|🌻°.•
•
شيعيان ما را در وقت نماز آزمايش ڪنيد، ڪه چقدر بھ فڪر نمازشان هستند . . !
#نماز_اول_وقت
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
« چادر،لباس رزم است! » آنان #چفیه داشتند، من #چادر دارم.😌 آنان چفیه مے بستند تا #بسیجی وار بجنگند؛
#چادرانه
بگذار همہ مُد ها بیایند و
بگذرند...
تو ساده باش..
بگذار رژ هاے جیغ مد شوند ...
تو ساده باش..
بگذار همہ همرنگ هم شوند...
تو خاص باش..
خانم باش..
چـاڋر مشڪۍات را با سادگۍ
داشته باش..♥️..
آقا سادگۍات را دوست دارد😊
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#خاکریز_دلنوشته_ها 🌿 سلام سردار دلها، حاج قاسم سلیمانی! با اهدای خون پاک خود، هویت جدیدی به همه ا
🍃 #خاکریز_دلنوشته_ها 🍃
😊✋سلام سردار دلها♡
°•مهدے هستم یک سرباز امام زمان (عج) ؛ شهادتت مبارک🌷
°•بسیار از شما سپاسگزارم که این گونه عمل کردید..
°•به همین زودی ها آمریکا و رژیم آنها را نابود می کنیم...
°•از شما می خواهم برایم آرزوی خوشبختی و از همه مهمتر شهادت کنید.
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#گلزار_شهدای_کرمان ساعتی پیش🕗 🌼🍂🌼🍂 اجرای گروه سرود "شهید فرجی" از تهران در پایتخت مقاومت ایران در
⏰دقایقی پیش..
#گلزار_شهدای_کرمان
ادای احترام گروه ورزش فوتسال بندر عباس به مزار سردار دلها.
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#شهید_محمد_ابو_حیدری 💠به روایت مادر... بزرگترین آرزویش پیروزی اسلام بود. میگفت: «اگر راه کربلا با
#شهید_محمد_ابو_حیدری
#سالروز_عروج 🕊🕊🕊
از همرزمان او در جبهه،
#شهید_حسین_اسماعیل_کاخ بود.
از شهادت همرزمانش حسرت میخورد و میگفت: «فلانی هم شهید شد.😔
اگر من شهید شدم، مبادا گریه کنید.»
🌱یادش گرامی باد
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
🥀از ردّ پای شما میگیرد نشان
هر که دارد آرزویِ آسمان🦋
#سالروز_شهادت
#شهید_جلال_علیخانی
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
4_5793920189498131037.mp3
10.12M
🎵 #صوت_شهدایی
👌بسیار زیبا😭❤️
✨توی شلوغی های این عالم
✨واسه شهیدان دلمون تنگه
🎤 #سیدرضا_نریمانی
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
🍂🕯🍂
ای شهیدان، عشق" مدیون شماست..
هرچه ما داریم از خون" شماست..
#سالروز_شهادت
#شهید_حاج_مسعود_انجم_شعاع
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖 زندگینامه و خاطر
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃
#برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷
#رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖
زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی":
🔸به روایت "همرزمان و خانواده شهید "
🔹صفحه ۲۴۱_۲۳۹
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖 زندگینامه و خاطر
#پارت_صد_و_یازدهم 🦋
((حسرت آخ ))
#مجید_آنتیک_چی سریع ماشینی جور کرد تا بچه ها را به بیمارستان برساند ، چون بچه هایی که قبلاً مصدوم شده بودند ، دسته جمعی برده بودند و ما جمعاً با #محمد_حسین ، #محمّد_علی_کارآموزیان و یکی دیگر از بچهها ، چهار نفر میشدیم .
یادم میآید مجید آن لحظه دوست داشت هر کاری که از دستش برمی آید انجام بدهد .
او با همان وضعیّت که پیراهنی تنش نبود و فقط یک چفیه دور گردنش انداخته بود ، نشست توی ماشین و ما را به بیمارستان صحرایی فاطمة الزهرا (س) رساند .
توی بیمارستان خیلی از بچهها بودند ، همه توی صف ایستاده بودند تا یکی یکی توسط دکتر معاینه شوند ، محمدحسین آنجا هم دوباره حالش به هم خورد .
