خندهی سحر
از محمد قهرمان
دیشب، ردِ پایِ خواب را گم کردم
ماندم به سراب و آب را گم کردم
هوشم به شماره کردنِ غمها بود
خندید سحر، حساب را گم کردم
روی جادهی ابریشم شعر، قهرمان، ص ۵۳۱.
#خندهی_سحر
#محمد_قهرمان
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
یک رباعی از محمد قهرمان
بیطاعتی از زهد ریایی خوشتر
سرگشتگی از سر به هوایی خوشتر
خاک ره کمتر ز خودی از چه شوی؟
بر درگهِ دوست جبههسایی خوشتر
جبهه: پیشانی.
روی جادهی ابریشم شعر، قهرمان، ص ۵۸۲.
#زهد_ریایی
#محمد_قهرمان
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303