مکتبهای ادبی جهان 📚📚📚
رئالیسم
رئالیسم یا واقعگرایی، در مفهوم عام و گستردهاش، به معنی وفاداری به واقعیت است؛ اما به طور خاص، نام مکتبی از مکتبهای ادبی است که در اواسط قرن نوزدهم، حدود سال ۱۸۳۰ میلادی، نخست در فرانسه به وجود آمد و از آن جا، به ادبیات کشورهای دیگر راه یافت.
پیروان این مکتب، به تصویر کردن صادقانهی زندگی، به خصوص زندگی مردم طبقهی متوسط و پایین اجتماع اعتقاد داشتند.
آثار نویسندگان واقعگرای قرن هجدهم، رنگ انتقادی ندارد و حتی میتوان گفت به علت موقعیت و اوضاع و احوال زمان، بیشتر مدافع طبقهی متوسط است که تازه داشت به وجود میآمد. در آن نوع آثار، زندگی روحی شخصیت داستان و رابطهی او با اجتماع، آن گونه که بعدها در واقعگرایی قرن نوزدهم معمول شد، مورد نظر نبود. از این جهت، واقعگرایی قرن نوزدهم را واقعگرایی نو یا واقعگرایی انتقادی نیز نامیدهاند.
به طور کلی، اصول واقعگرایی عبارت است از: تحلیل اجتماعی، مطالعه و تجسّم زندگی انسان در جامعه، مطالعه و تجسّم روابط اجتماعی، روابط میان فرد و جامعه و نیز ساختمان خود جامعه.
از پیروان معروف این مکتب ادبی، میتوان به این افراد اشاره کرد: بالزاک و گی دومو پاسان فرانسوی؛ ویلیام فاکنر و ارنست هِمینگوِی آمریکایی؛ ماکسیم گورکی، تولستوی و آنتوان چخوف روسی و چارلز دیکنز انگلیسی.
شعر واقعگرایانه باید خصوصیات زیر را داشته باشد:
۱ - وضعیتها و موقعیتهای عادی و شخصیتهای متعادل را در صحنههای معمولی، با تأکید بر قشرهای پایین اجتماع توصیف کند.
۲ - از ارائهی استعارهها و تصویرهای خیال دور از ذهن پرهیز کند و بیانی نزدیک به نثر داشته باشد.
۳ - قصد آن ، بیش از بیان احساس، ارائهی اندیشه و تفکر اجتماعی باشد.
با تلخیص از تاریخ ادبیات جهان، دِهبزرگی، ص ۴۹۱ - ۴۹۷.
#مکتبهای_ادبی_جهان
#رئالیسم
#بازنشر
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
مکتبهای ادبی جهان 📚📚📚
ناتورالیسم
ناتورالیسم یا طبیعیگرایی، مکتبی است از جمله مکتبهای ادبی که بر اساس نظریهای فلسفی به همین نام، در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، نخست در فرانسه و سپس در انگلستان و سایر کشورهای اروپا و آمریکا به وجود آمد.
بر اساس فلسفهی ناتورالیسم، هر چیزی که وجود دارد، بخشی از طبیعت است، بنا بر این، در حوزهی فعالیت علم قرار دارد و به وسیلهی علتهای مادی و طبیعی، قابل توصیف و توجیه است. نویسندگان این مکتب، بر اساس همین فلسفه، حوادث و رویدادهای زندگی را تشریح میکنند و اعتقادی به علت ماورای طبیعی و ماورای پدیدههای علمی برای توجیه حوادث و رویدادهای زندگی ندارند.
سادهترین توصیفی که از این مکتب میتوان کرد، به کار بردن جبرگرایی در ادبیات و به خصوص در داستاننویسی است. به گفتهی امیل زولا نویسندهی فرانسوی پایهگذار این مکتب، دنیای بشری نیز تابع همان جبری است که بر سایر موجودات طبیعت حکمفرماست. به اعتقاد او، کار رماننویس، تشریح و کالبدشکافی زندگی است و رمان، نوعی آزمایش بر روی زندگی است.
بیشتر موضوعات مورد انتخاب این نویسندگان، بدبختی، فقر و زندگی کسانی است که اسیر نیازهای حیوانی هستند.
از خصوصیات دیگر کار این نویسندگان، توجه بیش از حد به توصیف جزئیات صحنهها و حوادث و نیز تمایل به کاربرد زبان محاورهی مردم است.
با تلخیص از تاریخ ادبیات جهان، غلامحسین دِهبزرگی، ص ۴۹۸ - ۵۰۳.
#مکتبهای_ادبی_جهان
#ناتورالیسم
#بازنشر
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
مکتبهای ادبی جهان 📚📚📚
پارناسیسم
پارناسیسم یا مکتب پارناس، از جمله مکتبهای ادبی است که در اواخر نیمهی دوم قرن نوزدهم، در شعر فرانسه به وجود آمد. بنیانگذاران این مکتب، گروهی از شاعران جوان فرانسه بودند که نشریهای به نام پارناس معاصر را به مدت ده سال منتشر میکردند که حاوی شعرهایی با روش خاص خودشان بود.
آنها معتقد بودند که شخصیت شاعر، باید از شعر حذف شود. از ذهنیتگرایی رویگردان بودند و این نظر تئوفیل گوتیه، نویسندهی فرانسوی را که گفته بود شعر باید مانند مجسمه زیبا باشد، دستورالعمل کار خود قرار دادند و توجه زیادی نسبت به ظرافتها و زیباییهای زبان و قافیه و شکل کردند. به همین دلیل، بعضیها هر نوع شعری را که به شکل گرایش داشته باشد، شعر پارناس مینامند.
لوکنت دولیل، بنیانگذار این مکتب و فرانسوا کوپه از پارناسینهای معروف است.
با تلخیص از تاریخ ادبیات جهان، دِهبزرگی، ص ۵۰۳ - ۵۰۵.
#مکتبهای_ادبی_جهان
#پارناسیسم
#بازنشر
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
مکتبهای ادبی جهان 📚📚📚
استاتیسم (زیباییگرایی)
طرز تفکری است که در اواخر قرن نوزدهم در ادبیات و هنر اروپا به وجود آمد و پایهی یکی از مکتبهای ادبی رایج در آن دوره شد. پیروان این مکتب، کلیهی نظریههای مربوط به مفید بودن هنر یا کاربرد اخلاقی را در آن رد میکردند و اعتقاد داشتند که هنر به خودی خود، برای لذت بخشیدن کافی است و نیاز به مقصودی جز خودش ندارد و نباید دربارهی آن از دیدگاه اخلاق، سیاست یا مواضع دیگر قضاوت کرد. آنها، تنها معیارهای زیباشناسی را برای سنجش آثار هنری مناسب میدانستند.
شعار پیروان مکتب زیباییگرایی، هنر برای هنر بود. این مکتب، دنباله و شاخهای از مکتب رمانتیسم است و از فردگرایی آن مکتب سرچشمه میگیرد.
لیونل جانسون و اسکار وایلد از مروّجان این مکتب در انگلستان بودند. در امریکا، امرسون و ادگار آلنپو و در فرانسه، تئوفیل گوتیه و شارل بودلر از هواخواهان جدی این مکتب محسوب میشوند.
زیبایی گرایی، بر مکتب سمبولیسم یا نمادگرایی و رواج نظریهی شعر ناب، تأثیر بسیار گذاشت.
با تلخیص از تاریخ ادبیات جهان، دِهبزرگی، ص ۵۰۶ -۵۰۸.
#مکتبهای_ادبی_جهان
#استاتیسم
#زیباییگرایی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
مکتبهای ادبی جهان📚📚📚
سمبولیسم یا نمادگرایی
یعنی به کار بردن سمبول یا نماد به عنوان یک نوع شیوهی بیان در هنر و ادبیات. این مکتب ادبی، در اواخر قرن نوزدهم، در شعر فرانسه و با اشعار شاعرانی چون شارل بودلِر، آرتور رَمبو، استفان مالارمِه و پُل وِرلِن به وجود آمد و سپس در سایر انواع ادبی، در ادبیات فرانسه و سایر کشورها نفوذ کرد.
پیروان نمادگرایی، معتقد بودند شاعر میتواند درون و ماورای دنیای واقعی را ببیند و وظیفه دارد به وسیلهی نمادها، آن دنیای ماورایی، یعنی واقعیت بزرگتر و جاودانهتر را نشان دهد.
در زبان نمادگرایان، کلمهها، معنی معمول و قراددادی خود را ندارند و اغلب ارتباط بین واژهها، از نظر هماهنگی و گاه تضاد و زیر و بم صداها، یعنی در حقیقت، موسیقی و لحن آنهاست.
دیگر اختصاصات این مکتب، عبارتند از:
۱ - نادیده گرفتن قواعد دستور زبان و قواعد شعری گذشته و کوتاه و بلند کردن مصراعها و ایجاد شعر آزاد.
۲ - فراوانی کاربرد حسّامیزی.
۳ - ارزش دادن بیش از حد به تصوّر و تخیّل برای درک حقیقت.
با تلخیص از تاریخ ادبیات جهان، دِهبزرگی، ص ۵۰۸.- ۵۱۲.
#مکتبهای_ادبی_جهان
#سمبولیسم
#نمادگرایی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
مکتبهای ادبی جهان📚📚📚
اونانیمیسم یا اتحادگرایی
یک مکتب ادبی است که اوایل قرن بیستم، در ادبیات فرانسه به وجود آمد. ژول رومن، به همراهی شش شاعر و نویسندهی دیگر فرانسوی، گروهی را به وجود آوردند که قصد آنها، مبارزه و مقابله با نمادگرایان و فردگرایی افراطی آنها بود.
هدف آنها، بخشیدن جنبهی اجتماعی به شعر و داستان بود و اعتقاد داشتند فرد از جامعه جدا نیست و جامعه، بر نیروها و استعدادهای فردی اثر میگذارد و باعث تکامل آن میشود و باید به نزدیک شدن افراد بشر به یکدیگر کمک کرد.
ریشههای اصول این مکتب را در عقاید تولستوی روسی که بر اساس دین مسیح، آیینی جدید مبتنی بر محبت و عشق به وجود آورده بود و همچنین افکار امیل دورکیم، جامعهشناس فرانسوی که مذهب و اخلاق را ناشی از ذهن جمعی جامعه میدید، دانستهاند.
با تلخیص از تاریخ ادبیات جهان، دِهبزرگی، ص ۵۱۶ و ۵۱۷.
#مکتبهای_ادبی_جهان
#اتحادگرایی
#اونانیمیسم
#بازنشر
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
مکتبهای ادبی جهان📚📚📚
کوبیسم
مکتبی است که در سالهای پیش از جنگ جهانی اول، در نقاشی و مجسمهسازی اروپا به وجود آمد و بنیانگذاران آن، پابلو پیکاسو نقاش اسپانیایی و ژرژ براک نقاش فرانسوی بودند.
کوب، به معنی مکعب است. نقاش کوبیست میکوشد که اشیا و موجودات را به صورت اَشکال هندسی با یکدیگر ترکیب کند؛ زیرا از نظر او، هر منظره یا موضوعی، گذشته از اجزایی که به صورت عادی به چشم دیده میشود، بخشهایی پنهان و نامرئی دارد و کار نقاش، تجزیه کردن آن صورت مرئی و عادی و دوبارهسازی آن در ترکیبی جدید است.
کوبیسم، از نقاشی وارد ادبیات شد و به صورت مکتب ادبی درآمد و به خصوص در شعر، پیروانی یافت. گیوم آپولینر، شاعر پیشرو فرانسوی که در ابتدا، از هواداران جدی مکتب نمادگرایی بود، معتقد شد که شاعر نیز مانند نقاش، میتواند به جای بیان تجربه، نخست آن را به عناصری مجزا تقسیم کند؛ سپس آن اجزا را طوری با هم بیامیزد که صورتی کاملاً تازه داشته باشد .
خصوصیت شعر کوبیستی، این است که تجربههای ذهنی هنرمند، به صورت الفاظ، بدون توجه به نظم منطقی، از ذهن به روی کاغذ میآید. شاعر نیازی به رعایت قوانین دستور زبان ندارد و در به هم ریختن وزن و بر هم زدن توالی کلمهها، کاملاً آزاد است.
