شرح یک رباعی از مولانا
با مُلکِ غمت، چرا تکبّر نکنم؟
وز غلغلهات، جهان چرا پُر نکنم؟
پیش کرَم کفَت، چو دریا کف بود
چون از کفِ تو، کفَش پر از دُر نکنم؟
عاشقان، چون غم عشق و معشوق دارند، تکبر ایشان از عشق و تکبر، صفتی خداوندی و کبریایی است. مولانا به معشوقش میفرماید: چون مُلک غم عشق تو، از آنِ من است، چرا تکبر و بدان افتخار نکنم؟ چرا جهان را از غلغلهی آن، پر نسازم؟
پیش کرَم دستهای بخشندهی تو، دریا کفی بیش نیست؛ چگونه از دستهای مهربان تو، دستهای خلایق را پر از دُرّ و گوهر نکنم؟...
باغ اسرار خدا، شرح رباعیات مولانا، بهشتی شیرازی، ص ۴۵۸.
#رباعیمولانا
#غموتکبر
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
شرح یک رباعی از مولوی
در باغ آیید و سبزپوشان نگرید
هر گوشه، دکان گلفروشان نگرید
میخندد گل، به بلبلان میگوید
خاموش شوید و در خموشان نگرید
در باغ عرفان و شناخت حق، سبزپوشان، اولیای خدایند و گلفروشان نیز آنانند. گلِ همیشه خندان، ختمی مرتبت (ص) است و بلبلان، شاعران و ترانهسرایانند؛ سنایی و عطار و سعدیاند.
گل که ختمی مرتبت است، به بلبلان فرموده است که اگر چه آوازهای خوش دارید و نازنین منید، اما سکوت کنید و در خموشان و بلبلانی خاصالخاص چون مولانا بنگرید. تخلّص مولانا در اشعارش، خموش و خاموش بوده است... .
باغ اسرار خدا، شرح رباعیات مولانا، سید احمد بهشتی شیرازی، ص ۵۸.
#سبزپوشان
#گلفروشان
#گلوبلبل
#رباعیمولانا
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303