🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀
#خاطرات_جبهه
#نویسنده_حبیب_صفری
#حلاوت_ایثار
#قسمت_هفدهم
.
ساعت دو بعد از ظهر همان روز اخبار رادیو بوسیله بلندگو در مقر لشکر فجر پخش میشد. در کنار نماز خانه لشکر با تعدادی از بسیجیها ایستاده بودیم و داشتم ماجرای خلبان عراقی را برایشان تعریف میکردم که ناگهان اخبار رادیو اعلام کرد بدست رزمندگان شجاع اسلام یک فروند هواپیمای جنگی عراق در منطقه عین خوش سرنگون شد و خلبان آن به نام محمد جاسم به اسارت دلاور مردان بسیج در آمد » . با شنیدن این خبر همه بچه ها مرا در آغوش گرفتند تبریک گفتند ، لحظه ی بسیار بیاد ماندنی بود . همان روز هر کسی مرا میدید تبریک میگفت و من هم بسیار خوشحال بودم که در این سن كم خداوند بزرگ توفیق عنایت فرمود تا به عنوان رزمنده در جبهه حضور یابم و به اسلام خدمت کنم.
«سه راهی مرگ»
یک روز صبح تعدادی جعبهی مهمات و مقداری غذا توسط برادران تدارکات به ما تحویل دادند و گفتند به خط برسانید .
به اتفاق دوستم سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم. در منطقه عملیاتی یک سه راهی بود به نام سه راهی مرگ این سه راهی کاملاً در دید و تیررس دشمن بود . به سه راهی که رسیدیم به جای این که در پشت خاکریز محافظ جاده به سمت راست برویم اشتباهی مستقیم رفتیم، حدود سیصد متری رفته بودیم به دوستم گفتم احساس میکنم مسیر را اشتباهی رفته ایم، چون سر سه راهی چند تا سنگ کوچک در وسط همین جاده ای که رفته ایم گذاشته بود ما توجه نکردیم . دور زدم و برگشتم سرسه راهی ماشین را پشت خاکریز پارک کردم ، یک ماشین نیروهای خودی آمد ، آن را نگه داشتم و به راننده گفتم ما میخواهیم به خط برویم باید از چه مسیری حرکت کنیم ؟
گفت از سمت راست پشت خاکریز حرکت کنید تا به نیرو ها برسید گفتم ما مستقیم رفته ایم ولی چون تردید داشتیم برگشتیم .
#ادامه_دارد...
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
21.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 این دفعه خدا میخواد یا دلیل المتحیرین رو ثابت کنه!
📻 برشی از سخنرانی حاج حسین یکتا
در جمع معتکفین دانشگاه تهران
#خبری_در_راه_است
#اعتکاف
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
⭐️یادی از سردار جهادگر شهید حاج خلیل پرویزی⭐️
🌹هدف اصلی دشمن بعثی پس از سقوط خرمشهر، تصرف شبه جزیره آبادان بود، اما فرزندان ایران، 11 ماه تمام در برابر دشمن تا دندان مسلح بعثی ایستادند، در این میان بچه های جهاد، به خصوص جهاد فارس با خاکریز زنی پیوسته در برابر نفوذ دشمن نقش بسازیی در حفظ آبادان داشتند. خلیل هم از راننده لودرهای شجاع جهاد فارس بود که بسیاری از این خاکریز ها نتیجه رشادت و شجاعت او بود.
شهریور ماه سال 60، امام خمینی(ره) فرمودند حصر آبادان باید شکسته شود و عملیات ثامن الائمه برای شکست حصر آبادان طرح ریزی شد. در شب عملیات در یکی از خطوط عملیات، خاکریز باید شکافته شده و میدان مین پشت آن برای عبور رزمندگان باز می شد. برای این منظور دو دستگاه لودر از جهاد فارس پای کار آمد، راننده یکی از آنها خلیل بود. آن شب خلیل در میان آتش عبور می کرد، از بالا فشنگ و گلوله و خمپاره بود که بر سرش می بارید، از پائین مین هایی که زیر بیل و چرخ های لودرش یکی یکی منفجر می شدند، اما او بی آنکه در برابر این آتش سر خم کند یا ترس به دل راه دهد، ابراهیم وار به دل آتش زد و مسیر را برای عبور رزمندگان باز کرد...
به لطف خدا در این عملیات، پس از 11 ماه حصر آبادان شکسته شد.
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهدا
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
21.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢یادی از سردار بزرگ اسلام
در سالروز شهادت شهیدی که غریب و گمنام هست .....
🎙 #شهید مرتضی جاویدی
#اشلو
#کربلای۵
#شهدای_فارس
🌷🍃🌷🍃
#ڪانال_شهدا
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🌷🕊🍃
در خط جهاد همیشه گمنام شدند
با ذکر حسین و زینب آرام شدند
اینان نه فقط مدافعان حرم اند
امروز مدافعان اسلام شدند.
شادی ارواح طیبه شهدا صلوات✨
✨اللهم صل علی محمدوآل محمد
#صبح_وعاقبتتون_شهدایی 🕊
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
💠گرماگرم عملیات کربلای 5 بود. طمراس برای ساعتی به عقب آمده بود. من هم در عقبه بودم، با من تماس گرفت و گفت: «آماده باش با هم به حمام شهر برویم.»
در حمام وقتی از زیر دوش بیرون آمد گفت: «من غسل شهادت کردم. وقتی جنازه ام را به عقب آوردند، به مادرم بگو، که طمراس غسل کرده و نیاز به غسل ندارد!»
