گلزار شهدای کرمان
#روایتگری🌸🍃 بعضی از #شهدا رو خدا زیر خاکی نگه داشته روزقیامت رونمایی میکنه! روز قیامت!!🍃🍃🍃 بکشی
⚜حاج حسین یکتا:
برای فتح خرمشهرهای پیشِ رو،✊
مردانی میخواهیم از جنس #جهان_آرا 🇮🇷
که ابتدا فاتح شهرِ دلِ خویش باشند!💪
به جهان خُرّم از آنم که جهان خُرَّم از اوست💕
#حاج_حسین_یکتا
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای رنگ خاکستری چشمای سردار
عزیزمون از زبان دخترشان⬆️
➕همه فکر میکردن چشماشون
خاکستریہ ولی چشماشون
خاکسترے نبود😅
#شهید_قاسم_سلیمانی
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
قسمتی از وصیت نامه:
ایام محرم که فرا می رسد 🖤
و یاد مصائب سیدالشهدا همه ما
را محزون می کند💔
و با خود می گوییم که ای کاش ما آنزمان زنده بودیم و در رکاب حضرت می جنگیدیم😔
حالا که در این دوران هستیم
و این خمینی فرزند زهرا بر صدر اسلام است🇮🇷
و بر همه ماست که به یاری او بشتابیم
وگرنه در قیامت جواب خدا و رسولش
را چه خواهیم داد.😶
#شهید_رمضان_راجی_امیرحسینی
#سالروز_شهادت
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
🔸با صفحهی جدید #اینستاگرام گلزار شهدای کرمان،همــراه باشید
❗️(صفحهی قبلی توسط اینستاگرام بسته شد)
👇لینڪ زیر را لمس کنید👇
https://instagram.com/golzar_shohada_kerman?igshid=1dbk0kiqljir2
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
مستی نه از پیاله نه از #خم شروع شد.. از جاده #سه_شنبه شب قم شروع شد😍 آینه خیره شد به #من و من
ﺍی ﻏﺎﻳبــــ ﺍﺯ ﻧﻈـــــﺮ
ﺑﻪ ﺧﺪﺍ میسپارمتـــــ
ﺟﺎﻧــــﻢ ﺑﺴﻮختی
ﻭ
ﺑﻪ ﺩﻝ
ﺩﻭﺳتــــــ♡ﺩﺍﺭﻣتــــــ
🍃 اللهمــ عجلـــ لولیکــ الفرجــ 🍃
#سه_شنبه_های_مهدوی
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
آیتاللهبهجتازاستادشانآقاۍقاضۍنقل
مۍکردند...📢
کهاگرکسینمازهاۍپنجگانہواجبشرادر
اولوقتبخواندبہتماممقاماتمعنوۍمۍرسد😍
واگرنرسیدمنرالعنتڪند...
اینموضوعازآیہقرآنبرگرفتہشده
کهمۍفرماید:
نمازشماراازهمهآلودگےهاراپاکمےکند.. 😉
#آیت_الله_بهجت
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖 زندگینامه و خاطر
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃
#برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷
#رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖
زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی":
🔸به روایت "مادرشهید"
🔹صفحه ١٨۹_١۸۷
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖 زندگینامه و خاطر
#پارت_هشتاد_و_دوم🦋
((حضور مستمر))
طولی نکشید در حالی که هنوز #محمد_حسین خوب نشده بود، راهی
#جبهه شد.
دیگر گوش دادن به اخبار رادیو📻 و پیگیری خبر های جبهه کار هر روز خانواده بود، چون محمّدشریف هم راهی جبهه ها شده بود.
وقتی مارش نظامی🎺از رادیو پخش
می شد، دلم از جا کنده می شد، مطمئن بودم که عملیّاتی انجام شده و محمّدحسین و محمّدشریف در آن شرکت دارند.
رفتار و کردار محمّدحسین نه تنها برای دوستان و هم رزمان، بلکه برای خواهر ها و برادر هایش درس بود.
" #عبادت و راز و نیازش🤲 با #خدا، خلوص در کارها، #صبر و تحمّلش در مصائب و سختی ها، بی تفاوتی اش نسبت به دنیا و مافیها "؛
همه، برای خانواده و دوستان درس بود.
