eitaa logo
گلزار ادبیات
7.8هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
171 ویدیو
4 فایل
توسط دبیر بازنشسته‌: ع. ک. (بانو خالقی) ایجاد کانال: ۹ بهمن ۱۴۰۱ استفاده از مطالب، با ذکر نام یا لینک کانال مجاز است. تبلیغ و تبادل نداریم. کانال دوم‌ما #گلستان‌ادبیات https://eitaa.com/golestaneadabiyat
مشاهده در ایتا
دانلود
یک رباعی از فخرالدین عراقی در عشق، اگر بسی ملامت ببری تا ظن نبری جان به قیامت ببری انصاف دِه از خویشتن ای خام‌طمع عاشق شوی و جان به سلامت ببری؟! گزیده‌ی آثار فخرالدین عراقی، ص ۲۸۱. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان کوتاه 📚📚📚 بازی یک برنامه‌نویس و یک مهندس، در یک مسافرت طولانی هوایی کنار یک‌دیگر در هواپیما نشسته بودند. برنامه‌نویس رو به مهندس کرد و گفت: مایلی با هم بازی کنیم؟ مهندس که می‌خواست استراحت کند، محترمانه عذر خواست و رویش را به طرف پنجره برگرداند و پتو را روی خودش کشید. برنامه‌نویس دوباره گفت: بازی سرگرم‌کننده‌ای است. من از شما، یک سوال می‌پرسم و اگر شما جوابش را نمی‌دانستید، پنج دلار به من بدهید. بعد شما از من یک سوال می‌پرسید و اگر من جوابش را نمی‌دانستم، من‌ پنج دلار به شما می‌دهم. مهندس مجدداً معذرت خواست و چشم‌هایش را روی هم گذاشت تا خوابش ببرد. این بار برنامه‌نویس، پیشنهاد دیگری داد؛ گفت: خوب اگر شما سوال مرا جواب ندادید، پنج دلار بدهید؛ ولی اگر من نتوانستم سوال شما را جواب بدهم، پنجاه دلار به شما می‌دهم. این پیشنهاد، چرت مهندس را پاره کرد و رضایت داد که با برنامه‌نویس بازی کند. برنامه‌نویس، نخستین سوال را مطرح کرد: فاصله‌ی زمین تا ماه چقدر است؟ مهندس بدون این که کلمه‌ای بر زبان آورد، دست در جیبش کرد و پنج دلار به برنامه نویس داد. حالا نوبت خودش بود. مهندس گفت: آن چیست که وقتی از تپه، بالا می‌رود، سه پا دارد و وقتی پایین می‌آید، چهار پا؟ برنامه‌نویس، نگاه تعجب‌آمیزی کرد و سپس به سراغ کامپیوتر قابل‌حملش رفت و جستجو کرد. چیز مفیدی پیدا نکرد. سپس برای تمام همکارانش، پست الکترونیک فرستاد؛ ولی آن‌ها هم نتوانستند کمکی کنند. بالاخره بعد از سه ساعت، مهندس را از خواب بیدار کرد و پنجاه دلار به او داد. مهندس، مودبانه پول را گرفت و رویش را برگرداند تا دوباره بخوابد. برنامه‌نویس، بعد از کمی مکث، او را تکان داد و گفت: خوب، جواب سوالت چه بود؟ مهندس دوباره بدون این که کلمه‌ای بر زبان آورد، دست در جیبش کرد و پنج دلار به برنامه نویس داد و رویش را برگرداند و خوابید. تو تویی؟ امیررضا آرمیون، ج ۱، ص ۱۱۶ - ۱۱۸. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گم‌گشته از رحیم معینی کرمانشاهی از آن گم‌گشته‌ی من هم، نشانی آور ای قاصد که چون یعقوب نابینا، سخن با پیرهن گویم ای شمع‌ها بسوزید، ص ۱۶. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
hushang.ebtehaj-azroyeto.del.kandanam.Amokht.mp3
1.47M
شعر از روی تو دل کندن... 🌹🌹🌹 از با دکلمه‌ی شاعر 🌼🌼🌼
کبوتر در اندیشه‌ی مولانا در غزل‌های مولانا، کبوتر، دل است: چو پرید سوی بامت، ز تنم کبوترِ دل به فغان شدم چو بلبل، که کبوترم نیامد چو پیِ کبوترِ دل، به هوا شدم چو بازان چه همای ماند و عَنقا، که برابرم نیامد (دیوان شمس، غزل ۷۷۰) فرهنگ نمادها و نشانه‌ها در اندیشه‌ی مولانا، علی تاجدینی، ذیل واژه‌ی کبوتر. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
غزل‌های ناب مرتضی امیری اسفندقه دلم برای غزل‌های نابِ تو تنگ است تمام پیکر من، گوش می‌شود، برگرد کَوار، گزیده‌ی اشعار مرتضی امیری اسفندقه، ص ۴۶. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
سلام. وقت به خیر 🌹🌹🌹 به کانال گلزار ادبیات خوش آمدید. اگر علاقه‌مند به مطالعه‌ی شعرهای زیبا و پرمحتوای تک‌بیتی و دوبیتی هستید، همراه ما باشید در کانال دوم ما: 🌺🌺🌺 👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae 🌼🌼🌼🌼🌼
امام علی - علیه السلام - فرمودند: کم سخن گفتن، عیب‌ها را می‌پوشاند و گناهان را کم می‌‌کند. غرر الحکم، ج ۳، ص ۵۳۷. (ع) https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
دلم همراه توست از مصطفی رحماندوست تور و پارو، قایقی کوچک در کنارت هم دل من عاشقی کوچک رفتی از دیشب برای صید نان از آب من ولی در انتظار بازگشت تو چشم بر دریا خسته و بی‌خواب وای! دریا سخت طوفانی است هیچ کس جز من در این جا نیست نیست راهت راه بی‌برگشت آن دل تنگی که همراه تو دادم بارها گفته باز خواهی گشت. خلوت انس، ج ۳، ص ۲۲۰ و ۲۲۱. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303 این شعر، تقدیم به کسانی که در هیاهوی زندگی، هنوز کودک دلشان، جای مهر و محبت است و هوای کودکان نیازمند را دارند. 🌹🌹🌹