🌷🕊🍃
#سلام_مولای_من 🌤
چه قطور شده
کتاب تاریخ نبودنت!...
هزار و چند فصل دارد؛
دلتنگی زمین!
و فصل آخر،هنوز هم ناتمام....
قصهی نیامدنت بسر نمیرسد؟
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#صبحتون_مهدوی 💚
#عاقبتتون_شهدایی 🕊
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌷 کربلای 5 شروع شد. جعفر به شدت مجروح شد.
مدتی را در بیمارستان شهید فقیهی( شیراز) بستری بود، در این مدت خانواده اش خیلی اصرار کردند که وقت ازدواج توست، گفته بود: خداوند برای ازدواج من، حوری آماده کرده است!
خبر عملیات کربلای 8 را که شنیده بود، با همان تن رنجور و زخمی خودش را به منطقه رساند.
شب قبل عملیات بود. شروع کردم به توجیه منطقه عملیات و تقسیم مسئولیت ها . چون نمی خواستم بااین وضعیت در عملیات شرکت کند اسم او را نبردم.
او که در گوشه ای نشسته بود، دستش را بالا برد و گفت: اقا منوچهر چیزی فراموش نکردی؟
گفتم فکر نکنم!
گفت: یادت رفت بگی من باید چی کار کنم!
گفتم: شما همین جا باش، بعد عملیات بیا، کار زیاده، بهت احتیاج دارم!
گفت: من این همه راه نیامدم که اینجا بمانم، برای شرکت در عملیات آمده ام، من را هم وارد لیست کنید!
انقدر محکم و پرصلابت گفت احساس کردم می داند قرار است در این عملیات شهید شود. اما نمی دانم چرا نتوانستم جلویش مقاومت کنم. گفتم شما جانشین آقای امینی باش!
شب عملیات وقتی گروهان آقای امینی وارد شد سراغ جعفر را گرفتم. گفت: خودرو آنها خمپاره خورد. جعفر هم دوباره مجروح شد بردنش عقب و بعد خبر شهادتش را شنیدم
#شهید جعفر عوض پور
#شهدای_فارس
#سالروزشهادت
🍃🌹🍃🌹
#ڪانال_شهدا
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
1_2791172890.mp3
15.89M
☘داستان روزانه هر روز یک قسمت🌸
مجموعه صوتی " #نیمه_پنهان_ماه "
(روایتی از زندگی شهدا به زبان #همسران_شهدا)
✅ کتاب صوتی
قسمت6⃣4⃣ #شهید_علیرضا_نوبخت
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دلگویه_های_فرزندان_شهدا💛🍃
دلگویه های فرزند شهید مدافع حرم هادی طارمی:
یه حرفی به بابا می زنی!؟ فقط میخوام بگم بابا خیلی دوست دارم😭❤️
#شهید_هادی_طارمی
#شرمنده_شهداییم
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
قرنهاست #زمین انتظار
مردانی اینچنین را میکشد
تا بیایندوکربلای #ایران
را عاشقانه بسازند و
زمینه ساز #ظهور باشند…
آن مردان آمدندورفتند،
فقط من وتو ماندیم
واز جریان چیزی نفهمیدیم…
_شهیدمرتضیآوینی🍃🌸
🌹🍃🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
⭐️یادی از سردار شهید سید محمد کدخدا⭐️
🇮🇷به روایت سردار محمد جعفر اسدی : مرحله سوم عملیات بیت المقدس و آزاد سازی خرمشهر بود. رزمنده ای دیدم آر پی جی به دوش به طرف تانک های دشمن می رفت. از نوع راه رفتن و گام های استوارش خوش آمد.
بلند صدایش زدم و گفتم: خدا قوت برادر!
به سمتم چرخید. تا نگاهش به من افتاد گفت: چطوری برادر اسدی!
دیدم سید محمد کدخدا است، از فرمانده هان تیپ امام سجاد(ع). ابتدای جنگ در فارسیات با هم گروه اعزامی از شیراز را هدایت می کردیم.
لباس سبزش از غبار و عرق تن به سیاهی می زد و صورت و موهایش با لایه ای از گرد و خاک پوشیده شده بود.
خیلی برایم عجیب بود یک فرمانده، مثل یک نیروی تک ور به دشمن یورش ببرد... واقعاً خاکی بود...
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
15.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حاج قاسم سلامتیش رو انفاق کرد، راحتیش رو انفاق کرد، جونش رو انفاق کرد، حالا اگه از ما بپرسن تو میخوای چیکار کنی چی میخوایم بگیم؟
#حاجقاسم
#شهدا
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🤲 نجوای عاشقانه شهید احمد دادستان
✍️ پروردگارا!
هر چند گنهکار و با کوله باری پر از معصیت و با کوری چشم و با کری گوش در نزد تو دعا می کنم، ولی ...
#ماه_رمضان
#ماه_توبه
#شهدا
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌙 #ماه_رمضان
🗓 #دعای_روز_هفدهم_ماه_رمضان
🌹 #یادشهید مجتبی ذوالفقاری نسب
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
8.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📲 #استوری |
📹 #کلیپ ...
🤲 #دعای_روز_هفدهم_ماه_رمضان
🕌 #دعای_ماه_مبارک_رمضان به نیابت و هدیه به شهدا
📡نشردهید
🔹🔸🔸🔹🔸🔸🔹
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌷🕊🍃
آسمــان را طے ڪن
ڪه در این صبــح دل انگیــز
تــو را میخوانــد ...
آسمان راه همــان مردانے اســت
با لباسے خاڪے
و دلے ممــلو از عطــر خـــدا✨
#صبح_وعاقبتتون_شهدایی 🕊
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#سیره_شهدا 🌹
🔰شش ماهی از شهادت نجف گذشته بود، با یکی از بچه ها به طرف خانه نجف حرکت کردیم، قصد دلجویی از خانواده شهید کرده بودیم.
نیم ساعتی از دیدارمان می گذشت و ما همچنان در حال حرف زدن با خانواده شهید بودیم، ناخودآگاه دوستم با صدای بلندی شروع به گریه کرد.
هر چه او را آرام می کردم فایده ای نداشت، تا آنجایی که خانواده نجف هم داغ دلشان تازه شد و باز بی قرارنجف شدند.
در دلم با خودم میگفتم "عجب کاری کردیم؛ مثلا آمده بودیم دلجویی؟!" حسابی از دست دوستم شاکی بودم.
🔰همین که پایمان را از خانه نجف بیرون گذاشتیم، به دوستم گفتم: "این چه کاری بود؟! بدتر شد که... انگار قرارمون چیز دیگری بود و می خواستیم بچه های نجف را آرام کنیم.
دوستم اشک از چشمانش تمامی نداشت، می گفت" صحنه ای تمام وجودم را لرزاند... نتوانستم طاقت بیاورم.
چند سال قبل نجف بطور ناشناس برایمان فرشی را به هدیه آورد.
همیشه فکر می کردم حتما اوضاع مالی خوبی دارد که چنین کاری کرده است، اما امشب وقتی حصیر پلاستیکی را زیرپای زن و بچه اش دیدم از خودم خجالت کشیدم. آخر گذشت تا کجا ...
#شهید نجفعلی مفید
#شهداےفارس
#ایامﺷﻬﺎﺩﺕ
🌱🌷🌱🌷
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید