معرفی کتاب
هزار و یک راز از گلشن راز شیخ محمود شبستری
این کتاب، دربردارندهی مثنوی گلشن راز شبستری، عارف مشهور قرن هفتم و هشتم هجری قمری است ؛ همراه توضیحات و کشفالابیات این مثنوی، به انضمام شرح ده بیت آغازین گلشن راز و بیان مطالب عرفانی در هجده قسمت به نام حقیقت، از شارحی ناشناس.
شبستری در گلشن راز، در ۱۰۰۶ بیت، نکات عرفانی را در پاسخ به سوالات امیر حسینی هروی بیان کرده است و گلشن راز ، یکی از منابع مهم ادبیات عرفانی است.
چاپ اول این کتاب، با تصحیح و توضیح دکتر محمدرضا برزگر خالقی، در قطع رُقعی، توسط انتشارات طهوری، در سال ۱۴۰۱ و در ۲۳۲ صفحه منتشر شده است.
#گلشن_راز
#محمود_شبستری
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
مختصری از سوال و جوابهای گلشن راز شبستری
در معنی مسافر و مرد تمام
سوال
مسافر چون بوَد؟ رهرو کدام است؟
که را گویم که او مرد تمام است؟
جواب
دگر گفتی: مسافر کیست در راه؟
کسی کاو شد ز اصل خویش آگاه
مسافر آن بوَد کاو بگذرد زود
ز خود صافی شود چون آتش از دود
سلوکش، سیر کشفی دان ز امکان
سوی واجب به ترک شَین و نقصان
به عکس سیر اول در منازل
رَوَد تا گردد او انسان کامل...
کسی مرد تمام است کز تمامی
کند با خواجگی، کار غلامی
پس آن گاهی که ببرید او مسافت
نهد حق بر سرش تاج خلافت
بقایی یابد او بعد از فنا باز
رود ز انجام ره دیگر به آغاز
شریعت را شِعار خویش سازد
طریقت را دِثار خویش سازد
حقیقت خود مقام ذات او دان
شده جامع میان کفر و ایمان
به اخلاق حمیده گشته موصوف
به علم و زهد و تقوا بوده معروف
همه با او؛ ولی او از همه دور
به زیر قُبّههای ستر، مستور
نکات:
مرد تمام: انسان کامل.
سیر کشفی: رفتن از راه کشف و شهود و دیدن از راه دل. شین و نقصان: زشتی و کاستی.
به عکس... : مسافر باید به عکس سیر اول که سیر نزولی است و از عالم وحدت به این عالم کثرت آمده است، دوباره از این عالم کثرت، سیر صعودی نموده تا با سیر کشفی، به فناء فی الله و عالم وحدت برسد و انسان کامل گردد.
کسی مرد تمام... : انسان کامل حقیقی، کسی است که با وجود این که از مراحل شریعت و طریقت و حقیقت گذشته و به حق پیوسته، همانند بندگان، خدمت حق کند و با خلق، فروتن و متواضع باشد.
شعار: جامهای که در زیر لباس پوشند و تن آدمی را بپوشاند مثل پیراهن، مجازاً ظاهر.
دثار: جامهای که بر روی لباس پوشیده میشود مانند عبا و چادر، مجازاً باطن.
قبه: سقف برجسته و مدوّر، خرگاه.
قبههای ستر: اشاره است به حدیث معروف قدسی: اَولیائی تَحتَ قِبابی لایَعرفهُم غَیری. بزرگان من، در زیر قبههای من مستورند که کسی ایشان را نمیشناسد. مستور: پوشیده، پنهان.
رازهایی از گلشن راز، ص ۴۱ و ۴۳، ۱۳۷ و ۱۳۸.
#گلشن_راز
#محمود_شبستری
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
مختصری از سوال و جوابهای گلشن راز شبستری
سوال
اگر معروف و عارف ذات پاک است
چه سودا در سرِ این مُشت خاک است؟
جواب
مکن بر نعمت حق ناسپاسی
که تو حق را به نور حق شناسی
جز او معروف و عارف نیست دریاب
ولیکن خاک مییابد ز خور تاب
عجب نَبوَد که ذرّه دارد امّید
هوای تاب مهر و نور خورشید
به یاد آور مقام حال فطرت
کز آن جا بازدانی اصل فکرت
اَلَستُ بِرَبّکُم ایزد که را گفت؟
که بود آخر که آن ساعت بلی گفت؟
در آن روزی که گِِلها میسرشتند
به دل در، قصّهی ایمان نوشتند
اگر آن نامه را یک ره بخوانی
هر آن چیزی که میخواهی، بدانی
تو بستی عقدِ عهد بندگی دوش
ولی کردی به نادانی فراموش
کلام حق بدان گشته است مُنزَل
که با یادت دهد آن عهد اوّل
نکات:
سودا: اندیشه، خیال.
الست بربکم: اشاره است به آیهی ۱۷۲ سورهی اعراف (۷):و اِذ اَخَذَ ..... ترجمه: و پروردگار تو از پشت بنیآدم، فرزندانشان را بیرون آورد و آنان را بر خودشان گواه گرفت و پرسید: آیا من پروردگارتان نیستم؟ گفتند: آری.
عقد عهد بندگی: اشاره به پیمانی که در روز الست (عالم قبل از خلقت این جهانی) خداوند با انسان بست.
منزل: فرستاده شده.
عهد اول: پیمان روز الست.
رازهایی از گلشن راز، ص ۴۸، ۴۹ و ۱۴۵.
#گلشن_راز
#محمود_شبستری
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
مختصری از سوال و جوابهای گلشن راز شبستری
سوال
کدامین نقطه را نطق است اَنَا الحَق؟
چه گویی؟ هرزهای بود آن مُزَبَّق؟
جواب
انا الحق، کشف اسرار است مُطلق
به جز حق کیست تا گوید انا الحق؟
همه ذرّات عالم همچو منصور
تو خواهی مست گیر و خواه مخمور
درین تسبیح و تَهلیلند دائم
بدین معنی همیباشند قائم
اگر خواهی که گردد بر تو آسان
وَ اِن مِن شَیء را یک ره فروخوان
چو کردی خویشتن را پنبهکاری
تو هم حلّاجوار این دَم برآری
برآور پنبهی پندارت از گوش
ندای واحِدُ القَهّار بِنیوش
ندا میآید از حق بر دوامت
چرا گشتی تو موقوف قیامت؟
در آ در وادی اَیمَن که ناگاه
درختی گویدت اِنّی اَنَا الله
روا باشد انا الحق از درختی
چرا نَبوَد روا از نیکبختی؟
هر آن کس را که اندر دل شکی نیست
یقین داند که هستی جز یکی نیست
نکات:
انا الحق: من حقّم. سخنی پر راز و رمز از حسین بن منصور حلّاج است. هرزه : بیهوده. مزبّق: زیبق کرده شده. زیبق، جیوه است، آینه. منظور از مزبق، حلاج است که به نور الهی روشن شده بود و همچون آینه میدرخشید.
تسبیح و تهلیل: سبحان الله و لا اله الّا الله گفتن، خدا را به پاکی و یگانگی ستودن.
و ان من شیء: اشاره است به بخشی از آیهی ۴۴ سورهی اسراء(۱۷): و اِن مِن شَیءِِ اِلّا یُسَبّحُ بِحَمدِهِ. و هیچ موجودی نیست، جز آن که او را به پاکی میستاید.
پنبهکاری کردن: حلّاجی کردن و بر هم زدن.
بنیوش: بشنو. از مصدر نیوشیدن: شنیدن، گوش کردن. واحد القهار: اشاره است به آیهی ۱۶ سورهی غافر(۴۰): لِمَنِ المُلکُ الیَومَ لِلهِ الواحِدِ القَهّار. در آن روز، فرمانروایی از آنِ کیست؟ از آنِ خدای یکتای قهار. شاعر میگوید: پنبهی غفلت را از گوش بیرون کن تا این ندا را بشنوی.
وادی ایمن: بیابانی واقع در سمت راست کوه طور که در آن جا ، ندای الهی به حضرت موسی رسید. در قرآن آیهی ۵۲ سورهی مریم(۱۹) بدان اشاره شده است.
نیکبخت: منظور حسین بن منصور حلاج است.
رازهایی از گلشن راز، ص ۵۰ ، ۵۱، ۱۴۶ و ۱۴۷.
#گلشن_راز
#محمود_شبستری
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
مختصری از سوال و جوابهای گلشن راز شبستری
سوال
چرا مخلوق را گویند واصل؟
سلوک و سیر او، چون گشت حاصل؟
جواب
وصال حق، ز خلقیت جدایی است
ز خود بیگانه گشتن، آشنایی است
چو ممکن، گَرد امکان برفشاند
به جز واجب، دگر چیزی نماند
وجود هر دو عالم چون خیال است
که در وقت بقا، عین زوال است
نه مخلوق است آن کاو گشت واصل
نگوید این سخن را مرد کامل
عدم کی راه یابد اندرین باب؟
چه نسبت خاک را با ربّ ارباب؟
عدم چه بوَد که با حق واصل آید؟
وزو سیر وسلوکی حاصل آید
اگر جانت شود زین معنی آگاه
بگویی در زمان اَستَغفِرُ الله
تو معدوم و عدم، پیوسته ساکن
به واجب کی رسد معدومِ ممکن؟
نکات:
وجود هر دو ... : هر دو عالم، مثل صورت خیالی هستند که با بقای حق، موجود میشوند و ممکنالوجودند و ممکنالوجود، همیشه در حال زوال و نیستی است.
خاک: انسانهای خاکی.
رب ارباب: خداوند.
رازهایی از گلشن راز، ص ۵۲ و ۱۵۱.
#گلشن_راز
#محمود_شبستری
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
عارفان بزرگ🦋🦋🦋
محمود شبستری
وی از عارفان و شاعران قرن هشتم هجری و متولد شبستر است که پس از کسب دانش در تبریز، به مسافرت پرداخته، شهرهای مختلف مصر، شام و حجاز را دیده، از علما و مشایخ آن سرزمینها، کسب دانش توحید کرده است.
شیخ محمود شبستری، در سفری به کرمان، در آن جا ازدواج کرد و در آن شهر، اولادی از او به وجود آمدند که ارباب قلم و اهل کمال بودند. سرانجام به تبریز بازگشته، در سال ۷۲۰ هجری در ۳۳ سالگی و یا به قولی در سال ۷۴۰ وفات یافت و در شبستر، وسط باغچهای که به گلشن معروف است، مدفون گردید.
آثار منظوم وی، عبارتند از:
۱ -گلشن راز: این مثنوی، شامل حدود هزار بیت و مشهورترین اثر اوست و در آن، اصطلاحات عرفانی را شرح داده است.
۲ - سعادتنامه: این مثنوی عرفانی، حدود سه هزار بیت است.
از آثار منثور او، میتوان به مِرآتُ المحقّقین، حقّ الیقین، شاهد و .... اشاره کرد.
با تلخیص از مقدمهی مَفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، چاپ چهاردهم، انتشارات زَوّار، ۱۴۰۱، ص بیست - بیست و چهار.
#عارفان_بزرگ
#محمود_شبستری
#گلشن_راز
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303