محمّدحسین هر زمان که به کرمان
می آمد به برادرش محمّدعلی سر می زد، گاهی می نشستند تا دیر وقت باهم صحبت می کردند؛
حرف هایی که رنگ الهی داشت و انسان را به یاد خدا می انداخت.✨
یادم هست در یکی از روز ها محمّدعلی به خانۂ ما آمد و گفت:«مادرجان!...دیشب تا دیر وقت با محمّدحسین حرف می زدیم، صحبت هایمان که تمام شد، من رفتم تا جای خوابش را آماده کنم؛
هوا خیلی گرم بود.
روی آن تختی که کنار حیاط داشتیم، رختخواب راحت و تمیزی پهن کردم،
حیاط را آب پاشیدم و یک پارچ آب یخ را کنار تخت گذاشتم و محمّدحسین را صدا کردم که بیاید استراحت کند.
وقتی آمد و چشمش به آنچه آماده کرده بودم افتاد، قیافه اش در هم شد.»
گفت:«تو می خواهی مرا از راهی که دارم باز داری!...این چیه؟ چه وضعیّتی
است که درست کرده ای؟!»
من یک دفعه جا خوردم😳.
با خودم گفتم حتماً کوتاهی کرده ام یا آن طور که در خور و شایسته او بوده است، انجام وظیفه نکرده ام.
خیلی آشفته بود😔، امّا به خاطر حجب و حیایی که داشت، چیزی نمی گفت.
من اصلاً نمی دانستم قضیه از چه قرار است. سر در گم پرسیدم:
«مگر چکار کرده ام؟!😧»
گفت:«بیا اینجا!» و دست مرا گرفت و به حیاط برد.
رختخواب را نشان داد :«آخر این چیه که برای من درست کرده ای؟»
گفتم:«مگر چه کرده ام؟ خب!...رختخواب ساده ای انداختم تا یک امشب را راحت استراحت کنی.»
گفت:«مگر من می توانم در چنین جایی بخوابم؟ اصلاً هیچ وقت دیده ای روی چنین رختخوابی استراحت کنم؟
چرا می خواهی مرا بد عادت کنی؟
چرا می خواهی مرا از راهی که دارم باز داری؟😔 »
گفتم:«آخر یک رختخواب چطور مانع راه تو می شود؟!🤔»
گفت:«اگر من در این جای نرم و راحت بخوابم، وابستگی پیدا می کنم و
باز گشتم به جبهه و آن شرایط، سخت و دشوار می شود.»
دیدم واقعا مضطرب و ناراحت است در حالی که من آرامش و راحتی او را
می خواستم؛
گفتم:«خب!...حالا باید چه کنم؟»
گفت:«اگر جسارت نمی شود این رختخواب را جمع کن. یک بالشت و
رو انداز به من بده، همینجا راحت بگیرم بخوابم.»
گفتم:«آخر اینطوری که نمی شود، تو مهمان من هستی، من شرمنده می شوم.»
گفت:«باور کن من اینطور راحت ترم.»
با اینکه برایم خیلی سخت بود، هر چه گفت عمل کردم.
بالشت و رو انداز ساده آوردم و او خوابید. تا دیر وقت به این رفتارش فکر کردم.
گفتم:«او عادتش همین است مادرجان!☺️
این جا هم که می خوابد معمولاً یک بالشت زیر سر و یک پتو روی خودش
می کشد و می خوابد.
بچّه عجیبی است، خدا حفظش کند.»
محمّدعلی ساعتی کنارم نشست و سپس رفت.
بعضی از روزها خانه برایم به قدری دلگیر می شد که اگر به #قرآن و #نماز و
یاد خدا برای آرامش قلبم رو نمی آوردم،
حتما دچار مشکل روحی می شدم؛
چون نه تنها محمّدحسین و محمّدشریف،
بلکه غلامحسین و محمّدهادی هم راهی جبهه شدند و آن ها نیز مرا تنها گذاشتند.
واقعاً از این همه دوری به تنگ آمده بودم.
با خودم گفتم این بار که غلامحسین بیاید با او صحبت می کنم و به او می گویم دیگر تحمّل این همه فراق را ندارم.
