سخنی از گلستان سعدی
کشتن بندیان
کُشتن بندیان، تأمّل اولیتر است؛ به حکم آن که اختیار باقی است؛ توان کشت و توان بخشید. وگر بیتأمّل کشته شود، مُحتَمَل است که تدارکِ مثل آن، مُمتنع باشد.
نیک سهل است زنده بیجان کرد
کُشته را باز نتوان کرد
شرط عقل است صبرِ تیرانداز
که چو رفت از کمان، نیاید باز
لغات:
بندیان: زندانیان.
تامّل: اندیشه کردن، درنگ کردن.
اولیتر: سزاوارتر.
تدارک: جبران.
ممتنع: غیرممکن، محال.
نیک سهل است: بسیار آسان است.
کلیات سعدی، گلستان، باب هشتم در آداب صحبت، ص ۱۸۱.
#کشتنبندیان
#گلستانسعدی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303