روضه تک خطی...
گوشواره قلبی، ریحانه رو میگم♡
درست پشت خیمه است...
مثل علی اصغر 😭
##شهیده_ریحانه_سلطانی_نژاد
#کاپشن_صورتی
#گلزار_شهدای_کرمان
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان
🆔 @golzarkerman
میم مثل مادر.mp3
1.69M
🎧 میم مثل مادر
مادر یعنی ام البنین
محشر میبینی با چشمات
محشر یعنی ام البنین
▪️وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها بر وجود نازنین امام عصر ارواحنا فداه و همه منتظران تسلیت باد.
#حضرت_ام_البنین #ام_البنین #وفات_حضرت_ام_البنین
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان
🆔 @golzarkerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️ننه ام البنین به چادرت گرفتارم..
#وفات_حضرت_ام_البنین
#حضرت_ام_البنین
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان
🆔 @golzarkerman
گلزار شهدای کرمان
📚 انتشار کتاب « عزیز زیبای من » ✍ کتاب «عزیزِ زیبای من» مستند روایی از روزهای پایانی زندگی شهید حاج
📚 انتشار کتاب « عزیز زیبای من »
✍ کتاب «عزیزِ زیبای من» مستند روایی از روزهای پایانی زندگی شهید حاج قاسم سلیمانی است.
📌از شما همراهان عزیز و گرامی خواهشمندیم با ما همراه باشید.
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان
🆔 @golzarkerman
گلزار شهدای کرمان
📚 انتشار کتاب « عزیز زیبای من » ✍ کتاب «عزیزِ زیبای من» مستند روایی از روزهای پایانی زندگی شهید حاج
« بِسمِ اللهِ الرحمنِ الرحیم »
صلوات و سلام خداوند بر ارواح طیبه ی شهیدان
📖روایت « عزیز زیبای من »
📚 کتاب «عزیزِ زیبای من» مستند روایی از روزهای پایانی زندگی شهید حاج قاسم سلیمانی است.
🔹فصل پنجم
🔸صفحه:۱۵۷،۱۵۸،۱۵۹
راوی: خانواده محترم شهیدسلیمانی
سخنرانیاش که تمام شد، به کمک رضا از پله آمد پایین، دیگر رمق راه رفتن نداشت .
حضرت آقا وارد مصلی شده بودند .
رضا و زینب به اتاقی رفتند که سران کشوری و مهمانان خارجی از جمله: اسماعیل هنیه ،زیاد نخاله ،شیخ اکرم کعبی و .....هم آنجا بودند. تا به آن روز هیچ وقت این چنین احساس غربت نکرده بودند.
هر دو با هم وارد شدند و دو زانو نشستند.
از شدت غربتی که داشتند ،نمیدانستند باید چه کار کنند .
فقط سرشان را پایین انداخته بودند و به کسی نگاه نمیکردند.
همیشه به همراه پدرشان در چنین جمعهایی حضور مییافتند ؛اما حالا تمام نگاههابرایشان سنگین بود.
انگار همه به جز حضرت آقا برایشان غریبه بودند.
حضرت آقا که وارد شدند ،نگاهی به زینب و رضا انداختند و نشستند.
خیلی ها برای تسلیت به ایشان آمده بودند؛اما قدرت تکلم نداشتند .
همه به حضرت آقا نگاه می کردند .
ایشان هم سرشان را بالا نمی آوردند .
غم سنگینی روی شانه هایشان بودکه به آسانی قابل تشخیص بود .
برایشان چایی با یک خرما آوردند .
حضرت آقا به رضا و زینب گفتند که حتما خرما را بخورند .
انگار دهانشان بسته شده بود و نمی توانستند چیزی بخورند.
حضرت آقا خودشان خرما را به دست آنها دادند و گفتند:((یه کمی از این بخورین ،بعد برین.))
آنها هم اطاعت کردند .
خرما را خوردند بلند شدند که بروند.
قبل از اینکه از در خارج شوند ،زینب به حضرت آقا گفت:((آقا،اگه شما نبودین،ما خیلی سختی می کشیدیم !خیلی حس غربت می کردیم!))
این را گفت و آمدند بیرون تا برای نماز آماده شوند .
ولی امر مسلمین بر پیکر شهدای مظلوم مقاومت ،سردار حاج قاسم سلیمانی و یارانش وابومهدی المهندس و یارانش نماز خواند.
در نماز تعبیر هایی به کار بردند که تا به آن موقع برای کسی استفاده نکرده بودند :((اللّهمَ انِکَ توفیتهُم متلطخین بِدمائهم فی سَبیل رضاکَ مستشهدینَ بینَ ایدیهِم مُخلصین فِی ذالک لوَجهِکَ الکریم))
یا زمانی که برای خود آرزوی شهادت کردند:((اللّهم فاعلِ دَرِجاتِهم و احشُرهُم مَعَ مُحمَدِ وآله الطاهرینَ والحقنا بِهم و ارزُقنا الشهادَه فی سَبیلک یا مولای))
وآنجایی که گفتند:((الحمدُاللهِ الذی اکرم المستشهدینَ فی سبیله الحمدُلله الذی رزقنا الشهاده فی سَبیله الحمد ُللهِ الذی رزقنا الجَهاد فی سبیل الاسلام))
این ها همه تعبیراتی بود که قلب هارا آتش می زد .