وقوع جنگ جهانی اول و مرگ آپولینر، باعث شد که کوبیسم در ادبیات، دوام چندانی نیابد.
با تلخیص از تاریخ ادبیات جهان، دِهبزرگی، ص ۵۱۸ و ۵۱۹.
#مکتبهای_ادبی_جهان
#کوبیسم
#بازنشر
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
مکتبهای ادبی جهان📚📚📚
دادائیسم
مکتبی است که در سال ۱۹۱۶ م. در هنر و ادبیات اروپا به وجود آمد. بنیانگذاران آن ، تِریستان تِزارا اهل رومانی و هانس آرپ شاعر فرانسوی و دو نفر آلمانی بودند.
دادائیستها، به آزادی مطلق هنرمند برای در هم ریختن شکل و محتوا در هنر معتقد بودند و برای رسیدن به این هدف، در آثار بیمنطق و نامفهوم خود، دست به استهزای همهی مبانی و اصول معمول در جامعه میزدند. در حقیقت آرمان آنها، نفی دنیای موجود بود و کلیهی سنتهای سیاسی و اجتماعی و قواعد ادبی و هنری را بیهوده میدانستند.
نامی که این گروه برای خود برگزیدند، معنی درست و دقیقی ندارد. بعضی معتقدند که تزارا برای نامگذاری گروه خود، به طور تصادفی، حروفی را از کتاب لغت لاروس به کمک چاقو جدا کرد و کلمهی دادا را از آن حروف ساخت.
این مکتب، دوام چندانی نداشت و در سال ۱۹۲۱ میلادی، خود بر ضد مکتبشان قیام کردند و از آن پس، کلیهی پیروان آن، به سوررئالیسم پیوستند.
با تلخیص از تاریخ ادبیات جهان، دِهبزرگی، ص ۵۲۰ - ۵۲۲.
#مکتبهای_ادبی_جهان
#دادائیسم
#بازنشر
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
مکتبهای ادبی جهان 📚📚📚
سوررئالیسم یا سوپر رئالیسم
به معنی گرایش به ماورای واقعیت یا واقعیت برتر، مکتبی است که در فاصلهی سالهای ۱۹۲۰ تا ۱۹۳۰ میلادی، در فرانسه در زمینهی ادبیات و هنر به وجود آمد. نخستین کسی که این اصطلاح را به کار برد، شاعر فرانسوی گیوم آپولینِر بود . سپس آندره بِرتون شاعر فرانسوی که روانشناس هم بود، این اصطلاح را برای مکتب جدیدی که خود بنیانگذار آن بود، عنوان کرد.
هدف سوررئالیستها، قیام بر ضدّ محدودیتهایی است که از نظر آنها، مانع کار آزاد ذهن میشود. این محدودیتها، شامل منطق، اخلاق متداول، سنتها و قراردادهای اجتماعی و قواعد هنری
بود. آنها به جز تخیّل و توهّم، هر عامل دیگری را مانع آزادی فعالیت خلاقانهی ذهن و موجب تغییر شکل آن میدانستند.
بنای این مکتب، بر اصالت وهم و رویا و تداعی آزاد و صورتهای پنهان در ضمیر ناخودآگاه است. آنها از نظریات فروید در روانکاوی بهره میگرفتند و خود اغلب، روانپزشک بودند.
با تلخیص از تاریخ ادبیات جهان، دِهبزرگی، ص ۵۲۲ - ۵۲۵.
#مکتبهای_ادبی_جهان
#سوررئالیسم
#بازنشر
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
مکتبهای ادبی جهان📚📚📚
اِکسپرسیونیسم
خاستگاه نخستین این مکتب، آلمان است. نهضتی در درامنویسی که سالهای اولیهی سدهی بیستم، توسط گِئورگ کایزِر و ارنست تولی بنیان نهاده شد. اینان میخواستند درام را با جریان معاصر همگام سازند و بر عینیت سرسخت و لجوج تئاتر فائق آیند و وسعت رمان و عمق اندیشهی شعر را به درام بدهند. از این روی، واقعگرایی و طبیعتگرایی و آن چه را مرسوم تئاتر بود، طرد کردند.
این مکتب، در مسیر مشخص و معینی سیر نمیکرد؛ اما بر عاطفهگرایی، ایمان و اصلاح اجتماعی صحّه میگذاشت. اکسپرسیونیستها بر آن بودند احساسات و ادراک درونی خویش را منعکس کنند. آنها اصول هماهنگی و زیبایی را معیار هنر نمیدانستند.
پیروان این مکتب دو دستهاند:
۱ - از طرفداران کایزر که عاطفهگرایی را با خردگرایی همراه میکردند و بیشتر به اصلاحات سیاسی و اجتماعی توجه نشان میدادند.
۲ - طرفداران فرانتس کافکا که بیشتر شیفتهی ارتباط میان خدا و انسان بودند و به آزادی روح توجه داشتند و به خردگرایی چندان شوقی نداشتند.
نسخ نمادین شخصیتها در رمانِ برخاستن فینگان اثر جیمز جویس و استحالهی شخصیت اصلی رمان مسخ نوشتهی کافکا، شیوههای اکسپرسیونیستی محسوب میشوند.
با تلخیص از تاریخ ادبیات جهان، دِهبزرگی، ص ۵۲۶ - ۵۲۸.
#مکتبهای_ادبی_جهان
#اکسپرسیونیسم
#بازنشر
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
مکتبهای ادبی جهان
کِرِئاسیونیسم یا آفرینشگرایی
نظریهای است در شعر که بعد از جنگ جهانی اول (۱۹۱۴ - ۱۹۱۸) به وجود آمد و سعی کرد گرایشهای ادبی و عقاید زیباشناسی جدیدی را به خصوص در زمینهی شعر تبلیغ کند.
ویسِنتِه هویدُبرو شاعر شیلیایی، در سال ۱۹۱۶ این مکتب را در آرژانتین بنیان گذاشت. بیشترین اثر این مکتب، در اسپانیا بود. وی در سال ۱۹۱۸ به اسپانیا رفت و در آن جا، از این مکتب، با شوقی شدید، استقبال شد؛ اما دوران این توجه، کوتاه و محدود بود. با این همه، مدتی بعد، مکتب اولترائیسم، بسیاری از اصول آن را ادامه داد و شکل جدیدی از آن به وجود آورد.
پیروان این مکتب، سعی کردند شعر ناب جدیدی به وجود آورند و به شاعر و کلمههای او، جنبهی خدایی بدهند.
با تلخیص از تاریخ ادبیات جهان، دِهبزرگی، ص ۵۲۸.
#مکتبهای_ادبی_جهان
#کرئاسیونیسم
#آفرینشگرایی
#بازنشر
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
مکتبهای ادبی جهان📚📚📚
اولترائیسم یا افراطگرایی
اصطلاحی است که به طور کلی، به گرایشهای تندرو در زمینهی ادبیات و هنر قرن بیستم اطلاق میشود و بسیاری از مکتبهای افراطی را که هدفشان فراتر رفتن از محدودیتهای معمول و الگوهای قراردادی هنری است، در بر میگیرد. بدعتها و نوآوریهایی از قبیل به کار بردن اوراق به رنگهای مختلف برای رمان، به منظور نشان دادن فضا و حالتهای مختلف حوادث، یا کتابهایی که صفحات آن، کاملاً مجزّا هستند و بر حسب میل خواننده، میتوانند جابهجا و مرتب شوند، نمونههایی از تجربههای اولترائیستی به شمار میرود.
این مکتب ادبی، در فاصلهی سالهای ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۳ در اسپانیا به وجود آمد و هدف آن، بیان تجربهها در حدی فراتر از حدود معمول و متوسط بود. شاعران و نویسندگان معروف این مکتب، ژِراردو دیِهگو و خوآن لارهآ، شاعران اسپانیایی و لوئیس بورخِس داستاننویس و شاعر آرژانتینی هستند.
از مشخصات کار این گروه، به کار گرفتن استعارههای عجیب و تازه و خودداری از به کار بردن الگوهای قدیمی زبان و قطع رابطهی شعر با گذشته است.
با تلخیص از تاریخ ادبیات جهان، دِهبزرگی، ص ۵۲۹ و ۵۳۰.
#مکتبهای_ادبی_جهان
#اولترائیسم
#افراطگرایی
#بازنشر
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303