8.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 بدون تعارف با پدر شهید هاشمی، فرمانده اطلاعات سپاه سیستانوبلوچستان
#شهیدهاشمی
#فتنه
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
#مکتب_حاج_قاسم
#حاج_قاسم
#حرف_آخر
🏷 برشی از وصیتنامه و دستخط سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی
🔸 از اصول مراقبت کنید. اصول یعنی ولیّفقیه، خصوصاً این حکیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، معرفت؛ #خامنهای عزیز را عزیزِ جان خود بدانید. حرمت او را حرمتِ مقدسات بدانید.
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
13.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠دشمنان نمیدانند و نمیفهمند که ما برای شهادت مسابقه میدهیم و وابستگی نداریم و اعتقاد ما این است که از سوی خدا آمدیم و به سوی او میرویم...
#شهید_حاج_حسین_همدانی
#حبیب_حرم
🌹🍃🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌟🌷🌟🌷🌟🌷
یادمان باشد در همین کوچه ی ما،
#مادری هست که #عشقش را داد
تا تو عاشق بشوی،
نگذاریم که تنها بشود.!!
کاش کاری بکنیم که دلش
#خون_نشود.!!
✍پی نوشت: عکس متعلق است به مادر شهیدی در شهر فسا
👈او زیر درختی که پسرش بیش از 30 سال پیش در حیاط خانه کاشته زندگی میکند و خاطرات پسرش را زنده می کند ....
👈 و چه مادرهایی که عزیزترین بچه هاشون را برای امنیت این کشور و مردم دادند...
#مادران_شهدای_گمنام
#هنوز_منتظرند
سی و چند سال #انتظار
#امنیت
🌷شادی روح شهدا و تسلای دل مادران شهدا #صلوات
🌹🍃🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌷🕊🍃
گـــذشتی از روزهای خوش ِ #جوانی_ات !
#دعا کن برایم ...
تا این #جوانی ، مرا به بازی نگیرد ...
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🔰شب عروسی عبدالعلی بود. اصلاً نگذاشت به دست و پایش حنا بگذارند، می گفت: «در این زمان که هر روز شهیدی با خون خود حنا می گذارد، حنا گذاشتن در عروسی ضرورتی ندارد.»
🔰وقتی مراسم تمام شد، ایستاد به نماز.
نمازش که تمام شد صدای در خانه بلند شد. در را باز کردم مردی بود که با نگرانی می گفت، خانمش مشکل ﺑﻴﻤﺎﺭﻱ ﺷﺪﻳﺪ پیدا کرده، گفتم: «آقا امشب شب عروسی عبدالعلیِ، بعید است بیایند!»
جریان رابه عبدالعلی گفتم، فوراً لباس پوشید و گفت: «اینجا که جای تعلل نیست!»
رفت مشکل آن بنده خدا را حل کرد و برگشت.
🔰 یکی از اتاق های خانه بود که هیچ وقت در آن نمی خوابید، اتفاقاً حجله عروسی را هم در همان اتاق بسته بودند. می گفت: « وقتی در این اتاق می خوابم صدای در را نمی شنوم. ممکن است بیماری در خانه را بزند و من صدای در را نشنوم!»
#ﺷﻬﻴﺪﻋﺒﺪاﻟﻌﻠﻲ_ﻋﺎﻣﺮﻱ
#ﺷﻬﺪاﻱﻓﺎﺭﺱ
🍃🌷🍃🌷
#ڪانال_شهدا
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀
#براساس_زندگینامه_شهید_مرتضی_جاویدی*
#نویسنده_داریوش_مهبودی*
#قسمت_سی_و_یکم
مرتضی از خواب می پرد راننده جیب نیشخندی میزند.
_صحت خواب عمو.
_سلامت باشی عمو چرا بیدارم نکردی؟
_خسته بودین خواستم بیدارت کنم. چیزی نیست الان میرسیم.
کلیپ عراقی با دو سرنشین می پیچد از خم خاکریزی که باید آن سویش ترمز کند و فرمانده گردان پیاده شود تا در شب عملیات غرق شود.
