eitaa logo
گلزار ادبیات
7.8هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
172 ویدیو
5 فایل
توسط دبیر بازنشسته‌: ع. ک. (بانو خالقی) ایجاد کانال: ۹ بهمن ۱۴۰۱ استفاده از مطالب، با ذکر نام یا لینک کانال مجاز است. تبلیغ و تبادل نداریم. کانال دوم‌ما #گلستان‌ادبیات https://eitaa.com/golestaneadabiyat
مشاهده در ایتا
دانلود
داستانهای جوامع الحکایات عوفی📚📚📚 افلاطون و جاهل مردی نزد افلاطون حکیم آمد و گفت: در فلان مجلس، فلان شخص را دیدم بسیار از تو تمجید و تعریف می‌کرد. افلاطون، بسیار ناراحت شد؛ به طوری که نشانه‌های غم و اندوه، از چهره‌اش دیده می‌شد. آن مرد، به افلاطون عرض کرد: ای حکیم، به چه می‌اندیشی؟ چرا غمگین شدی؟ من که چیزی که باعث ناراحتی تو شود، نگفتم. افلاطون گفت: ناراحتی من، به خاطر تو نیست؛ بلکه به خاطر عمل خودم است. در این فکرم که از طرف من، چه کار جاهلانه یا چه گناهی سر زده که به طبع آن شخص نادان، خوش آمده و آن را پسندیده؛ از این رو مرا تعریف و تمجید می‌کند. چرا که تا کار، جاهلانه نباشد، نادان آن را نمی‌پسندد و تا گناهی نباشد، به طبع گنهکار خوش نمی‌آید. داستانهای جوامع الحکایات، عوفی، بازنویسی محمدی اشتهاردی، ص ۱۶۳. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مکتبهای ادبی جهان📚📚📚 دادائیسم مکتبی است که در سال ۱۹۱۶ در هنر و ادبیات اروپا به وجود آمد. بنیانگذاران آن ، تِریستان تِزارا اهل رومانی و هانس آرپ شاعر فرانسوی و دو نفر آلمانی بودند. دادائیستها، به آزادی مطلق هنرمند برای در هم ریختن شکل و محتوا در هنر معتقد بودند و برای رسیدن به این هدف، در آثار بی‌منطق و نامفهوم خود، دست به استهزای همه‌ی مبانی و اصول معمول در جامعه می‌زدند. در حقیقت آرمان آنها، نفی دنیای موجود بود و کلیه‌ی سنتهای سیاسی و اجتماعی و قواعد ادبی و هنری را بیهوده می‌دانستند. نامی که این گروه برای خود برگزیدند، معنی درست و دقیقی ندارد. بعضی معتقدند که تزارا برای نامگذاری گروه خود، به طور تصادفی، حروفی را از کتاب لغت لاروس به کمک چاقو جدا کرد و کلمه‌ی دادا را از آن حروف ساخت. این مکتب، دوام چندانی نداشت و در سال ۱۹۲۱ میلادی، خود بر ضد مکتبشان قیام کردند و از آن پس، کلیه‌ی پیروان آن، به سوررئالیسم پیوستند. با تلخیص از تاریخ ادبیات جهان، دِه‌بزرگی، ص ۵۲۰ - ۵۲۲. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
به سرو گفت کسی: میوه‌ای نمی‌آری جواب داد که: آزادگان، تهی‌دستند (سعدی) نمادها و رمزهای گیاهی در شعر فارسی، دکتر زمرّدی، ص ۳۱۹. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام علی - علیه السلام - فرمودند: از راهی که در آن بیم گمراهی است، کنار بکش. غرر الحکم، ج ۱، ص ۱۱۸. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
درست بنویسیم🗒🗒🗒 فعلهای ربطی و قواعد آن ۱ - صورتهای صرفی از فعل ربطی: "ام، ای، ایم، اید، اَند" هرگاه پس از کلمه‌ی مختوم به صامت(حرف) قرار گیرد، بدون همزه نوشته می‌شود. بنویسیم: دورم، بیداری، خوشحالیم، هشیارید، پاکند. ۲ - هر گاه فعلهای ربطی، پس از کلمه‌های مختوم به های بیان حرکت (ه) و مصوّت بلند ای و مصوّت مرکّب اَی آمده باشد، همزه حذف نمی‌شود. بنویسیم: آزاده‌ام، ایرانی‌ایم، اهل ری‌اند. ۳ - پس از کلمه‌هایی که به مصوّت کوتاه اُ ختم می‌شود، فعل ربطی ای(دوم شخص مفرد) به صورت "یی" نوشته می‌شود: تو کارمند رادیویی. تویی. ۴ - پس از کلمه‌های مختوم به مصوّت بلند آ و اُو ، همزه‌ی آغاز فعلهای ربطی، به ی بدل می‌شود: دانایم، دانشجوییم. راهنمای نگارش و ویرایش، ص ۱۹ و ۲۰. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
نامه‌ای به شهید❤️❤️❤️ سروده‌ی کمال رستمعلی سلام حالمان خوب است از جیب هم می‌دزدیم کنار هم توبه می‌کنیم می‌شکنیم آن را با هم دوباره... چندی است عمل نموده‌ام و راست کردم همه‌ی روده‌هایم را دستم ولی هنوز کج است و فکرم. عکست را قاب گرفتیم تاقچه‌ی بالا و کسی به ما نگفت گریه را نمی‌شود قاب گرفت راستی تو چرا تمام اشکها را برای خودت برداشتی؟ عزیز به کوچه‌های شهر نیا روی خاطرات لباس خاکی‌ات آسفالت کشیده‌اند. دادخواست، ص ۱۰۷ و ۱۰۸. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
داستان یک مثل📚📚📚 باید سرفه‌ای هم کرد بیکاره‌ای شنیده بود که گفته‌اند: از تو حرکت، از خدا برکت. پس به راه افتاد تا در بیابان به کاروان‌سرایی خلوت رسید. خسته و مانده، در گوشه‌ای افتاد. ساعتها گذشت؛ تا این که کاروانی رسید و در اندک زمانی، بوی غذا فضا را پر کرد؛ اما بیکاره، نای حرف زدن نداشت. کاروانیان داشتند راه می‌افتادند که بیکاره را سرفه گرفت و آنان شنیدند و به طرفش رفتند. مردی را دیدند از تشنگی و گرسنگی، در حال جان‌دادن است. رحمشان آمد. آبی و غذایی به او دادند و رفتند. بیکاره با خود گفت: هر چند گویند از تو حرکت، از خدا برکت، اما سرفه‌ای هم باید کرد. داستانهای امثال، دکتر ذوالفقاری، ص ۲۳۲. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303