#شهید_رضا_دادبین
❇️پارچه ی متبرک به خون #شهید
تقدیم به #امام_زمان....
یک هفته پس از شهادتش،
هنوز از زخم کتفش خون می آمد.
وقتی #پدر بالای جنازه ی #رضا رسید،
هنوز از زخم کتفش خون می آمد.
پدر فوری یک #پارچه آورد
و به #خون آغشته کرد!
گفت:
می خواهم این پارچه رو
به #منتقم خون #شهداء،
#حضرت_مهدی علیه السّلام هدیه کنم.
و این عکس همان #پرچم متبرک به خون شهید است در دست #پدر....
که اکنون در موزه ی #دفاع_مقدس استان کرمان نگه داری میشود...
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
🍃🌷🍃شال سبـــز🍃🌷🍃 (3)
دقایقی بعد
یکی از خادمین از معجزات و کرامات این شهید بزرگوار پرسید.
مادر اشاره ای کرد به شال سبزی که در تاقچه بود و برایش اوردند،اورا بوسید و به چشمانش گذاشت.
گفت
" میدانید این هدیــہ ی #حضرت_آقا ست که دست به دست شده تا رسیده به دست من ؟؟!!!
یادمه اون سفر آخری که سوریه بودیم،غلام رضا پرچم حـ✨ـرم #حضرت_زینب را نشون من داد گفت:
-مادر به زودی این #پرچم مال ما خواهد بود...
خوشحال شدم،
-چه خوب به همه از این پرچم ها میدهند؟!!!
-نه هرکس که #شهید شود این پرچم به همـراه #پیکر به خانواده اش باز میگردد
ان شاءالله وقتی منم شهید شوم این پرچم را برای شما خواهند آورد...
و همان شد❗️
غلام رضا درست میگفت،
این پرچم که اکنون پشت سر من به دیوار هست به همراه پیکر غلام رضا برایم آوردند...
و اما جریان #شال_سبز ...
"بعد از شهادت غلام رضا خیلی بی تابی میکردم دلم میخواست هر طــور شده به دیدار #حضرت_آقا بروم و یادبودی از ایشان داشته باشم...
غلام رضا زیاد به خوابم می آمد و از دلم خبر داشت...
خلاصه
اینجور که یک قاری لبنانی نقل میکند:
"یک عصر کنار مزار شهید لنگری زاده بودم ،آخه به این شهید خیلی خیلی #ارادت داشتم...
بعد از ذکر توسل و درد دل با او از کنارش پا شدم و گلزار را به قصد رفتن ترک کردم...
همون شب به #خوابـم آمد
باغ بزرگ و سرسبزی بود، یک سر باغ او بود یک سر باغ من..
با همون خنـ❤️ــده ی همیشگی ش بهم گفت:
-امروز شما #مهمان ما هستید،اعظم سادات در تدارک نهار هستن(در صورتی که خدا میداند اصلا من نام همسر ایشون رو نمی دانستم)
-آقا غلام رضا از حضور شما شرمنده ام،متاسفانه نمیتونم بمونم باید برگردم ،عذر بنده را بپذیرید...
-حالا که میروی صبـر کن دلم میخواد اون شال سبزی که به گردنته به #مادرم بدهی.. بهش بگو از طرف ماســت اینم #هدیه_حضرت_آقا ...
-تا که این جمله رو گفت از خواب پریدم خواب عجیبی بود،
آخه غلام رضا درست میگفت
این شال همان شالی بود که حضرت آقا در دیداری که با ایشون در مسابقات قرآنی داشتم به بنده #هدیه داده بودند و حالا این شهید از من میخواست آن را به مادرش بدهم...
بله عزیزان
"پسرم حاجت من را از طریق یک #خواب و آن هم به واسطـه ی یک #قاری_لبنانی برآورده کرد.
و طولی نکشید که شال سبز این فرد لبنانی از طریق واسطه ها به دست من رسید و اکنون دست شماست....
(پایان)
#شهید_غلامرضا_لنگری_زاده
#شهید_مدافع_حرم
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهـم
#کرامت
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهــدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
#دهه_فجر 🌷
🇮🇷 #رهبر_معظم_انقلاب :
درهفته #انقلاب جشن بگیرید وآذین بندی کنید.اگر میخواهید برق مصرف نکنید وچراغ روشن نکنید که کار خوبی هم هست؛
از هنر استفاده کنید.
کاغذ،پرچم ها، بر سر در هر خانه ای #پرچم بزنید.
پرچم #جمهوری_اسلامی را در سراسر سطح شهر وروستا به اهتزاز در بیاورید.
🌹آغاز دهه ی فجر را تبریک عرض می نماییم🌹
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman