روزها می گذرد، به این خیالم گاه گاه دوستی فرخنده میاید که خوشحالم کند احمد رضانیا

من نمی ترسم زمرگ، اما ازآن ترسم که جان چون نفس کوتاه شد حال بدی پیدا کند... احمد رضانیا

عبور می کنی، و مردم به ماه می نگرد// ز ماه می رهی و دهها ستاره می گیری🌙 احمد رضانیا

#این_که_گناه_نیست 2 ❌یڪ اشتبـاه بـزرگ؛ چرا همش دنبالِ اینی، چی ثواب داره؟ چرا نمیرے، چیزایی ڪه ڪارهای خوبتو بی‌اثر می‌ڪنه، بشناسی؟ تا آفت‌ها رو نشناسی، خوبی‌هات پایدار نمی‌مونن

🥺الهي ! كوثرم كو ؟ دلبرم كو ؟ گلم كو ؟ هستي ام كو ؟ گوهرم كو ؟ 😭علي تنها و دلخون مانده افسوس يگانه مونس و تاج سرم كو ؟ #فاطمیه #حضرت_زهرا #مداحی #مادر

بر دشمن و منکر مرتضی علی علیه السلام لعنت

‹ وماباهزاران‌اُمید ، سَبزمی‌شویم '🍊🌱' ›!

یک صبحدم شکفته به گلشن گذشته‌ای بلبل هنوز نعره‌زنان در قفای توست #وحشتی‌جوشقانی✨ #صبحتون‌باطراوت‌یارانِ‌جـان ☕️🍁

ابری که میگذشت، به آهنگ گریه گفت دنیا مکان ماندن ما نیست ، بگذریم #سجاد_سامانی

برای ماندن من شهر و خانه زندان شد برای رفتن تو ایستگاه شکل گرفت زمان کنار تو معنی نداشت اما آه که بعد رفتن تو سال و ماه شکل گرفت #علی‌اصغر_مقنی

ضمیر هر درخت ای جان ز هر دانه که می‌نوشد شود بر شاخ و برگ او نتیجه شرب او پیدا ✍ #غزل_مولانا درخت وجودمان در هرچه ریشه داشته باشد و از هرچه بنوشد در شاخسار و میوه های آن پدیدار میشود

#تیکه_کتاب باید کسانی را که دوست داریم آزاد بگذاریم تا از راه خودشان موهبتشان را بیابند. نباید احساس کنیم که عشق به ما اجازه میدهد که سلطه جویانه آن‌ها را به تملک خود در آوریم و یا از آن‌ها انتقاد کنیم. عشق راستین رها می‌کند. عشق راستین به بند نمی‌کشاند. با رها کردن چیزی را از دست نمیدهیم. بلعکس با عمل رها کردن عشقی را به‌سویِ خود می‌کشانیم که حق الهی ماست. 📕 #دولت_عشق ✍ #کاترین_پاندر 📚

❤️‍🔥

مپرس شادی من حاصل کدام غم است... #فاضل_نظری #دکلمه_با_صدای_شاعر

مرا که شانه‌ام از حمل آفتاب خم است به‌جز پناهِ دو دست تو سایبانی نیست 🌱 #قیصر_امین_پور

باز بارانٰ ... با ترانہ ... دارد از مادر نشانہ ... بوی باران ... بوی اشڪ مادرانہ ... پر ز نالہ ... ڪودڪی با مادری پهلو شڪستہ ... سمت خانہ ...❤️‍🩹 ڪوچہ ها و تازیانہ ... گریه های ڪودڪانہ ... حمله ی نامرد پَستی وحشیانہ ... تازیانہ تازیانہ ... پس چرا مادر ، چرا گم ڪرده راه آشیانہ ... باز باران ... دانہ دانہ ، حیـدرانہ ... بی صدا و مخفیانہ ... آه ، از غسل شبانہ ... زینبــانہ ... لرزه افتاده به شانہ ... پشت تابوتی روانہ ... باز باران . . . باز ..((:

پس از من ياد يك انسان هميشه با تو خواهد بود... ❤️‍🩹

سه بار فال گرفتم هر سه بار خوب آمد کنار می نهم امروز این صبوری را... احمد رضانیا

عشق آن بُغضِ عجیبیست که از دوریِ یار نیمه شب بینِ گلو مانده و جان می‌گیرد   فهیمه تقدیری

بجان مُشفق تان دست را نخواهد شُست◇ بباد تا ندهدعاشقی غبار مرا ◇ احمد رضانیا 🍃🍃🍃🍃🍃