گلزار شهدای کرمان
#گلزار_شهدای_کرمان ساعتی پیش🕗 🌼🍂🌼🍂 اجرای گروه سرود "شهید فرجی" از تهران در پایتخت مقاومت ایران در
⏰دقایقی پیش..
#گلزار_شهدای_کرمان
ادای احترام گروه ورزش فوتسال بندر عباس به مزار سردار دلها.
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#شهید_محمد_ابو_حیدری 💠به روایت مادر... بزرگترین آرزویش پیروزی اسلام بود. میگفت: «اگر راه کربلا با
#شهید_محمد_ابو_حیدری
#سالروز_عروج 🕊🕊🕊
از همرزمان او در جبهه،
#شهید_حسین_اسماعیل_کاخ بود.
از شهادت همرزمانش حسرت میخورد و میگفت: «فلانی هم شهید شد.😔
اگر من شهید شدم، مبادا گریه کنید.»
🌱یادش گرامی باد
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
🥀از ردّ پای شما میگیرد نشان
هر که دارد آرزویِ آسمان🦋
#سالروز_شهادت
#شهید_جلال_علیخانی
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
4_5793920189498131037.mp3
10.12M
🎵 #صوت_شهدایی
👌بسیار زیبا😭❤️
✨توی شلوغی های این عالم
✨واسه شهیدان دلمون تنگه
🎤 #سیدرضا_نریمانی
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
🍂🕯🍂
ای شهیدان، عشق" مدیون شماست..
هرچه ما داریم از خون" شماست..
#سالروز_شهادت
#شهید_حاج_مسعود_انجم_شعاع
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖 زندگینامه و خاطر
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃
#برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷
#رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖
زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی":
🔸به روایت "همرزمان و خانواده شهید "
🔹صفحه ۲۴۱_۲۳۹
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖 زندگینامه و خاطر
#پارت_صد_و_یازدهم 🦋
((حسرت آخ ))
#مجید_آنتیک_چی سریع ماشینی جور کرد تا بچه ها را به بیمارستان برساند ، چون بچه هایی که قبلاً مصدوم شده بودند ، دسته جمعی برده بودند و ما جمعاً با #محمد_حسین ، #محمّد_علی_کارآموزیان و یکی دیگر از بچهها ، چهار نفر میشدیم .
یادم میآید مجید آن لحظه دوست داشت هر کاری که از دستش برمی آید انجام بدهد .
او با همان وضعیّت که پیراهنی تنش نبود و فقط یک چفیه دور گردنش انداخته بود ، نشست توی ماشین و ما را به بیمارستان صحرایی فاطمة الزهرا (س) رساند .
توی بیمارستان خیلی از بچهها بودند ، همه توی صف ایستاده بودند تا یکی یکی توسط دکتر معاینه شوند ، محمدحسین آنجا هم دوباره حالش به هم خورد .
وضعش وخیم بود.
یکی از بچه ها خارج از نوبت ، او را جلوی صف برد تا دکتر معاینه اش کند.
محمدحسین آنطرفتر منتظر ایستاد تا بقیه جمع شوند و با اتوبوس به #اهواز منتقل شوند .
من همینطور که ایستاده بودم ، کنترل خود را از دست دادم حالم بد شد نقش زمین شدم .
خدا رحمت کند #شهید_یزدانی را ! آمد دو تا دستش را گذاشت زیر بازوهایم مرا از زمین بلند کرد و برد جلو ،گفت :« کمک کنید این بنده خدا دارد میمیرد.»
دکتر آمد معاینه ام کرد و دید حالم خیلی خراب است ، چند قطره چکاند داخل چشمم مرا هم فرستاد پیش محمدحسین .
من و محمدحسین هر دو بدحال بودیم ، اما او خیلی سعی می کرد خودش را سرپا نگه دارد .
در واقع هنوز میتوانست خودش را کنترل کند.
در همین موقع دوباره هواپیماهای عراقی آمدند و محدودۂ بیمارستان را #بمباران کردند .
آنهایی که توان حرکت داشتن پناه گرفتند ، اما ما نتوانستیم حتی از جایمان تکان بخوریم.
محمدحسین همانطور ایستاده بود و بمب ها را تماشا میکرد .
بالاخره تعداد به حد نصاب رسید و اتوبوس برای انتقال مصدومین آمد .
صندلی های اتوبوس را برداشته بودند.
بچهها دو طرف روی کف اتوبوس نشستند ،همه حالت تهوع داشتند و بعضیها که وضعیت بدتری داشتند دراز کشیده بودند .
من دیگر چشمانم باز هم نمیشد؛
گفتم :« محمدحسین در چه حالی من اصلاً نمی بینم.»
گفت :« من هنوز کمی می توانم ببینم .»
وقتی به اهواز رسیدیم و خواستم پیاده شویم ، گفتم :« من هیچ جا را
نمی بینم.»
محمدحسین گفت :« عیبی ندارد !خوب می شوی پیراهن من را بگیر ،هر جا رفتم تو هم بیا !»
