بیتی از مهدی سهیلی
سالک راه توکل را، ز غمها باک نیست
میتوان با کشتی نوح، از دل دریا گذشت
مشاعرهی جدید، ص ۲۹۰.
#توکل
#کشتینوح
#مهدیسهیلی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
امام علی - علیه السلام - فرمودند:
تمایل تو، به کسی که به تو بیمیل است، سبب خواری است.
غرر الحکم، ج ۱، ص ۴۲۰.
#امام_علی(ع)
#تمایل
#خواری
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
گزیدهای از مثلهای فارسی💐💐💐
برای خاطر یک گل، منّت صد خار میباید کشید.
☘☘☘
برای کسی بمیر که برایت تب کند.
☘☘☘
بر تبسّمهای شیر، ایمن مباش
(مولوی)
☘☘☘
بر حُسن و جوانی ای پسر، غرّه مشو
بس غنچهی ناشکفته، بر خاک بریخت
(خیام)
☘☘☘
بر دوستانِ رفته، چه افسوس میخوریم؟
ما خود مگر، قرارِ اقامت نهادهایم؟
(صائب)
☘☘☘
دوازده هزار مثل فارسی، دکتر شکورزاده، ص ۲۲۵، ۲۲۸ و ۲۲۹.
#مثل_فارسی
#دکتر_شکورزاده
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
یک دوبیتی از شهریار
چه اصراری که اسرارم بدانی؟
اگر سِرّ است، پرسیدن ندارد
مرا بگذار و شعرم بین که شاعر
شنیدن دارد و دیدن ندارد
دیوان شهریار، ج ۱،ص ۶۱۵.
#شهریار
#شعروشاعر
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
سخنان دکتر سید حسن حسینی
بسیاری از شاعران که در طول تاریخ، دستشان به دامن مَقرّ حکومتی نرسیده، در نهایت، مَلِکُالشُعرای دربارِ نَفس شدهاند!
🌹🌹🌹
شعر، نمیتواند و نباید به توقعات عموم مردم باج دهد؛ حتی شعر عامیانه، نمیتواند عوامانه باشد. گر چه دیر، بالاخره فهمیدم که با ماشین عروس، نمیشود مسافرکشی کرد!
🌹🌹🌹
هر وقت به فارسی، مدح ستمگری را میخوانم، احساس میکنم این زبان، زبان مادری نیست؛ زبان نامادری ماست!
🌹🌹🌹
استاد ِ قرن بیستم، در کلاس ارزشها، همیشه برای شاگردِ وجدان، غیبت غیرمجاز میگذارد!
🌹🌹🌹
نردبان قدرت، بلند و وسوسهانگیز است، اما پلههای بیوفایی دارد!
🌹🌹🌹
نفیسترین کاردستی خدا، دل است!
🌹🌹🌹
سکانس کلمات، دکتر حسینی، ص ۳۰۱ - ۳۰۴.
#شعروشاعر
#زبانمادری
#دل
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
هدایت شده از فرهاد
💐دو لقمه نان اضافه تر
✍از فرهاد کرمی
زندگی در جریان بود
خدای روزی رسان
نوبت به نوبت
خانه به خانه
مهربانی را قسمت می کرد
شاید سهم پروانه ها
امروز
دو شاخه گل بیشتر باشد
و سهم گربه ها
دو تا جوجه کمتر
و فردا
گرگ به گله بزند
و گوسفندی را با خود ببرد
ولی
وقتی جهت باد تغییر کرد
و هوا بارانی شد
باغبان خوشحال شد
کشاورز نماز شکر می خواند
تنور مادر بزرگ گرم می شد
اما انگیره ی ما بالا بود
برای دو لقمه نان اضافه تر
دویدیم
دویدیم
دست ما از دست خدا
جدا شد
حالا چرا می گوییم
نان بی برکت است
آسمان خسیس است
حوصله ها سر رفته است؟!
کمی برگردیم
پشت سر ما
هنوز عاطفه می روید
گل می خندد
صدای اذان می آید
قسمت ما محفوظ است...