وضعش وخیم بود.
یکی از بچه ها خارج از نوبت ، او را جلوی صف برد تا دکتر معاینه اش کند.
محمدحسین آنطرفتر منتظر ایستاد تا بقیه جمع شوند و با اتوبوس به #اهواز منتقل شوند .
من همینطور که ایستاده بودم ، کنترل خود را از دست دادم حالم بد شد نقش زمین شدم .
خدا رحمت کند #شهید_یزدانی را ! آمد دو تا دستش را گذاشت زیر بازوهایم مرا از زمین بلند کرد و برد جلو ،گفت :« کمک کنید این بنده خدا دارد میمیرد.»
دکتر آمد معاینه ام کرد و دید حالم خیلی خراب است ، چند قطره چکاند داخل چشمم مرا هم فرستاد پیش محمدحسین .
من و محمدحسین هر دو بدحال بودیم ، اما او خیلی سعی می کرد خودش را سرپا نگه دارد .
در واقع هنوز میتوانست خودش را کنترل کند.
در همین موقع دوباره هواپیماهای عراقی آمدند و محدودۂ بیمارستان را #بمباران کردند .
آنهایی که توان حرکت داشتن پناه گرفتند ، اما ما نتوانستیم حتی از جایمان تکان بخوریم.
محمدحسین همانطور ایستاده بود و بمب ها را تماشا میکرد .
بالاخره تعداد به حد نصاب رسید و اتوبوس برای انتقال مصدومین آمد .
صندلی های اتوبوس را برداشته بودند.
بچهها دو طرف روی کف اتوبوس نشستند ،همه حالت تهوع داشتند و بعضیها که وضعیت بدتری داشتند دراز کشیده بودند .
من دیگر چشمانم باز هم نمیشد؛
گفتم :« محمدحسین در چه حالی من اصلاً نمی بینم.»
گفت :« من هنوز کمی می توانم ببینم .»
وقتی به اهواز رسیدیم و خواستم پیاده شویم ، گفتم :« من هیچ جا را
نمی بینم.»
محمدحسین گفت :« عیبی ندارد !خوب می شوی پیراهن من را بگیر ،هر جا رفتم تو هم بیا !»
من پیراهنش را گرفتم و پشت سرش راه افتادم .
از طریق صداهایی که میشنیدم ، متوجه اوضاع اطراف میشدم وارد سالن بزرگی شدیم .
محمدحسین مرا روی تخت خواباند .
خودش هم کنار من روی تخت دیگری خوابید .
احساس میکردم خیلی رنج می کشد و تمام بدنش درد می کند ،چون تخت ها چوبی بود و از سر و صدای تخت مشخص بود که محمدحسین بدجوری به خودش می پیچید ،اما کمترین
آه و ناله ای نمیکرد ، حتی من یک آخ هم از او نشنیدم و عجیب تر اینکه در آن وضعیّت حال مرا میپرسید .
به روایت از "محمد علی کار آموزیان"
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا
@Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
#اطلاعیه ❕ 🔍 ما به همکاری شما بزرگواران برای تکمیل اطلاعات شهدای عزیز شهرمان نیازمندیم. لذا از خان
#اطلاعیه ❕
🔍 ما به همکاری شما بزرگواران برای تکمیل اطلاعات شهدای عزیز شهرمان نیازمندیم.
لذا از خانواده، آشنایان و همرزمان دو شهید بزرگوار:
#شهید_حمید_میراحمدی
و
#شهید_سید_اکبر_مهدوی
خواهشمندیم در تکمیل اطلاعات این شهیدان با مراجعه به ادمین کانال به آیدی
@GSK_Admin
ما را یاری نمایند.
با سپاس از همکاری و همراهی شما...
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#مناجات_نامه 🌙 خدایا! شاید گناهانم موجب شده است تا درخواستم به عرش نرسد..😔 پس خودت به من فرصت توب
#مناجات_نامه 🕯
پروردگارا ..
آنچه دارم، از تو دارم
و در راه تو باید بدهم🌼
👤شهید اکبر کارآموزیان
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman