eitaa logo
🟢گلزار ادبیات🟢
7هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
263 ویدیو
5 فایل
توسط دبیر بازنشسته‌ و کارشناس ارشد ادبیات: عفت ک. (بانو خالقی) استفاده از مطالب، با درج لینک. کانال‌سوم: #سخنان‌بزرگان‌ایران‌و‌جهان https://eitaa.com/sokhananebozorgan2 کانال دوم‌: #گلستان‌ادبیات https://eitaa.com/golestaneadabiyat
مشاهده در ایتا
دانلود
داستان کوتاه📚📚📚 همدردی برگه‌ای در خیابان نصب شده بود که روی آن، این جمله خودنمایی می‌کرد: مبلغ ۲۰ هزار تومان را گم کرده‌ام و خیلی به آن نیاز دارم؛ زیرا هزینه‌ی زندگی ندارم. هر کس آن را پیدا کرده، به آدرس زیر بیاورد که شدیداً به آن نیاز دارم. جوانی، برگه را دید و به آدرس نوشته شده رفت. پیرزنی، در را باز کرد و گفت: فرمایشی داشتید؟ آن جوان با دیدن پیرزن و وضع خانه‌ی او ، مبلغ ۲۰ هزار تومان از جیبش بیرون آورد و گفت: پولتان را آورده‌ام. قطره‌های اشک در چشمان پیرزن حلقه زد و گفت: شما دوازدهمین نفر هستید که آمدید و ادعا می‌کنید پولم را پیدا کرده‌اید. جوان لبخندی زد و پول را به چادر پیرزن گره زد. بعد خداحافظی کرد و رفت. پیرزن که همچنان داشت گریه می‌کرد، گفت: پسرم، رفتنی، ورقه را پاره کن؛ چون من، آن را ننوشته‌ام. من سواد نوشتنش را ندارم. احساس همدردی شما، من را دلگرم و به زندگی، امیدوار کرد و این، بزرگترین هدیه برای من است. زبان‌زد، مجموعه داستانهای کوتاه، محمد عبداللهی، ص ۱۷۹. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303