_به سلامت.
دستی تکان بدهد بوق زنان راهش را بگیرد به آخر میدان. مرتضی هم باید همین جور که از کنار سنگرهای کیسه شنی میگذرد به درون سنگر زیرزمینی خود به زد و یک راست برود سراغ نقشه منطقه آنجا را آب انداخته اند.
اوضاع قاراشمیش است. یک نهر آب که اگر بتوان به سلامت عبور کرد. حوصله از نیست و باید رهایش کند گوش های دراز بکشد که نور این باشد و خواب ببیند. چرا تمام نمیشود خوابم؟بیمار را بیدار نمی کند؟بچه ها من اینجام.بیایید آن طرف عراقیها آب ریخته اند توی صحرا.
بچه های لشکر از عملیات کربلای ۴ تا حالا در آن جزیره لعنتی ماندهاند! کی مرده؟! کی زنده؟! چرا یکی مرا بیدار نمی کند.
و بعد با همه سنگینی تجهیزات تا چهار صبح کوهپیمایی کردیم. بالای کوه خط مرزی ایران و عراق رسیده بودیم. سردی می آید در شیار کوه حرف ها آب شده به راه افتاده اند. بیایید والفجر۲ همین دوروبر هاست. همین جا که آب سرد توی دست ها نمی گنجد. همینقدر که بی خوابی لعنتی بپرد از کله های مان کافیست. وضو بگیرید بچه ها بیایید.
چشمها را روی هم گذاشتیم و بعد بساط صبحانه پهن بود. بعضی ها جیره های شان را می گذاشتند وسط.«باهم بخوریم شما جیره تان را بزارید برای بعد»
تا ظهر در چرت و بیداری گذراندیم بعد از نماز و ناهار منتظر عصر بودیم که به راه بزنیم و تا آن موقع مجبور بودیم بعضی از بومی های دهات های نزدیک را که در رفت و آمد بودند محض احتیاط پیش خود نگه داریم تا عملیات لو نرود.
ولی محمدی ملافه آورده بود و می گفت اگر بچه ها زخمی شدند باند و پانسمان کم آوردیم بیچیز نمی مانیم.
شهید طیبی وقت رفتن به پایین تپه پر کردن قمقمه اش به زور قمقمه بچه ها را می گرفت تا آب کند. هوا تاریک شد. ده ها و رکوع ها تمام شد. حالا دیگر بیسیم های دسته ها و گروهانها روشن شد. ساعت های نه بود که راه افتادیم. محل عبور بعضیها از بالای پایگاه های کوچک دشمن بود. ولی انگار این ها قدرت خدا کور شده بودند. ساعت ۳ نیمه شب به نزدیکی هدف ها فرماندهی گردان در بیسیم دستور عملیات را به گروهان دو داد. دقایقی بعد بر لبها شکر خدا به خاطر پیروزی می گذشت.
الله اکبر بچههای ما( گروهان ۱ )بلند شد وقتی حرکت کردیم. چند تا از بچه های گروهان سه که راه را گم کرده بودند به همان بر خوردند. با راهنمایی شهید چوپان به اتفاق آنها به بالا رفتیم. چون گروهان ۳ باید در جای دیگر عمل می کرد آن بچه ها با صحبت شهید چوپان به پایین تپه آمدند. من هم با آنها رفتم.از شهید چوپان جلو افتادیم. او به بالا برگشت به حالا من با آن بچهها به قسمت دیگر از منطقه عملیاتی رفته بودیم. دعای مکرر و بدون مکث تیربار به گوش می رسید و چند تا از بچه ها پرواز کردند. فرمانده گردان پشت بیسیم داد میزد که یک تیربار بیشتر نیست باید خاموش شود.همه بسیج شدند. آرپی جی زن ها از دو طرف پشت سر هم شلیک می کردند ولی فایده نداشت تا اینکه تیربارچی با چند تیر کلاش از پا در آمد. جلو رفتیم یکی از بچهها نارنجک را انداخت داخل یک سنگر عراقی. بعد از عمل کردن من رفتم داخل آن. دهانم از تعجب باز ماند. سنگر پر از مهمات بود ولی فقط نارنجک عمل کرده بود!!!