اما فرازی که همه را منقلب کرد ،جایی بود که ایشان در حین نماز به این فراز رسیدند :((اللّهُم َاِنّا لا نِعلَمُ مِنهُم اِلّا خیراَ))و اشک هایشان سرازیر شد.
از شنیدن بغض ایشان در پشت بلندگو ،صدای گریه ی جمعیت هم به هوا برخاست .
انگار اهالی زمین و آسمان همه برای این اتفاق گریه میکردند.
اشکهای رهبر چیزی بود که کسی طاقت دیدنش را نداشت.
حسین که درست پشت سر ایشان ایستاده بود، بغضش ترکید .
بعد از خبر شهادت بابا این سختترین لحظهای بود که تجربه میکرد.
نرجس با اشکهای ایشان اشک میریخت.
از گریههای ایشان اینطور احساس کرد که درست است از دست دادن پدر برای فرزند خیلی سخت است؛ اما از دست دادن فرزند برای پدر خیلی خیلی سختتر است، مخصوصاً اگر آن فرزند، فرزند خلفی هم بوده باشد.
حاج قاسم برای حضرت آقا فرزند و سرباز خلفی بود.
با این فکر، نرجس دیگر غم خودش را فراموش کرده بود.
فاطمه هم گریه میکرد و در دلش به آقا میگفت:(( گریه نکن آقاجان ،به خدا که اگه بابام بود، طاقت نمیآورد اشک شما را ببینه! گریه نکنین ....!))
ادامه دارد...
✅تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان
🆔@golzarkerman
May 11
🔺الهی! بر محمد و ال محمد درود فرست و ابرویم را با توانگری خود حفظ کن
▪️دعای۲۰ صحیفه سجادیه
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان
🆔 @golzarkerman
✍ شهید شناسی
🔻گذری کوتاه بر زندگینامه #سید_اسماعیل_رضوی_نسب
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان
🆔 @golzarkerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیاد ام البنین کرمان
#بی_بی_جلیله_قوامی_راد
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان
🆔 @golzarkerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️وفات حضرت ام البنین(س) تسلیت باد
#وفات_حضرت_ام_البنین
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان
🆔 @golzarkerman
Hasan Ataei - Moje Parcham (320) 2.mp3
2.91M
🎙️موج پرچم به فرمان ام البنینه
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان
🆔 @golzarkerman
▪️ إِنَّالِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ
اُمالبنین ایران به فرزندان شهیدش پیوست
همزمان با سالروز وفات اُمالشهدا حضرت اُمالبنین سلاماللهعلیها "حاجیه خانم فاطمه عباسی ورده" مادر شهیدان علی، محمد، یونس و احمد جوادنیا پس از سال ها صبر و مجاهدت به فرزندان شهیدش پیوست.
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان
🆔 @golzarkerman
💠دلتنگیم حاجی
این روزا عجیب جای خالیت احساس میشه
#گلزار_شهدای_کرمان
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان
🆔 @golzarkerman
「💚」
عمریست به میخانه رخ یار ندیدیم
دل داده ولی حضرت دلدار ندیدیم
#اَللّهُــــمَّعَجـِّــللِوَلیِّــــکَالفَـــــرَج
🕌مسجد صاحبالزّمان کرمان
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان
🆔 @golzarkerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥۱۸ روز تا سالروز آسمانی شدن سردار دلها
کاش بودی حاجی …
#گلزار_شهدای_کرمان
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان
🆔 @golzarkerman
📸 حال وهوای امروز گلزار شهدای کرمان و حضور زائرانی از استان های مختلف
#گلزار_شهدای_کرمان
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان
🆔 @golzarkerman
گلزار شهدای کرمان
📚 انتشار کتاب « عزیز زیبای من » ✍ کتاب «عزیزِ زیبای من» مستند روایی از روزهای پایانی زندگی شهید حاج
📚 انتشار کتاب « عزیز زیبای من »
✍ کتاب «عزیزِ زیبای من» مستند روایی از روزهای پایانی زندگی شهید حاج قاسم سلیمانی است.
📌از شما همراهان عزیز و گرامی خواهشمندیم با ما همراه باشید.
