یوسف زهرا در راه
از غلامرضا شکوهی
میکشد دیدهی من چون نگه مادر، راه
کاش روشن شود این جمعه دل ما، در راه
میشود چشم من از دشت جنون مجنونتر
بس که سر میکشد از شوق تو لیلا در راه
گفته بودند پس از دغدغهای طولانی
جمعه سر میرسد و مینهد او پا در راه
گفته بودند که آن جمعه اگر سر بزند
چشم پیدا کند آن حجت حق را در راه...
کوهها، سر به قدمهای تو خواهند گذاشت
میشود صحنهی مجنون تو، صحرا در راه
سنگها در قدمت، چشم زلیخا شدهاند
کی قدم مینهی ای یوسف زهرا، در راه؟
سُرمه در چشم غزل، شکوهی، ص ۴۹۱ و ۴۹۲.
#یوسف_زهرا
#حجت_حق
#جمعه
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303