یک ضد هوایی چهار لول هم در آن بود که از آن استفاده کردیم و چندتا آیفا در جاده را از کار انداختیم. بعد به طرف فرماندهی گردان به راه افتادیم و با شهید جاویدی شروع کردیم به پاکسازی سنگرهای عراقی..
شهید جاویدی؟!! مگر من شهید شده ام؟!! آیا خوابم بیدارم پس چرا یکی مرا بیدار نمی کند پس اینها چیست که میبینم...؟!
روی یکی از سنگر ها چهار تا عراقی بودند که صدای دخیل یا خمینی شان بالا رفت. ما جزء کردهای عراقی هستیم و زمانی که شما عملیات را شروع کردید به طرفتان تیراندازی نکردیم و منتظر بودیم خودمان را تسلیم کنیم. یک عراقی دیگر هم در سنگر دیگری تا آخرین لحظه مقاومت کرد و وقتی به اسارت درآمد از رفتار بچه ها تعجب کرد. انگار اصلا توقع زنده ماندن نداشت.
.
#ادامه دارد
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
اشکهای فرزند #شهید اغتشاشات سلمان امیر احمدی
در مراسم تشییع پیکر پدر....😭
خیلی سخت و درداور هست....😭
چه خون هایی که مظلومانه به زمین ریخت و چه بچه هایی که یتیم شدند 😔
😭چقدر سخت است یتیمی 😭
🔹هدیه به ارواح مطهرشهدا اخیر و شهیدسلمان امیراحمدی
#صلوات🥀
🌹🍃🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینیم در خط مقدم نبرد با دشمن این رزمنده با چه آرامشی صحبت میکند و
🎙بشنویم صدای دلنشین شهید آوینی را که این صحنه را چگونه روایت میکند
خدا، از آرامش شهدا به ما عطا کند 🤲
#شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
#جنگ_به_روایت_تصویر_رزمندگان_
🌹🍃🌹🍃
🥀بسم رب الحسین علیه السلام🥀
✍فرازی از وصــیت نامه شهید حامد کوچک زاده......
✨باور ڪنید ڪه در جنگے تمام عیار واقع شده ایم ...
✨امروز دشمن بہ خصوصے ترین مڪانها نفوذ ڪرده و بنیان خانواده ڪه یڪی از اساسےترین ارگان هاےجامعه است را از هم مے پاشد. و چگونہ است ڪه ما نسبت به این مسائل بے تفاوتیم.
✨ ولله قسم اگہ یڪے از ما بہ اینجا بی تفاوتے برسد ... یعنے دشمن بہ او تیر خلاص زده است.
بےتفاوتے یعنے هرڪس بہ فڪر خور وخواب وشهوت باشد ولاغیر...
✨بےتفاوتے یعنے نسبت بہ دغدغه هاے ولے_زمان نائب_بر_حق_امام_زمان
شنونده باشیم و هیچ اقدامی نڪنیم.
✨بے تفاوتے یعنے سڪوت در برابر قتل و عام و غارت مسلمانانر... یعنے سڪوت در برابر از بین بردن اسلام.
🔰وصیت من این است ڪه اجازه ندید بے تفاوتے و بے خیالے در برابر دشمن استڪبار در جامعه عادے شود.
شادی روح شهدا ،شهیدحامدکوچک زاده صلوات🌹
🌹🍃🌹🍃
امروز قرارگاه حسین بن علی، ایران است... بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرمها میمانند.
فرازی از وصیت سردار دلها حاج قاسم سلیمانی
#ایران
#فتنه
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🌷🕊🍃
.
تــو،
خوب ترین اتفاق ممکنی✨
وقتی که ،
اول صبح در یادم می افتی....❣
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75