یک رباعی از غلامرضا شکوهی
نزد تو، دلی غرق گناه آوردیم
یک سینه پر از ناله و آه آوردیم
هرچند که سیلیخور سنگیم، ولی
در کوچهی عشق تو پناه آوردیم
سُرمه در چشم غزل، شکوهی، ص ۲۸.
#گناه
#عشق
#پناه
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
آخرین پناه
از فریدون مشیری
همیشه، وقتی تنها و ناامید و ملول
تنت، روانت، از دستِ این و آن خستهست
همیشه، وقتی رخسار این جهان، تاریک
همیشه، وقتی درهای آسمان بستهست
همیشه، گوشهی گرمی، به نام دل با توست
که صادقانهتر از هر که، با تو پیوستهست
به دل پناه ببر، آخرین پناهت اوست
تو را چنان که تمنای توست، دارد دوست
از دیار آشتی، مشیری، ص ۹۶ و ۹۷.
#فریدون_مشیری
#دل
#پناه
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
آخرین پناه
از فریدون مشیری
همیشه، وقتی تنها و ناامید و ملول
تنت، روانت، از دستِ این و آن خستهست
همیشه، وقتی رخسار این جهان، تاریک
همیشه، وقتی درهای آسمان بستهست
همیشه، گوشهی گرمی، به نام دل با توست
که صادقانهتر از هر که، با تو پیوستهست
به دل پناه ببر، آخرین پناهت اوست
تو را چنان که تمنای توست، دارد دوست
از دیار آشتی، مشیری، ص ۹۶ و ۹۷.
#فریدون_مشیری
#دل
#پناه
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303