『بسماللھِ الذیخَلقَالحُسَیۡن؏ :)
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعلی اولاد الحسین و عَلى اَصْحابِ الْحُسن
❤️
اِحسآسِتَعَلُّقبہتوآرامِشِروحاَست
اَلحَقڪهضَریحتوهَمآنڪشتےنوحاَست...
#حسینجانم
🕌
🌹🌹
سلام به خدا
که آغازگرهستی ست
سلام به آفتاب
که آغازگر روزست
سلام به مهربانی
که آغازگر دوستیست
سلام به شما خوبان،که
آفتاب مهربانی هستید
صبح زیباتون بخیر❤️
🦜شعرکده گل وبلبل🦜
『بسماللھِ الذیخَلقَالحُسَیۡن؏ :) اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْاَرْواح
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بۍهــــــوا ؛
اولِصُبــــــــح
سخٺهوایَتڪردمـ...
صلی الله علیک یا ابا عبدالله✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهبری ملت بیدار و قوی میخواهد❤️
آنچنان مۍفشرد فاصلہ راه نفسم
ڪ اگر زود اگر زود بیایۍ، دیر است :)
اللهم عجل لولیک الفرج❤️
برخــیز! شـعرها همگی لنـگ مـانـدهاند
صبحت بخیر! حضرت مضمون هر غزل
#سیدمهدی_وزیری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چون صبح در محبت خورشید صادقیم
این تب برون نمیرود از استخوان ما ...
#صائب_تبريزى
#هـمراهـانهمیـشگیصبحتـونبـهشت☕️🍁🌊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بری تو یه روستا چند تا گاو و گوسفند داشته باشی،
صبحها با صدای 🐓 بیدار شی و
شیر محلی صبحونت باشه
شبا هم خسته بگیری بخوابی...😕👤
#حـس_خـوب
#شـادزیستن
#بـه_وقـت_آرامـش
اگه رابطهی دوستی دارید که جفتتون مطمئنید بدونِ همدیگه نمیتونید زندگی کنید، ولی ایمان دارید هیچکدومتون قرار نیست از وابستگیِ طرف مقابل سواستفاده کنه مهم نیست چند سالتونه، مهم اینه که شما اصل واژهی رفاقت رو درک کردید.
4_5911265855735336842.mp3
6.19M
انسانِ دیگری خواهی شد بیاختیار وقتی پوستی دیگر بر پوستت بلغزد . . . وقتی تنت به دیدارِ تنی دگر برود . . .
❤️🔥
#بهمناسبتهفدهممهر
#روزجهانیپست
چهارده ساله که بودم، عاشق پستچی محل شدم. خیلی تصادفی رفتم در را باز کنم ونامه را بگیرم، او پشتش به من بود. وقتی برگشت قلبم مثل یک بستنی، آب شد و زمین ریخت! انگار انسان نبود، فرشته بود! قاصد و پیک الهی بود، از بس زیبا و معصوم بود! شاید هجده نوزده سالش بود. نامه را داد. با دست لرزان امضا کردم و آنقدر حالم بد بود که به زور خودکارش را از دستم بیرون کشید و رفت. از آن روز، کارم شد هر روز برای خودم نامه نوشتن و پست سفارشی! تمام خرجی هفتگی ام، برای نامه های سفارشی می رفت. تمام روز گرسنگی می کشیدم، اما هر روز، یک نامه سفارشی برای خودم می فرستادم، که او بیاید و زنگ بزند، امضا بخواهد، خودکارش را بدهد و من یک لحظه نگاهش کنم و برود.
تابستان داغی بود. نزدیک یازده صبح که می شد، می دانستم الان زنگ میزند! پله ها را پرواز میکردم و برای اینکه مادرم شک نکند، میگفتم برای یک مجله مینویسم و آنها هم پاسخم را میدهند. حس میکردم پسرک کم کم متوجه شده است. آنقدر خودکار در دستم می لرزید که خنده اش میگرفت. هیج وقت جز سلام و خداحافظ حرفی نمیزد. فقط یک بار گفت: چقدر نامه دارید! خوش به حالتان! و من تا صبح آن جمله را تکرار میکردم و لبخند میزدم و به نظرم عاشقانه ترین جمله ی دنیا بود. چقدر نامه دارید! خوش به حالتان! عاشقانه تر از این جمله هم بود؟ تا اینکه یکروز وقتی داشتم امضا میکردم، مرد همسایه فضول محل از آنجا رد شد. مارا که دید زیر لب گفت: دختره ی بی حیا. ببین با چه ریختی اومده دم در! شلوارشو! متوجه شدم که شلوارم کمی کوتاه است. جوراب نپوشیده بودم و قوزک پایم بیرون بود. آنقدر یک لحظه غرق شلوار کهنه ام شدم که نفهمیدم پیک آسمانی من، طرف را روی زمین خوابانده و باهم گلاویز شده اند! مگر پیک آسمانی هم کتک میزند؟ مردم آنها را از هم جدا کردند. از لبش خون می آمد و می لرزید. موهای طلاییش هم کمی خونی بود. یادش رفت خودکار را پس بگیرد. نگاه زیرچشمی انداخت و رفت. کمی جلوتر موتور پلیس ایستاده بود. همسایه ی شاکی، گونه اش را گرفته بود و فریاد می زد. از ترس در را بستم. احساس یک خیانتکار ترسو را داشتم! روز بعد پستچی پیری آمد، به او گفتم آن آقای قبلی چه شد؟ گفت: بیرونش کردند! بیچاره خرج مادر مریضش را میداد. به خاطر یک دعوا! دیگر چیزی نشنیدم. اوبه خاطر من دعوا کرد! کاش عاشقش نشده بودم! از آن به بعد هر وقت صبح ها صدای زنگ در میشنوم، به دخترم میگویم: من باز میکنم! سالهاست که با آمدن اینترنت، پستچی ها گم شده اند. دخترم یکروز گفت: یک جمله عاشقانه بگو. لازم دارم گفتم: چقدر نامه دارید. خوش به حالتان! دخترم فکر کرد دیوانه ام!
#چيستا_يثربی
4_5801152781280610388.mp3
13.94M
موزیک مدیتیشن - بیکلام
توی تاریکی اتاق دراز بکش، هنذفری رو بزار تویِ گوشت و به یه موسیقی آرومِ بیکلام گوش کن.. تمام این روزای تلخ و شیرینی که گذشت رو از مقابل چشمات عبور بده تا وقتی چشاتو باز کردی راحت نفس بکشی.
این فرصت رو از دست نده...میدونی چیه؟
گذشته تموم شده اگه ازش رد نشی راهتو بند میاره.. تو لایق یه زندگی خوبی، پس خودتو جمع و جور کن رفیق.
بیکلام 🧚♀
اونجا که "شهریار"میگه:
و خدا خواست که یعقوب نبیند یک عمر!
شهر بی یار مگر ارزش دیدن دارد؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان بسیار شنیدنی وهابی که یک شبه شیعه شد🥺
🦜شعرکده گل وبلبل🦜
داستان بسیار شنیدنی وهابی که یک شبه شیعه شد🥺
گفتم ای عشق مرا دستِ نياز است دراز
طلبِ خويش به نزدِ كه برم؟
گفت: حسين ..❤️
نگُذار عاشقِ تو این همه آشوب شود
سمتِ تو آمدهام حالِ دلَم خوب شود...
#رهامنکنارباب💔
#آقای_ابا_عبدالله