eitaa logo
گلزار ادبیات
7.9هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
171 ویدیو
4 فایل
توسط دبیر بازنشسته‌: ع. ک. (بانو خالقی) ایجاد کانال: ۹ بهمن ۱۴۰۱ استفاده از مطالب، با ذکر نام یا لینک کانال مجاز است. تبلیغ و تبادل نداریم. کانال دوم‌ما #گلستان‌ادبیات https://eitaa.com/golestaneadabiyat
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مزه دارد😂😂 از ابوالقاسم حالت از صبح پیِ پول دویدن مزه دارد تا شام به مقصود رسیدن مزه دارد بی‌پولی و اِفلاس، چنان دام بلایی است زین دام، به صد جهد جهیدن مزه دارد با ظلم به حق همه کس پای زدن، لیک حق خود از آنان طلبیدن مزه دارد وامی به کسی دادن و از بهر وصولش دنبال بدهکار دویدن مزه دارد... کردند علفهای جوان، سر به در از خاک گفتند کزین خاک دمیدن مزه دارد بزهای گرسنه به علفها چو رسیدند گفتند درین دشت چریدن مزه دارد... دیوان شوخ، حالت، ص ۷۴. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کاریکلماتور 🌹🌹🌹 از پرویز شاپور گرسنگی، سالن سخنرانی دهان را، تبدیل به سالن غذاخوری می‌کند. 🌼🌼🌼 آتش خشم، شکوفه‌ی لبخند را می‌سوزاند. 🌼🌼🌼 تُنگ آب، لبریز از آرزوهای دریایی ماهی است. 🌼🌼🌼 اگر برف می‌دانست کره‌ی خاکی، این قدر کثیف است، هنگام فرود آمدن، لباس سفید نمی‌پوشید. 🌼🌼🌼 ماهی، از عرض رودخانه، به دریا نمی‌رسد. 🌼🌼🌼 پوست موز، انتقام لگدمال شدنش را از طرف می‌گیرد. 🌼🌼🌼 گلدان شکسته، در سطل زباله، انتظار گل پژمرده را می‌کشد. 🌼🌼🌼 باغبان باعاطفه‌ای که نمی‌خواست با درخت خشک قطع رابطه کند، نجّار شد. 🌼🌼🌼 طنزآوران امروز ایران، ص ۲۲۳ و ۲۲۴. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
بانگ دریا از هوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه) سینه باید گشاده چون دریا تا کند نغمه‌ای چو دریا ساز نفَسی طاقت‌آزموده چو موج که رَوَد صد ره و برآید باز تنِ طوفان‌کشِ شکیبنده که نفرساید از نشیب و فراز بانگ دریادلان، چنین خیزد کارِ هر سینه نیست این آواز سیاه مشق، ابتهاج، ص ۳۴۹. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
هوشنگ ابتهاج 🌺🌺🌺
داستان کوتاه طنز 😂😂 شرایط ازدواج، قسمت اول از کیومرث صابری از اداره که خارج شدم، برف دانه دانه شروع به باریدن کرد. به پیاده‌رو که رسیدم، زمین، درست و حسابی سفید شده بود... وارد خانه که شدم، مادرم توی حیاط داشت رختها را از روی طناب جمع می‌کرد. از چندین سال پیش، هر وقت برف می‌بارید، با مادرم شوخی می‌کردم که: ننه، سرمای پیرزن‌کُش اومد! امروز هم تا دهان باز کردم همین جمله را بگویم، ننه پیشدستی کرد و گفت: انگار این سرما، سرمای عَزَب‌کُشه، نیس ننه؟ در خانه‌ی ما، غیر از من، عزب‌اوعلی دیگری وجود نداشت. پس ننه بعد از چند سال، بالاخره متلکش را گفت. یک راست، به اتاق خودم رفتم. چراغ والور را روشن کردم و از پشت شیشه، به برف چشم دوختم. از نگاه کردن برف که خسته شدم، در عالم خیال، رفتم توی نخ دخترهای فامیل: زری؟ سیمین؟ عذرا؟ مهوش؟ پروین؟... راستی، نکنه ننه کسی را در نظر گرفته که اون حرفو زد. از دخترهای فامیل، آبی گرم نشد‌. باز در عالم خیال، زاغ سیاه دخترهای محله را چوب زدم: سوسن؟ مهری؟ مرضیه، دختر جم‌پناه؟ دختر...؟ اگر مادرم وارد اتاق نمی‌شد، خدا می‌داند تا کی توی این فکر و خیالها می‌ماندم؛ ولی ورود او، رشته‌ی افکارم را پاره کرد. همان طور که دستش را روی چراغ گرم می‌کرد، گفت: ببینم، زینت چطوره؟ دختر آقا بالا خان؟ (ادامه دارد)🌺🌺🌺 طنزاوران امروز ایران، صلاحی و اسدی‌پور، ص ۲۴۸ و ۲۵۰. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک رباعی از نیما یوشیج خواهی که نگردی از ره و رسمِ دُرُست اندیشه‌ی خود، درست می‌دار نخست ای هیچ نجُسته از درستی به جهان ناجسته چنان تو از تو، چون خواهد جست؟ مجموعه‌ی کامل اشعار نیما یوشیج، طاهباز، ص ۸۰۳. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
شنبه از دکتر قیصر امین‌پور خدا، ابتدا آب را سپس زندگی را از آب آفرید جهان، نقش بر آب و آن آب، بر باد. گلها همه آفتابگردانند، ص ۷۳. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
شمع و پروانه از وصال شیرازی از مکافات بیندیش که در شرعِ وفا گردن شمع، به خون‌خواهی پروانه زدند مشاعره‌ی جدید، صادقی اردستانی، ص ۱۶. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303