#مهدےجان❣️
تو را آزردهام اما همیشہ #دوستٺ_دارم
نیاید لحظہاے ڪه از خیالٺ دسٺ بردارم
بہ تاوان گناه من همیشہ #اشڪ مےبارد
بہ چشمٺ معذرٺ خواهےِبسیارے #بدهڪارم
دلواپس گذشته مباش و غمت مباد
من سالهاست هیچ نمیآورم به یاد...
بیاعتنا شدم به جهانِ بیتو آنچنان
کز دیدنِ تو نیز نه غمگین شوم نه شاد...
من داستانِ آن گلِ سرخم که عاقبت
دلسوزیِ نسیم سرش را به باد داد...
گفتی ببند عهد و به من اعتماد کن
نفرین بهعهد بستن و لعنت بهاعتماد...
این زخم خوردهرا بهترحم نیاز نیست
خیرِ شما رسیده به ما مرحمت زیاد...
#فاضل_نظری
🎈 مراقب کسی باش
که دوستش داری!
چرا که درهای قلب
همیشه باز نیست...🎁
#جبران_خلیل_جبران
☀️ صبح
صبح آمد و علامت مَصقول برکشید
وز آسمان شمامۀ کافور بردمید
گویی که دوست قُرطۀ شَعر کبود خویش
تا جایگاه ناف بهعمدا فرو درید
در شد به چتر ماه سنانهای آفتاب
ور چند جِرم ماه سر اندر سپر کشید
خورشید با سهیل عروسی کند همی
کز بامداد کِلّهٔ مصقول برکشید
وان عکس آفتاب نگه کن، علمعلم
گویی به لاژورد می سرخ برچکید
یا بر بنفشهزار گل نار سایه کرد
یا برگ لالهزار همی برچکد به خوید
یا آتش شعاع ز مشرق فروختند
یا پرنیان لعل کسی بازگسترید
جام کبود و سرخ نبید آر، کآسمان
گویی که جامهای کبود است پُر نبید
جام کبود و بادهٔ سرخ و شعاع زرد
گویی شقایق است و بنفشه است و شَنبلید
چون خوش بود نبید بر این تیغ آفتاب
خاصه که عکس او به نبید اندرون فُتید
آن روشنی که چون به پیاله فرو چکد
گویی عقیق سرخ به لؤلؤ فرو چکید
وان صاف می که چون به کف دست برنهی
کف از قدح ندانی، نی از قدح نبید
#کسایی_مروزی
🌴🌼🌴
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
خواهد به سر آید، شب هجران تو یا نه؟
ای تیر غمت را دل عشاق نشانه
جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه
رفتم به در صومعهٔ عابد و زاهد
دیدم همه را پیش رخت راکع و ساجد
در میکده رهبانم و در صومعه عابد
گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد
یعنی که تو را میطلبم خانه به خانه
روزی که برفتند حریفان پی هر کار
زاهد سوی مسجد شد و من جانب خمار
من یار طلب کردم و او جلوهگه یار
حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار
او خانه همیجوید و من صاحب خانه
هر در که زنم صاحب آن خانه تویی تو
هرجا که روم پرتو کاشانه تویی تو
در میکده و دیر که جانانه تویی تو
مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو
مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه
بلبل به چمن زان گل رخسار نشان دید
پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید
عارف صفت روی تو در پیر و جوان دید
یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید
دیوانه نیم من که روم خانه به خانه
عاقل به قوانین خرد راه تو پوید
دیوانه برون از همه آیین تو جوید
تا غنچهٔ بشکفتهٔ این باغ که بوید
هرکس به زبانی صفت حمد تو گوید
بلبل به غزلخوانی و قمری به ترانه
بیچاره بهائی که دلش زار غم توست
هرچند که عاصی است ز خیل خدم توست
امید وی از عاطفت دم به دم توست
تقصیر «خیالی» به امید کرم توست
یعنی که گنه را به از این نیست بهانه
❤️❤️
🔹خداوندا🕊💌
اگر در کار تو چون و چرا کردم؛
خطا کردم!
🔸وگر در نا امیدی تکیه بر جز کبریا کردم؛
خطا کردم!
🔹اگر جز بر تو، دل بستم به لذت های این دنیا؛
حلالم کن!
🔸وگر دل را به عشق نازنینان مبتلا کردم؛
خطا کردم!
اگر اسمی به جز اسم تو آمد بر زبانم؛
من پشیمانم!
🔹وگر در نیک روزی، غفلت از شکر و دعا کردم؛
خطا کردم!
🔸اگر لغزیده گاهی ذره ای، پایم؛
ببخشایم!
🔹وگر از فرش زیرم اندکی پا را فرا کردم؛
خطا کردم!
🔸من آن روزی که گفتم عشق را دیدم؛
نفهمیدم!
🔹که عشق اول وآخر تویی عشق آفرینا!
من خطا کردم!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•🦋•
از ما
هیچ چیز
باقی نمی ماند
جز
خاطراتی که
در آن
دلیل
حال خوب
همدیگر
بودیم...🌱
لحظههای زندگی مثل چشمه، مثل رود
گاه میجوشد ز سنگ، گاه میخواند سرود
سر به ساحل میزند موج شط زندگی
لحظهها چون نقطهها روی خط زندگی
میرود هر دم به پیش کاروانِ لحظهها
مقصد این کاروان جادهای بیانتها
لحظههای زندگی چون قطاری در عبور
ایستگاه این قطار بینِ تاریکی و نور
گاه در راهی سیاه، گاه روی خط نور
گاه نزدیک خدا، گاه از او دورِ دور
#قیصر_امین_پور
🌹🍂
﷽الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ﷽
امام رضا علیه السّلام
شاعر شدم آزاد و رها بنویسم
با حال بکا بی ادّعا بنویسم
شاعر شدم از وادی قم تا مشهد
از معصومه و امام رضا بنویسم