eitaa logo
گلزار شهدای کرمان
16.4هزار دنبال‌کننده
23.7هزار عکس
9.6هزار ویدیو
32 فایل
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🗣️ارتباط با ما: @golzar_admin 🔹تلگرام، اینستاگرام، ایتا، سروش، روبیکا و توییتر : @golzarkerman 🔹پیج روبینو https://rubika.ir/golzarkerman1 🔹ادمین مسابقه👇 @Ya_SAHEBALZAMAN_M
مشاهده در ایتا
دانلود
خوف و رجاء.mp3
5.78M
و "خدا وعده داده میبخشه🍃.." 🎤|حجت الاسلام امینی خواه 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا @Golzar_Shohaday_Kerman
حاجی،فرمانده‌است؛بایداطاعت‌کنیم!! هوا تازه روشن شده بود که آمد توی مقر و خواست برویم نزدیڪ عراقےها و منطقه را شناسایی ڪنیم. چون شب قبل تا صبح، نزدیڪ همان جایی را ڪه حاجی گفته بود شناسایی ڪرده و خیلی خسته بودم، اول مخالفت کردم؛ اما محمدتقے بلند شد و گفت: برویم!! گفتم: نه، توی روز روشن ڪجا برویم؟ توی دل ها،، تازه اونجا هم جاییه که لو رفته!😣 محمدتقی ڪه بلند شد، هم بلند شد و ایستاد که برود برای شناسایی. آمدم مخالفت ڪنم که تقے دستم را گرفت و گفت: میگم بریم.. راه افتادیم، همانطور ڪه می رفتیم، محمدتقی گفت: وقتی حاج قاسم میگه بریم، بریم. محمدتقی نشست روی موتور، من هم نشستم پشت سرش، داشتیم می رفتیم به طرف منطقه‌ای که قرار بود شناسایی کنیم. سرم را بردم نزدیڪش و گفتم: تقی.. امروز ڪوتاه بیا! امروز از اینجا زنده برنمیگردی..😓 همانطور ڪه به موتور گاز می داد، گفت: گفته حرف فرمانده‌ها را باید اجرا کنیم، حالا هم گفته. خندیدم و گفتم ما که با حاج قاسم رفیقیم، با حاجی این حرف‌ها را نداریم، بعداً می‌رویم.. گفت: نه! حاجی فرمانده است،باید اطاعت کنیم!! 🌸 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا @Golzar_Shohaday_Kerman
•• برادران و خواهرانم؛ شما را وصیت می‌کنم به "سه" چیز: 🔸۱_ را سرِوقت و تا حدممکن به جماعت برپا ڪنید، مبادا نماز را سبڪ بشمارید ڪه عرش از این عمل می‌لرزد. 🔸۲_شرکت در مراسم ، ڪه انسان ساز است، ڪه دعا حجاب میان شما و خدای شما را برمےدارد. "برادرانم جای مرا در دعای کمیل و توسل خالے بگذارید ڪه خودم می‌آیم.." 🔸۳_ پیروی بی چون و چرا از فرمان و پیروی از خط امام؛ ڪه ما هر چه داریم از تصدق امام است و اگر آبرویی داریم، بخاطر آبروی امام است ✨ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖 زندگینامه و خاطر
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 🇮🇷 📖 زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی": 🔸به روایت آقای"مهدی شفازند" 🔹صفحه ١۴٧_١۴۴ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖 زندگینامه و خاط
🦋 ((دکل دیده بانی)) و اتاقک در دل آسمان گم شده بود. ستونی فلزی با ارتفاعی به اندازه یک ساختمان بیست طبقه، 🏢 بدون هیچ حفاظی قد کشیده بود. و امشب می بایست من از آن بالا بروم؛ کاری که هر شب بچّه‌های می کردند. نگاهی به انداختم. همچنان آرام و مصمّم منتظر من بود. ☺️ اضطراب😰 را از چهره ام می خواند. لبخندی 😊زد : «نگران نباش! من هم پشت سرت می آیم.» بسم الله گفتم و میله ها را در دستانم محکم فشردم و پایم را روی پلّه های دکل گذاشتم. نور ماه🌙زیر پایم را روشن کرده بود. هر چه بالاتر می رفتم، همه چیز روی زمین کوچکتر می شد. خیلی با احتیاط و آرام پیش می رفتیم. نگاهی به بالا انداختم، هنوز خیلی مانده بود که به اتاقک برسیم، لحظه ای مکث کردم، دیدم دیگر نمی توانم بالاتر بروم تا همین جا خیلی از زمین🌍 دور شده بودیم. این افکار باعث شده احساس خستگی 😞کنم پاهایم شروع به لرزیدن کردند! محمّد حسین که دید توقّفم طولانی شده، پرسید : «چیه؟ چرا نمی روی بالا؟» گفتم : «نمی توانم، خسته شدم» گفت : «برو! چیزی دیگر نمانده. پایین را نگاه نکن، من پشت سرت هستم.» گفتم: «محمّد حسین پاهایم دارند می لرزند، 😓 نمی توانم بروم.» گفت: «خیلی خب! همان طور که هستی صبر کن.» بعد سعی کرد تا چند تا پلّه بالاتر بیایید. گفتم: «کجا می آیی؟» گفت: «صبر کن!» خودش را بالا کشید. دست هایش را دو طرف من گذاشت و گفت : «حالا بنشین روی شانه های من.» گفتم: «برای چی؟!» گفت : «خب بنشین خستگی در کن!» گفتم: «آخر این طور که نمی شود.» گفت: «چاره ای نیست، بنشین! کمی که خستگی ات رفع شد، دوباره ادامه می دهیم.» چاره ای نبود آن قدر و خسته و ضعیف 😰بودم که نمی توانستم ادامه بدهم، کار دیگری هم نمی شد کرد..! آرام روی شانه های محمّد حسین نشستم، این کار هم برایم سخت بود؛ 😥 اینکه او بایستد و من روی شانه هایش بنشینم.. در واقع محمّد حسین با این کارش هم باعث شد خستگی ام رفع شود و هم روحیّه ام تغییر کند.😊 لحظه ای بعد دوباره بالا رفتن را آغاز کردیم. دیگر زانوهایم نمی لرزید انگار یک انرژی ناشناخته به تن من تزریق شد. 💪 وقتی به بالای دکل رسیدیم، نفس عمیقی کشیدیم و گوشه ای نشستم. نگاهی به اطراف انداختم همه چیز به شکل غرورانگیزی زیر پایم کوچک شده بود! 😌 باد خنکی که آن بالا می وزید به تن عرق کرده ام😥 می‌خورد و حسابی سردم شده بود. می دانستم باید صبر کنم تا هوا روشن شود و بعد تمام روز را آنجا بمانم. به محمّد حسین گفتم: «خب! حالا آمدیم بالا، صبح که هوا روشن شد چه کار کنیم؟» 🤔 گفت: «چه کار می خواهی بکنی؟» گفتم : «بالاخره یک سری امکانات اینجا لازم داریم.» گفت: «هر چه بخواهی برایت می آورم. تو اصلاً لازم نیست از جایت تکان بخوری. همین جا بنشین و دیده بانی کن. به فکر پایین رفتنم نباش خودم هستم.» محمّد حسین آن شب و روز بعد، چند بار.... 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسم اللہ قاصم الجبارین 🍃 🎥هم اکنون پخش دعای ابوحمزه ثمالے از صفحه سوم گلزار شهدا(صفحه لایو) 📱صفح
🍃بسم اللہ قاصم الجبارین 🍃 🎥هم اکنون پخش دعای ابوحمزه ثمالے از صفحه سوم گلزار شهدا(صفحه لایو) 📱صفحه اینستاگرام ما: @shohada_kerman.ir 🍃التماس دعا🍃 🌙 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت سامی مسعودی از #فرماندهان حشدالشعبی به
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 📜خاطره استاد قرائتی از اولین آشنایی با سردار سلیمانی همه رئیس جمهورها با هم بمیرند یک چنین تشییع جنازه‌ای می‌شود؟ یک چنین تشییع جنازه‌ای نمی‌شود. عزت دست . این تشییع جنازه چه چیزی درونش بود؟🤔 پول بود، زور بود. من خودم را نمی‌شناختم. سالها کار کرد و به احدی نگفت. ایشان بالاترین درجه را داشت، خواص او را نمی‌شناختند. من یک وقت دفتر آقا رفتم، کاری داشتم با آقای حجازی، آقای را هم نمی‌شناختم، آنجا نشسته بود. به آقای حجازی گفتم: یک حرف خصوصی دارم، ایشان کیست که اینجا نشسته است؟ گفت: نمی‌شناسی؟⁉️ گفتم: نه، گفت: سردار سلیمانی است. گفتم: عه، اسمش را شنیده ام. چند سال پیش چند نفر سردار سلیمانی را می‌شناختند؟ سه سال پیش چند نفر را می‌شناختند؟ خدا خواسته باشد درست کند، یک شبه همه چیز عوض می‌شود. یک شبه بنی صدر سقوط می‌کند و یک شبه بهشتی بالا می‌رود. از دوازده بهمن تا ۲۲ بهمن این ده روز چه حوادثی رخ داد. هیچ مرجع تقلیدی به اندازه امام خمینی عکسش چاپ نشد. شاه گفت: امام خمینی نه، خدا گفت: آره. زلیخا همه درها را بست که هیچکس نفهمد همه فهمیدند. با خدا ور نروید. اگر خودت را پاک کنی می‌نویسد و خودت را بنویسی خدا پاک می‌کند. خیلی مهم است. ✨ قرآن می‌فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ‏ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا»💚 رمز محبوب شدن و عمل صالح است. پس هرکس بیشتر و عمل صالحش بیشتر محبوبیتش بیشتر است. 🌿این تشییع جنازه می‌گویند: هرچه وُّدش پررنگ باشد، معلوم می شود «آمنوا و عملوا الصالحات» ‌اش پررنگ بوده است. 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
🔵امام خمینی(ره) میفرمودند: را به آدابش عمل کنید! یعنی ... 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
•🌸• #شهید_علی_شفیعی {پدر یڪی از بچه بسیجی‌هایی ڪه تازه به جبهه آمده بود و دیپلم هم داشت و اتفاقا دا
🦋 اوایل ازدواجمان بود! یڪ شب، از صداے دلنشین بیدار شدم. نور ڪم سویے به چشمم خورد؛از خودم پرسیدم: این نور از ڪجاست ؟ بعد از مدتے متوجه شدم آن نور، از چراغ قوه اے است که علی روشن ڪرده بود تا نماز شب بخواند...!🔦 چراغ بزرگترے را روشن نڪرده بود ڪه مبادا من از خواب بیدار شوم. 《راوے:همسر شهید》 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
••• امـــــــــام خـامنه ای(ره): در شبڪه‌های اجتماعی، فقط به فکر خوشگذرانی نباشید❗️ 👈شما افسران #ج
⚠️ مراقب خود باشید! ⚠️ در این فضای بی در و پیڪر !📱 در اگر روی مین میرفتی، جانباز میشدی... و سربلند! اما اگر تن به مین های این وادی دهی، معلوم نیست به ناکجا آبادها خواهی رسید...! اینجا فقط باید دل به داد.../❤️/ علی اکبرهای و خامنه ای ، تخریب چی های قابلی هستند...!👌 💣 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman