eitaa logo
گلزار ادبیات
8هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
158 ویدیو
1 فایل
توسط دبیر بازنشسته‌: ع. ک. (بانو خالقی) ایجاد کانال: ۹ بهمن ۱۴۰۱ استفاده از مطالب، با ذکر نام یا لینک کانال مجاز است. تبلیغ و تبادل نداریم. کانال دوم‌ما #گلستان‌ادبیات https://eitaa.com/golestaneadabiyat
مشاهده در ایتا
دانلود
ارسالی شاعران و همراهان کانال🌹🌹🌹 با سپاس از ارسال‌کننده 👇👇👇🙏🙏🙏
هدایت شده از علیرضا تیموری
😂 آقازاده 😂 این که باکش، پُرِ از بنزین است خودرویش، شش‌در و لیموزین است چون عقابی است که چشمش تیز است خودروی دیگر او، شاهین است در لواسان، دو سه ویلا دارد باغهایش، به ری و قزوین است داخلِ کیش دو ویلا دارد صاحبِ وانِ پر از دلفین است دردِ او، دردِ خلایق باشد وارداتش، فقط انسولین است منحصر کرده به خود دارو را روز و شب، در طلب مرفین است رانت‌خوار است و ژنش، بس مرغوب صدر هر مجلس و صدرالدین است داخلِ خانه بُوَد او افشین خارجِ خانه شهاب‌الدین است در اداره بخورد نان و پنیر داخل خانه ولی ته‌چین است خاویار است و بره یا شیشلیک خورشش،مرغ و َبلدرچین است گر چه او عاشق جو بایدن هست آن طرف، شیفته‌ی پوتین است گر چه آقاست وَ آقازاده به گمانم که ز مسئولین است خرّم آن کس که در این محنتگاه صاحب ثروت بی تخمین است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شاعران معاصر🌹🌹🌹 هوشنگ ابتهاج هوشنگ ابتهاج مشهور به ه. ا. سایه، در سال ۱۳۰۶ در شهر رشت به دنیا آمد و تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در رشت و تهران سپری کرد. او دوازده سال داشت که نخستین شعر خود را سرود و اولین دفتر شعر خود را نیز در نوزده سالگی منتشر کرد. این، درست هنگامی بود که موج نوگرایی نیما، در اندیشه‌‌ی جوانان، هنگامه‌ها انگیخته بود و ناگزیر، در نگرش او به شعر نیز نمی‌توانست بی‌اثر باشد. سایه ضمن پیروی از شاعران گذشته، شیوه‌ی شعر آزاد را نیز تجربه کرد. او یکی از بزرگان غزل معاصر است؛ به طوری که اگر امروز بخواهند از چند غزلسرای مشهور یاد کنند، نام سایه از نخستین‌ها خواهد بود. وی در ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ در سن ۹۴ سالگی، در آلمان درگذشت و پیکرش در رشت به خاک سپرده شد. آثار ابتهاج عبارتند از : نخستین نغمه‌ها، سراب، سیاه مشق، شبگیر، زمین، چند برگ از یلدا، یادگار خون و سرو، یادنامه، هنرِ گام زمان، بانگ نی، برگزیده‌ی رباعیات مولوی و تصحیح دیوان حافظ. بخشی از غزل سایه که با تضمین از شعر مولوی است: مژده بده مژده بده، یار پسندید مرا سایه‌ی جان گشتم و او، برد به خورشید مرا جانِ دل و دیده منم، گریه‌ی خندیده منم یارِ پسندیده منم، یار پسندید مرا... گوهر گُم‌بوده نگر، تافته بر فرق فلک گوهریِ خوب‌نظر، آمد و سنجید مرا نور چو فوّاره زند، بوسه در این باره زند رشکِ سلیمان نگر و غیرت جمشید مرا هر سحر از کاخِ کَرَم ، چون که فرو می‌نگرم بانگِ لَکَ الحَمد رسد، از مَه و ناهید مرا... پرتوِ بی‌پیرهنم، جانِ رهاکرده تنم تا نشوم سایه‌ی خود، باز نبینید مرا با تلخیص از بر کران بیکران، دکتر صبور، ص ۴۱۵ - ۴۱۸ ، ۴۲۱ و ۴۲۲. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
ضرب‌المثلهای جهان📚📚📚 آهسته رفتن، ترس ندارد؛ بی حرکت ایستادن، ترس دارد. (چینی) ☘☘☘ آهن‌ربای انسان، زَر است. (لهستانی) ☘☘☘ آینده، به افراد صبور تعلق دارد. (روسی) ☘☘☘ ابلهان برای عاقلان، مفیدتر از عاقلان برای ابلهانند. (فرانسوی) ☘☘☘ اجل، تقویم ندارد. (روسی) ☘☘☘ احمق، تجربه می‌کند؛ دانا از تجربه‌ی دیگران، عبرت می‌گیرد. (ویلزی) ☘☘☘ ادب، حتی گربه را خشنود می‌کند. (اسلواکیایی) ☘☘☘ اراده‌ی خوب، راه را کوتاه می‌کند. (برزیلی) ☘☘☘ فرهنگ جامع ضرب‌المثلهای ایران و جهان، دکتر هاشمی، ص ۲۴ - ۲۷. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
بیتهایی از حافظ ...عشق است و مُفلسی و جوانی و نوبهار عذرم پذیر و جُرم، به ذیل کرَم بپوش تا چند همچو شمع، زبان‌آوری کنی؟ پروانه‌ی مُراد رسید، ای مُحِب، خموش ای پادشاهِ صورت و معنی که مثل تو نادیده هیچ دیده و نشنیده هیچ گوش، چندان بمان که خرقه‌ی اَزرَق کند قبول بختِ جوانت از فلکِ پیرِ ژنده‌پوش نکات: زبان‌آوری: کنایه از سخنوری و گستاخی در سخن. زبان‌آوری شمع، اشاره است به سرکشیِ شعله‌ی شمع. پروانه‌ی مراد: اجازه و رخصت آرزو. محب: دوستدار و عاشق. ازرق: کبود. مقصود از خرقه قبول کردن، جانشین مرشد شدن است. شاخ نبات حافظ، ص ۶۳۴ و ۶۳۵. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان کوتاه طنز 😂😂 شرایط ازدواج، قسمت دوم از کیومرث صابری می‌گویند: دل به دل راه دارد؛ ولی آن روز، برایم ثابت شد که ممکن است مغز هم به مغز راه داشته باشد. از قرار، ننه فهمیده بود که من دارم راجع به اینها فکر می‌کنم. گفتم: ببین ننه، تا حالا من هیچی نگفتم؛ ولی از حالا، هر چی خواستی، بکن؛ ولی بالاغیرتاً، منو تو هچل نندازی ها! گفت: هچل کجا بود ننه؛ یعنی من که توی این محله گیسامو سفید کردم، دخترهای محله رو نمی‌شناسم؟ ... دختر آقا بالا خان، جون می‌ده واسه‌ی تو. گفتم: من حرفی ندارم؛ ولی باباش چی؟ دخترشو به آدم کارمند یه‌لاقبایی مثل من می‌ده؟... عصر ننه از خانه‌ی آقا بالا خان که برگشت، لب و لوچه‌اش آویزان بود. گفتم: چه خبر؟ گفت: خودش که نبود؛ با زنش حرف زدم. دخترشم بود. پرسیدم: مخالفت کردند؟ گفت: مخالفت که نمی‌شه گفت؛ ولی گفتند: دوماد، باهاس رفیقاشو عوض کنه. به سر و وضعش بیشتر برسه. شبها هم زود بیاد خونه که از حالا عادت کنه. گفتم: دیگه چی گفتند؟ گفت: پرسیدند: خونه و ماشین داره؟ منم گفتم: ماشین ریش‌تراشی داره؛ ماشین سواری هم ان شاء الله بعداً می‌خره. برای خونه هم یه فکری می‌کنه. دویست چوق گذاشته تو بانک که باز هم بذاره، خونه هم بعداً می‌خره. - دیگه چی؟ - دیگه هم گفتند: تحصیلاتش خوبه؛ ولی حقوقش کمه. یه تیکه مِلک هم باید پشت قباله‌ی عروس بندازه که سر و همسر، پشت سر ما، دری وری نگن! دیگه این که دخترم، کارِ خونه بلد نیس؛ باهاس براش کلفت و نوکر بگیره. دیگه این که گفتند: علاوه بر این، به ما اجازه بدین فکرامونو بکنیم؛ با پدرش هم حرف بزنیم . سه ماه دیگه خبرتون می‌کنیم! (ادامه‌دارد) 🌹🌹🌹 طنز‌آوران امروز ایران، صلاحی و اسدی‌پور، ص ۲۵۰ - ۲۵۲. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
نیمایی‌واره‌ی نوروز از مرتضی امیری اسفندقه سال نو دوباره می‌رسد نرخ جنسها، دوباره می‌شود گران نرخ خورد و نرخ خواب... نرخ سکه و کرایه، کاغد و کتاب نرخ داستان‌نویس و داستان... وَ در این میان نرخِ شعر و نرخِ شاعران همچنان که نرخ کاه و کاهدان. نِماشُم(نیمایی‌واره‌ها امیری اسفندقه،ص ۱۶ و ۱۷. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
گلهای رنگارنگ از مهدی الماسی چه رازی را قلم در گوش کاغذ گفت؟ که دشت برفی‌اش، پر گشت از گلهای رنگارنگ! شعرهای نو و آزاد، الماسی، ص ۲۵۶. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
امام علی - علیه السلام - فرمودند: بدترین روشها، دروغگویی است. غرر الحکم، ج ۱، ص ۴۴۶. (ع) https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303