eitaa logo
گلزار ادبیات
7.8هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
174 ویدیو
5 فایل
توسط دبیر بازنشسته‌: ع. ک. (بانو خالقی) ایجاد کانال: ۹ بهمن ۱۴۰۱ استفاده از مطالب، با ذکر نام یا لینک کانال مجاز است. تبلیغ و تبادل نداریم. کانال دوم‌ما #گلستان‌ادبیات https://eitaa.com/golestaneadabiyat
مشاهده در ایتا
دانلود
عارفان بزرگ☘☘☘ فخرالدین عراقی او از عارفان بلندمرتبه‌ی ایران در قرن هفتم هجری است. در سال ۶۱۰ هجری در قریه‌ی کُمیجان از توابع اراک، در خاندانی اهل علم به دنیا آمد و در سال ۶۸۸ نیز درگذشت. وقتی به هفده سالگی رسید، بر تمام علوم از معقول و منقول مطلع شده بود؛ به گونه‌ای که در شهر همدان، مجلس درسی داشت که دیگران از او بهره می‌بردند. در جوانی به سوی عرفان کشیده شد. پس از چند سال، از ایران به هندوستان رفت و در مولتان، نزد بهاء الدین زکریای مولتانی راه یافت. دیوان عراقی، حدود پنج هزار بیت است. آثار دیگرش عبارتند از عشّاق‌نامه معروف به دَه‌نامه، لَمَعات، رساله‌ای در شرح مُصطَلَحات صوفیه. نمونه‌ای از غزلهای عرفانی او: چو آفتاب رُخت، سایه بر جهان انداخت جهان، کلاه ز شادی بر آسمان انداخت سپاه عشق تو از گوشه‌ای کمین بگشود هزار فتنه و آشوب، در جهان انداخت حدیث حُسن تو، هر جا که در میان آمد ز ذوق، هر که دلی داشت، بر میان انداخت... با تلخیص از یک فروغ رخ ساقی، دکتر برزگر خالقی و دکتر امیری، ص ۱۱۵ و ۱۱۶. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دو رباعی از ابن سینا📚📚📚 کفرِ چو منی ، گزاف و آسان نبُوَد محکم‌تر از ایمان من، ایمان نبود در دهر، چو من یکی و آن هم کافر؟ پس در همه دهر، یک مسلمان نبود 🦋🦋🦋 دل گر چه در این بادیه بسیار شتافت یک موی ندانست؛ ولی موی شکافت اندر دل من، هزار خورشید بتافت و آخر به کمال ذرّه‌ای راه نیافت نگاهی به تاریخ و ادبیات ایران، دکتر ترابی، ص ۱۲۲. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کاشانی و هولاکو موقعی که خواجه نصیرالدین طوسی، می‌خواست زیج مراغه را بسازد، غیاث‌الدین مسعود کاشانی، منجم و ریاضیدان معروف آن عصر را ، از کاشان به مراغه احضار کرد. غیاث‌الدین، مردی کوتاه قد و ضعیف اندام بود. همین که هولاکو او را دید، در نظرش حقیر جلوه کرد و به خواجه نصیرالدین گفت: این مرد نیم‌وجبی، به چه درد می‌خورد؟ خواجه در جواب گفت: همین مرد نیم‌وجبی، تمام آسمانها را وجب به وجب پیموده است! گلشن لطائف ۱، ص ۲۰. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
ابیاتی از نیّر تبریزی☘☘☘ نه تیر رفته به سوی کمان فراز آید نه روزگار جوانی که رفت، باز آید نعیم روز جوانی، مده به دست هوا که شمعِ شب، ز هوا زود در گداز آید دیوان نیّر تبریزی، ص ۳۴۸. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انبار و موش از مثنوی مولوی صدهزاران دام و دانه است، ای خدا ما چو مرغان حریص بینوا دم به دم، ما بسته‌ی دام نویم هر یکی گر باز و سیمرغی شویم می‌رهانی هر دمی ما را و باز سوی دامی می‌رویم، ای بی‌نیاز ما در این انبار، گندم می‌کنیم گندم جمع‌آمده، گم می‌کنیم می‌نیندیشیم آخر ما به هوش کاین خلل، در گندم است از مکر موش موش تا انبار ما، حفره زده است وز فَنَش، انبار ما خالی شده‌ است اول ای جان، دفع شرّ موش کن وان گهان، در جمع گندم جوش کن بشنو از اخبار آن صدر الصُّدور لا صلاتَ تَمَّ اِلّا بالحُضور گر نه موشی دزد در انبار ماست گندم اعمال چل‌ساله کجاست؟ ریزه‌ریزه، صِدق هر روزه چرا جمع می‌ناید در این انبار ما؟ نکات: مرغ: پرنده. صدر الصدور: حضرت محمد(ص). لا صلات.‌..: نماز، جز با حضور قلب، کامل نمی‌شود. فن: مکر، حیله. مثنوی معنوی، دکتر برزگر خالقی، ج ۱ ، ص ۱۸ و ۱۹. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان کوتاه📚📚📚 تولد حالا پری نشسته است روی صندلی‌اش و من بیرون ایستاده‌ام و نگاهش می‌کنم. پری از پشت شیشه، اشاره‌ می‌کند که بروم؛ ولی من منتظر خواهم ماند تا اتوبوس راه بیفتد. او خودش این راه را انتخاب کرد. من چندان هم موافق نبودم. وقتی موضوع را فهمیدیم، اولش کسی چیزی نگفت؛ اگر چه هر دو می‌دانستیم که باید فکری اساسی کرد. فردایش بود که پری ناغافل پرسید:حالا چه کنیم؟ گفتم: چه می‌توانیم بکنیم؟... پس از شنیدن نظرش، گفتم: ولی پری، خودت می‌دانی که عملی نیست. این طوری تو حداقل، یک سال نمی‌توانی سر کارت بروی. من هم که شرمنده‌ام به خدا. پری با عصبانیت گفت: دوباره شروع نکن. شرمنده‌ام، شرمنده‌ام. خب داری درس می‌خوانی. طبیعی است که نتوانی کار درست و حسابی بکنی. بعد با حالت متفکری ادامه داد: راهش این است که من یک سال مرخصی می‌گیرم و می‌روم شهرستان پیش مادرم. تو هم می‌روی خوابگاه پیش دوستهایت. چه عیبی دارد یک سال زندگی مجردی؟ مگر همه‌ی مردها، حسرتش را ندارند؟ این طوری خرجی نداریم. اصل مطلب، کرایه خانه است که نمی‌دهیم. گفتم: قیمت تولد است دیگر؛ چه می‌شود کرد؟ پری خندید: قیمت تولد نه؛ قیمت خانه. اتوبوس که خواست راه بیفتد، پری پنجره را باز کرد و گفت: سخت نگیر. چشم به هم بزنی، با یک دختر مثل دسته گل برگشته‌ام خانه؛ خانه‌ی خودمان. خدا اشتباه نمی‌کند، کامران محمدی، ص ۲۹ و ۳۰. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
هدایت شده از علیرضا تیموری
رحلت رسول اکرم ( ص ) در آن دمی که زمان وداع خاتم شد زمان گریست زمین هم بساط ماتم شد بساط وحی چو برچیده شد ز روی زمین مصیبتی که به عالم رسید اعظم شد چو گشت حضرت زهرا یتیم و بی بابا دو چشم و دیده او پر ز اشک و شبنم شد علی داد برادر ز دست و تنها شد از این فراق دو چشمش چو چاه زمزم شد وصی چو رفت ز دنیا ولی جگر خون شد چه کس به حضرت زهرا انیس و همدم شد از این مصیبت عظما جهان به خود لرزید زمین و هر چه در آن است زیر و هم بم شد سیاه پوش غم او نه کعبه شد تنها که خاک بر سر مردم به کل عالم شد یتیم شد نه فقط دخترش در این دنیا ببین که پشت جهان از فراق او خم شد جهان بدون پدر شد یتیم و بی بابا بساط گریه و ندبه بسی فراهم شد رسید آخرِ ماه صفر سیَه پوشید که ارتحال نبی آن رسول اکرم شد ز داغ رحلت آن آخرین رسول خدا به پیش چشم همه محشری مجسم شد علیرضا تیموری