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان
🆔 @golzarkerman
گلزار شهدای کرمان
📚 انتشار کتاب « عزیز زیبای من » ✍ کتاب «عزیزِ زیبای من» مستند روایی از روزهای پایانی زندگی شهید حاج
« بِسمِ اللهِ الرحمنِ الرحیم »
صلوات و سلام خداوند بر ارواح طیبه ی شهیدان
📖روایت « عزیز زیبای من »
📚 کتاب «عزیزِ زیبای من» مستند روایی از روزهای پایانی زندگی شهید حاج قاسم سلیمانی است.
🔹فصل پنجم
🔸صفحه:۱۶۰،۱۶۱
✍راوی خانواده محترم شهید سلیمانی
انگار که صاحب عزا فرد دیگری باشد، خودش را فراموش کرده بود و دوست داشت حضرت آقا را تسلی بدهد در این غم. رضا که در کنار برادرش پشت سر آقا بود، از شدت غمی که در آن لحظات حاکم شده بود سرش را زیر انداخته بود و آرام آرام گریه می کرد. زینب هم که تا آن لحظه بغض خود را نگه داشته بود، با اشکهای آقا همراهی کرد و یک دل سیر اشک ریخت.
بعد از نماز تشییع باشکوهی انجام شد؛ تشییعی که مانندش را هیچ جای دنیا نمی شد پیدا کرد .همه آمده بودند. همه آنهایی که حاج قاسم دوستشان داشت همه آنهایی که هیچ وقت از جامعه جدایشان نمی کرد؛ فرقی نداشت راست باشند یا چپ با حجاب باشند یا کم حجاب ،مذهبی باشند یا غیر مذهبی.حاج قاسم قهرمان بزرگ ملی شان بود که فارغ از هر دیدگاهی برایش احترام قائل بودند و دوستش داشتند.
بعد از تشییع باشکوه و میلیونی تهرانیها پیکر مطهر شهدا در مشهد و قم هم تشییع شد؛ همه هم به همان کیفیت و با همان شکوه.
حاج قاسم بارها وصیت کرده بود که او را در گلزار شهدای کرمان دفن کنند. هم به صورت شفاهی به خانواده گفته بود و حسین هم در وصیت نامه اش نوشته بود. علاقه خاصی به شهیدحسین يوسف الهی* داشت. همیشه برای بچه هایش از او تعریف میکرد.
می گفت شهید عارف مسلکی بود. حاجی هر بار که به کرمان می رفت، نماز شب هایش را کنار مزار شهید یوسف الهی می خواند. اگر برای نماز شب نمی رسید، حتماً بعد از نماز صبح سر مزارش می رفت. دل بستگی خاصی به گلزار شهدای کرمان داشت.مزارش هم به خواست خودش همان جا تعیین شد؛ دقیقاً کنار مزار شهیدعارف مسلک، حسین یوسف الهی. پیکر مقدس او را منتقل کردند به کرمان. کرمانی ها برای هم ولایتی خود سنگ تمام گذاشتند. از ظهر همان روز همه اعضای خانواده حاجی و اقوام و دوستان نزدیک ایشان و همچنین آقای قالیباف سر مزار حاجی حاضر بودند؛ اما جمعیت به قدری زیاد بود که نتوانستند او را همان ساعت به خاک بسپارند.
آقای قالیباف که خود حاجی مسئولیت این کار دشوار و بزرگ را به دوشش گذاشته بود،خیلی به این مسئله فکر کرد. با خود گفت: «این تأخیر حتماً به حکمتی داره !»در دلش با حاجی حرف می زد و می گفت: «قاسم، قاسم، قاسم جان!باید از همه کسایی که دوستشون داشتی یه نشونه بر می داشتی؟!شهید بی سر، شهید بی دست، شهید اربا ارباً؟! تو عاشق حضرت زهرا بودی .حتما دوست داری مثل مادرت حضرت فاطمه بدنت توی شب به خاک سپرده بشه و در آرامش ابدی باشی! خوش به حالت رفیق بی تکرارم!»
ادامه دارد.....
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*(۱۳۴۰تا ۱۳۶۴) جانشین فرمانده لشکر ۴۱ ثار الله بود که در عملیات والفجر ۸ به دلیل مصدومیت حاصل از بمبهای شیمیایی در بیمارستان لبافی نژاد تهران به شهادت رسید.
✅تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان
🆔@golzarkerman
May 11
▫️الْحَمْدُ لِلَّهِ رِضًى بِحُكْمِ اللَّهِ،
خدارا شاکرم ..
تا نشان دهم راضی به حکم اویم..
📗دعای سی و پنج صحیفه سجادیه
#گلزار_شهدای_کرمان
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان
🆔 @golzarkerman
رفته بود کاخ کرملین ...
حاج قاسم با رئیس جمهور روسیه قرار داشت تا پوتین بیاد وقت اذان شد بلند شد اذان گفت بعدهم ایستاد به نماز گفت در طول عمرش همچین لذتی از نماز نبرده است
#حاج_قاسم_سلیمانی
#گلزار_شهدای_کرمان
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان
🆔 @golzarkerman