من پیراهنش را گرفتم و پشت سرش راه افتادم .
از طریق صداهایی که میشنیدم ، متوجه اوضاع اطراف میشدم وارد سالن بزرگی شدیم .
محمدحسین مرا روی تخت خواباند .
خودش هم کنار من روی تخت دیگری خوابید .
احساس میکردم خیلی رنج می کشد و تمام بدنش درد می کند ،چون تخت ها چوبی بود و از سر و صدای تخت مشخص بود که محمدحسین بدجوری به خودش می پیچید ،اما کمترین
آه و ناله ای نمیکرد ، حتی من یک آخ هم از او نشنیدم و عجیب تر اینکه در آن وضعیّت حال مرا میپرسید .
به روایت از "محمد علی کار آموزیان"
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا
@Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
#اطلاعیه ❕ 🔍 ما به همکاری شما بزرگواران برای تکمیل اطلاعات شهدای عزیز شهرمان نیازمندیم. لذا از خان
#اطلاعیه ❕
🔍 ما به همکاری شما بزرگواران برای تکمیل اطلاعات شهدای عزیز شهرمان نیازمندیم.
لذا از خانواده، آشنایان و همرزمان دو شهید بزرگوار:
#شهید_حمید_میراحمدی
و
#شهید_سید_اکبر_مهدوی
خواهشمندیم در تکمیل اطلاعات این شهیدان با مراجعه به ادمین کانال به آیدی
@GSK_Admin
ما را یاری نمایند.
با سپاس از همکاری و همراهی شما...
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#مناجات_نامه 🌙 خدایا! شاید گناهانم موجب شده است تا درخواستم به عرش نرسد..😔 پس خودت به من فرصت توب
#مناجات_نامه 🕯
پروردگارا ..
آنچه دارم، از تو دارم
و در راه تو باید بدهم🌼
👤شهید اکبر کارآموزیان
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🔴راه سی وچهارم اشرار جنوب تعدادی از ن
#سردار_بی_مرز 🦋
خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷
♦️به روایت
🔴راه سی وپنجم
حاج قاسم مقابل خبرنگارها🎙 حرف هایی زد که دل ها را خون کرد؛
_در شهر تکریت هزارو دویست سیصد نفر جوان بی گناه ، از پادگان فارغ التحصیلان شدند. داعش سر آن ها را برید ، به آن ها تیر خلاص زد ، داخل رودخانه انداخت . بیش از دو هزار نفر زن جوان ایزدی را بین خودشان دست به دست به فروش گذاشتند.
از دختر های نوجوان تا زن های جوان.
بدون این که حدود شرعی را بدانند. جنایت های عجیبی بود. کشتار های صدنفره ، دویست نفره ، پانصد نفره . گردن زدن ها....
شما یک نمونه را دیدید. یک نوجوان را در شرق حلب سر بریدند. این سر بریدن دیدن عجیبی داشت. با خنده مثل تفریح.
از او پرسیدند سرت را ببریم یا با تیر بکشیمت ؟! و سر این نوجوان را بریدند.
من دیدم در همین دیاله . کودکی را از سینه مادرش گرفتند ، او را مثل گوسفند روی آتش🔥 سرخ کردند ، لای پلو گذاشتند ، برای مادر فرستادند.
این جنایت وحشتناک در سابقه تاریخ بشریت نا یاب است . پدیده کوچکی نیست !
بلای کوچکی نیست !
چه طور ما برای این ریزگردها ، برای بحث محیط زیست جلسه می گیریم،
چه کار کنیم این ریزگرد هامردم را اذیت نکند
(که درست هم هست)
جلسات منطقه ای می گذاریم جلسات بین المللی می گذاریم ،
اما برای داعش !
این عصاره خباثت.....
🔺ادامه دارد.....
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
📚منبع: کتاب "حاج قاسم"
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🔮 شهید در کلام شهید «فرزندان و خانواده سردار شهید محمد جمالی، بوے شهید را از او استشمام مے کردند!
⚜ #سردار_شهید_محمد_جمالی
به مدت یک سال
هر پنجشنبه به زیارت قبور شهدای #کرمان می آمد.
نذر کرده بود در عوضِ این زیارت،
بعد از یکسال شهید شود!
نذرش قبول شد و تنها با یک تیرِ تک تیرانداز که به گوشش اصابت کرد، پر کشید.|🕊|
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
⏰دقایقی پیش.. #گلزار_شهدای_کرمان ادای احترام گروه ورزش فوتسال بندر عباس به مزار سردار دلها. 🔻کان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#گلزار_شهدای_کرمان
🕤هم اکنون ...
امسال؛
در #روز_دختر، جای محبت پدرانه حاج قاسم بین خانواده شهدا خالی بود!💔
حاج قاسمی که هم منتقم خون شهدایمان بود، هم پشت و پناه خانواده آنان؛
حال برخلاف همیشه، دختران به دیدار پدرشان آمدند...🙂
و بر مضجع نورانی سردار دلها،
#حاج_قاسم_سلیمانی حاضر شدند و ادای احترام کردند.
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman