آرایههای ادبی
ایهام ( توریه)
ایهام در لغت به معنی به گمان افکندن و به پندار انداختن است و توریه، یعنی پوشاندن حقیقت و برخلاف نشان دادن امری، و در اصطلاح آوردن واژهای دو یا چند معنایی است. معنایی آشنا و نزدیک و معنایی ناآشنا و دور که معمولاً معنای آشنا، ابزاری برای رسیدن به معنای دور قرار می گیرد. از آن جا که این آرایه، ابتدا خواننده یا شنونده را به وهم میافکند، ایهام و از آن روی که معنی مقصود را پوشیده نگه میدارد، توریه نامیده میشود.
مثلاً در بیت زیر از حافظ:
ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است
ببین که در طلبت حال مردمان چون است
واژهی مردمان در مصراع دوم، دارای دو معناست: مردمکهای چشم ( که به قرینهی مردم چشم در مصراع اول، معنای نزدیک است) و گروه مردم( معنای دور).
با تلخیص بدیع در شعر فارسی، دکتر عقدایی، ص۹۷ و بلاغت، دکتر محمدی، ص ۱۶۸.
#آرایههای_ادبی
#ایهام
@golzareadabiyat
ویراستاری
۳ - نقطه - ویرگول ( ؛ )
نقطه - ویرگول ، علامت وقف یا درنگی است بیشتر از ویرگول و کمتر از نقطه که در موارد زیر به کار میرود:
الف - برای جدا کردن عبارتهای مختلف یک جملهی طولانی که به ظاهر مستقل ولکن در معنی با یکدیگر مربوط میباشد، مانند:
مُشک آن است که خود ببوید؛ نه آن که عطّار بگوید.
ب - معمولاً در جملههای تفسیری و توضیحی یا پیش از کلمههایی از نوع: مثلاً، زیرا، یعنی، به عبارت دیگر و... نقطه - ویرگول و بعد از آنها، ویرگول گذاشته میشود، مانند:
عمل هر فردی در گرو نیّت اوست؛ اِنَّمَا الاَعمالُ بِالنّیّاتِ.
فلانی آدم شلوغی است؛ یعنی، نظم و ترتیب از برنامهی زندگی او رخت بربسته است.
ج - هنگام برشمردن و تفکیک اجزای مختلف وابسته به یک حکم کلی، مانند:
آثار مولانا جلالالدین رومی عبارتند از:
مثنوی معنوی ( ۶ دفتر، تصحیح نیکلسون ) ؛ کلیات شمس یا دیوان کبیر( ۱۰ جلد، تصحیح فروزانفر ) ؛ فیه ما فیه ( تصحیح فروزانفر، بنگاه ترجمه و نشر کتاب ) ؛ و ...
راهنمای نگارش و ویرایش، ص ۸۲ و ۸۳.
#ویراستاری
@golzareadabiyat
اصطلاحات عرفانی
آب حیات
آب حیات،آب حیوان، آب زندگی یا آب خضر، به عقیدهی قدما آبی بوده است در ظلمات که در انتهای دنیای مسکون جای دارد و هر کس از آن چشمه، آب بنوشد، عمر جاودانی خواهد یافت.
در اساطیر آمده است که ذوالقرنین برای یافتن آن چشمه، به ظلمات رفت؛ اما نتوانست بدان دست یابد؛ ولی خضر پیغمبر که وزیر و پسر خالهی او بود، به همراه الیاس نبی، آن چشمه را یافتند و از آبش نوشیدند و عمر جاودان پیدا کردند.
در اصطلاح عارفان، گاهی کنایه شده است از سرچشمهی عشق و محبت که هر که از آن بچشد، هرگز معدوم و فانی نشود و نیز اشارت به دهان معشوق و گاهی به معنی سخنان پیر و مرشد است که به سالک، حیات ابدی میبخشد.
فرهنگ اصطلاحات عرفانی، ضمیمهی کتاب شاخ نبات حافظ، ۱۰۴۵.
#اصطلاحات_عرفانی
#آب_حیات
@golzareadabiyat
بابا طاهر همدانی و چند دوبیتی از او
شب تاریک و سنگستان و من مست
قدح از دست من افتاد و نشکست
نگهدارندهاش نیکو نگه داشت
وگر نه صد قَدَح نفتاده بشکست
سنگستان: زمین پر از سنگ، سنگلاخ. قدح: پیالهی شراب.
🌺🌺
به صحرا بنگرم صحرات بینم
به دریا بنگرم دریات بینم
به هر جا بنگرم کوه و در و دشت
نشان از قامت رعنات بینم
🌺🌺
دل عاشق به پیغامی بسازد
خمارآلوده با جامی بسازد
مرا کیفیّت چشم تو کافی است
ریاضتکش به بادامی بسازد
🌺🌺
درخت غم به جانم کرده ریشه
به درگاه خدا نالم همیشه
عزیزان قدر یکدیگر بدانید
اجل سنگ است و آدم مثل شیشه
گزیدهی متون ادب فارسی، دکتر زمرّدی و دیگران، ص ۴۵ و ۴۶.
#بابا_طاهر_همدانی
#دوبیتی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
شاعران معاصر
شفیعی کدکنی
دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی، متولد سال ۱۳۱۸ شمسی در کدکن از توابع نیشابور، یکی از بزرگترین شاعران، نویسندگان و مصححان متون کهن پارسی است .
از اشعار او، میتوان به کتابهایی همچون شبخوانی،زمزمهها، از زبان برگ، از کوچهباغهای نیشابور، از بودن و سرودن، بوی جوی مولیان، هزارهی دوم آهوی کوهی و... اشاره کرد.
از آثار این استاد فرزانه در نقد شعر،میتوان کتابهای صوَر خیال در شعر فارسی، موسیقی شعر و اَدوار شعر فارسی را نام برد.
از کتابهای دکتر شفیعی کدکنی دربارهی شاعران دیگر ، میشود به کتابهای شاعر آیینهها، مفلس کیمیافروش، تازیانههای سلوک، در اقلیم روشنایی، آن سوی حرف و صوت و...اشاره کرد.
مهمترین آثار دکتر در تصحیح و نقد متون کهن، موارد زیر است:
اسرارالتوحید، حالات و سخنان ابوسعید ابوالخیر، مختارنامه (رباعیات عطار) و مرموزات اسدی.
ترجمههایی از این استاد منتشر شده که از آن جمله است: آفرینش و تاریخ، تصوّف اسلامی و رابطهی انسان و خدا، آوازهای سندباد و ابومسلم خراسانی.
و اینک غزلی از کتاب بودن و سرودن که در سال ۱۳۵۷ منتشر گردیده است:
آن عاشقان شَرزِه
آن عاشقان شرزه که با شب نزیستند
رفتند و شهر خفته ندانست که کیستند
فریادشان تَمَوّج شَطّ حیات بود
چون آذَرَخش در سخن خویش زیستند
مرغان پرگشودهی طوفان که روز مرگ
دریا و موج و صخره بر ایشان گریستند
میگفتی ای عزیز: "سَتَروَن شدهست خاک"
اینک ببین برابر چشم تو چیستند
هر صبح و شب به غارت طوفان روند و باز،
باز آخرین شقایق این باغ نیستند
با تلخیص از کتاب بر کران بیکران، نگاهی به شعر معاصر فارسی، دکتر داریوش صبور، چاپ اول، انتشارات سخن، ۱۳۷۸، ص۴۷۳- ۴۸۹.
#شفیعی_کدکنی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
لغات دشوار غزل بالا
شرزه: خشمناک، قدرتمند.
تموّج: موج زدن.
شط: رودخانه، رود بزرگ.
آذرخش: صاعقه، برق.
سترون: نازا، عقیم.
با عارفان بزرگ
خواجه عبدالله انصاری
ابواسماعیل عبدالله انصاری هروی، عارف بزرگ قرن پنجم هجری قمری، متولد کُهَندِز هرات و مدفون در گازُرگاه(ده کیلومتری هرات) است.از جمله آثارش میتوان به این کتابها اشاره کرد: منازل السائرین، طبقات الصوفیه، صد میدان و مناجاتنامه که سخنان منظوم اوست.
اینک بخشی از سخنان منظوم وی:
الهی، دلی دِه که طاعت افزاید. طاعتی ده که به بهشت رهنمون آید. علمی ده که در او آتش هوا نبوَد. عملی ده که در او آب ریا نبوَد. دیدهای ده که عِزّ ربوبیّت تو بیند. دلی ده که ذُلّ عبودیّت تو گزیند. نفسی ده که حلقهی بندگی تو در گوش کند. جانی ده که زهر حکمت را به طبع نوش کند....
پیوسته رنج مردم از سه چیز است: از وقت، پیش میخواهند و از قسمت، بیش میخواهند و آنِ دیگران، از آنِ خویش میخواهند.
با تلخیص از یک فروغ رخ ساقی، دکتر برزگر خالقی و امیری، ص ۳۷- ۴۱.
#خواجه_عبدالله_انصاری
#عارفان_بزرگ
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303