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#اطلاعیه ❕ 🔍 ما به همکاری شما بزرگواران برای تکمیل اطلاعات شهدای عزیز شهرمان نیازمندیم. لذا از خان
#اطلاعیه ❕
🔍 ما به همکاری شما بزرگواران برای تکمیل اطلاعات شهدای عزیز شهرمان نیازمندیم.
لذا از خانواده، آشنایان و همرزمان دو شهید بزرگوار:
#شهید_مهدی_حسامی
و
#شهید_جواد_میرزایی
خواهشمندیم در تکمیل اطلاعات این شهیدان با مراجعه به ادمین کانال به آیدی
@GSK_Admin
ما را یاری نمایند.
با سپاس از همکاری و همراهی شما...
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🔴راه هشتم بندر عباس یک جلسه بود برای ث
#سردار_بی_مرز 🦋
خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷
♦️به روایت
🔴راه نهم
حاج قاسم تعریف می کرد:
حاج احمد کاظمی همیشه می گفت،ما هیچ وقت لطف و عنایت اهل بیت ،خصوصاً آقا امام رضا (ع) بی نیاز نیستیم...
حاج احمد می خواست هواپیمای✈️ سوخو را رونمیایی کند.کجا ؟ تهران .نه ،مشهد امام رضا (ع) اول به ذهنم همه ی سختی های مشهد آمد ، اما وقتی خلبان بر فراز آسمان، هواپیما را چند دور ، بلاگردان امام رضا (ع) دور حرم چرخاند ،تازه لبخند واقعی برصورت ها نشست!
✨بابی انت و امی ونفسی و اهلی ومالی ...؛ یعنی دارایی هایم فدای آن هایی که تمام دارایی شان راخرج ما کردند.
سا کن عرش بودند ودرفرش هدایت مارا برعهده گرفتند در حقشان کوتاهی کردیم ، ندیده گرفتند و باز محبت کردند.
دستورات خدا را برایمان فرمودند، ما به فرمان ابلیس زندگی گذراندیم وباز از دعایشان محروممان نکردند.
ادب امر امام را هرکس نگه داشتشد؛ حاج قاسم.
ادب وامر امام ،طاعت از کلامشان است نه تنها به دل و گفتار ،که عمل هم باید باشد.
نمازمان ،حجابمان ،حلال و حراممان،کلاممان...خدا ببخشدمان!
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
📚منبع کتاب:حاج قاسم
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
🔴بهترین راهها برای رهایی از مشکلات ❗️
آیت الله بهاء الدینی می فرمایند : ما تجربۀ زیادی به دست آورده ایم و وجدان نموده ایم که برای رهایی از مشکلات، راههایی هست که بهترین راههایی که آنها را خود حس کرده ایم و به کمک آنها به حاجت هایمان رسیده ایم ، چهار چیز است :🔻🔻
1⃣✅ نذر کردن گوسفند برای فقرا
2⃣✅ خواندن حدیث کساء به صورت پی در پی
3⃣✅ پرداختن صدقه
4⃣✅ ختم صلوات
🔵 همچنین مرحوم حاج اسماعیل دولابی می فرمایند : « حدیث کساء مربوط به قرب است و #بهشت پایین تر ازقرب است. با خواندن این حدیث، قلوب شیعیان و دوستداران اهل بیت (علیهم السلام) به قرب می رسد و سپس باز می گردد. اگر خواندن این #حدیث تکرار شود و استمرار در خواندن آن باشد، آنقدر این رفت و برگشت تکرار می شود تا زمانی که قلوب شیعیان، دیگر بازنگردد و برای همیشه در قرب باقی بماند.»
[ محمد لک علی آبادی شهرۀ آفاق « شرح کلمات عرفانی آیت الله بهاء الدینی » قم ، نشر هنارس ، چاپ دوم ، 1390 ، ص 123 و 124 ]
🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
#غذای_روح
با صدای اذان از سر سفره غذا بلند شد!
گفتیم غذات سرد میشه !
گفت اگر نروم #نماز ، غذای روحم سرد میشه...
🌷 #شهید_محمود_شهبازے 🌷
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا
@Golzar_shohaday_kerman