eitaa logo
گلزار ادبیات
7.7هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
181 ویدیو
5 فایل
توسط دبیر بازنشسته‌: ع. ک. (بانو خالقی) استفاده از مطالب، با ذکر نام یا لینک. کانال‌سوم:#سخنان‌بزرگان‌ایران‌و‌جهان https://eitaa.com/sokhananebozorgan2 کانال دوم‌ما #گلستان‌ادبیات https://eitaa.com/golestaneadabiyat
مشاهده در ایتا
دانلود
داستان کوتاه📚📚📚 سلیمان دارانی و مهمان آورده‌اند که زمانی، مردی به خانه‌ی سلیمان دارانی که از عارفان مشهور بود، رفت. سلیمان که جز نان خشک و نمک، در خانه چیزی نداشت، همان را پیش مهمان نهاد و گفت: گفتم که چو ناگه آمدی، عیب مگیر چشم تر و نان خشک و روی تازه مهمان ناخوانده، چون نان بدید، گفت: ای کاش با این نان، تکه‌ای پنیر هم بود. سلیمان برخاست و به بازار رفت و چون پول نداشت، ردای خود را گرو گذاشت و پنیر خرید و پیش مهمان آورد. مهمان، چون نان و پنیر خورد، گفت: الحمد لله که خدای بزرگ، به ما بر آن چه قسمت کرده است، قناعت داده و خرسند گردانیده. سلیمان گفت: اگر به داده‌ی خدا، قانع و خرسند بودی، ردای من، در بازار به گرو نمی‌رفت. حکایتهای دلنشین، بازنویسی کتاب جوامع الحکایات، اثر محمد عوفی، به کوشش منوچهر دانش‌پژوه، ص ۷۸ و ۷۹. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303