گفتم: «ان شاء الله سالم بر می گردی!»
با جدیت گفت: « من با خدای خود عهدی بسته ام که تا شهید نشوم به عقب برنگردم!»
یخ کردم از حرف طمراس. نگرانش بودم. روز بعد ظهر نشده خبر شهادتش مرا به آتش کشید، شهیدی که سر نداشت.
#شهید طمراس چگینی
#شهدای_فارس
🌱🌷🌱🌷🌱
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀
#خاطرات_جبهه
#نویسنده_حبیب_صفری
#حلاوت_ایثار
#قسمت_هجدهم
او گفت :اگر پانصد متر دیگر رفته بودید قطعاً اسیر می شدید. عراقی ها کمی جلوتر در ادامه همین جاده مستقر هستند ، چند روز پیش هم یکی از ماشینهای خودی اشتباهی از این جاده رفته و به نیروهای عراقی برخورد کرده بود و علی رغم اینکه او را زیر تیربار گرفته بودند توانسته بود از دست دشمن فرار کند و به نیروهای خودی برسد . شما باید به این سنگها که در وسط جاده گذاشته شده بود توجه می کردید. به کمک هم چند سنگ و کلوخ بزرگ تر در آن جاده که همه را به انداخت گذاشتیم بطوری که مشخص باشد جاده بسته شده است. از راننده که ما را راهنمایی کرده بود تشکر کردیم و از سمت راست پشت خاکریز به مسیر خود ادامه دادیم تا به نیروهای خودی
برسیم.
در نزدیکیهای خط، تانکهای خودی در حال پشتیبانی از رزمندگان خط مقدم بودند گرد و خاک زیادی بخاطر تردد تانکها و ماشینها ایجاد شده بود بطوری که بیشتر از هفت، هشت متر جلو ماشین دیده نمیشد ، با سرعت در حرکت بودیم یک لحظه متوجه شدم از میان گرد و خاک یک تانک خودی روبروی ما میآید در حالی که مرگ را جلو چشمان خود میدیدم فرمان را به سمت راست چرخاندم و به شکل عجیبی از صحنه جان سالم به در بردیم . خدا کمک کرد که زیر شنی تانک نرفتیم و گرنه چون داخل ماشینمان تعدادی جعبه مهمات بود هم ما له میشدیم و هم تانک منفجر می شد و حادثه بسیار بدی اتفاق می افتاد . چند لحظه توقف کردیم تا آرامش پیدا کنیم ، سپس
به ادامه مأموریت پرداختیم.
وقتی به پشت خاکریز رسیدیم ماشین تدارکات در حال توزیع غذا بین رزمندگان بود . محموله خود را به تدارکات تحویل دادیم و برای صرف ناهار در کنار چند نفر از دوستان نشستیم . ناهار یک قوطی کنسرو با چند تکه نان سفید خشک بود. هر رزمنده یک قوطی بازکن کوچک در اختیار داشت که همراه پلاک شناسایی آویز گردنش بود ، با آن سر قوطی کنسرو را باز کردم و مشغول خوردن ناهار شدم ، ناگهان خمپاره ای در سی ، چهل متری ما فرود آمد و منفجر شد یک ترکش راه گم کرده پرپرکنان به سراغم آمد و به شکمم اصابت کرد ، گویا مأموریتی بیشتر از جدا کردن دکمه پیراهنم نداشت . دوستان با دست پاچگی پیراهنم را بالا زدند ولی هیچ اثری روی بدنم مشاهده نکردند. گفتند الحمد لله بخیر گذشت. ترکش بیچاره چون زور آخرش بود و وظیفه اش را بخوبی انجام نداده بود ، شرمسار سرش را پایین انداخت و در دل خاک آرمید . شهادت لیاقت و سعادت می خواست ، که من نداشتم .
#ادامه_دارد...
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
گلزار شهدا 🇮🇷
🎊🎊🎊مژده ...مژده 🎊🎊 🚨مسابقه ویژه ولادت مولی الموحدین علی بن ابیطالب (علیه السلام) 🔅با ورود به لینک
اعضای محترم کانال 🚨🚨
لطفا این مسابقه را شرکت کنید 😇
در گروههای مختلف هم نشر دهید 👉👉
انشاالله در ثواب نشر معارف اهل بیت شریک میشوید ...
وقت زیادی نداره، زودتر اقدام کنید
یه یاعلی بگید...
20.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😭 به مناسبت ایام شهادت سردار همیشه جاوید فارس
#شهیدمرتضی_جاویدی
💢اشارات سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی و سپهبد شهید علی صیاد شیرازی به سردار شهید مرتضی جاویدی
🚨ماجرای دیدار شهید جاویدی با حضرت امام خمینی ره
🌷🍃🌷🍃
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
نشردهید
⭐️یادی از سردار جهادگر شهید حاج خلیل پرویزی⭐️
🌹به جهاد فارس مأموریت دادند که در منطقه غرب شوش برای عملیات آینده، جبههسازی کنیم. خلیل را که 18 سال بیشتر نداشت بهعنوان مسئول این کار انتخاب و معرفی کردم. یک افسر ارتشی برای بازدید آمد. خلیل گفت ان شاالله این جبهه را 20 روزه برای شما آماده می کنیم!
افسر با تعجب گفت: نکند یک لشکر مهندسی با خودت آوردی جوان!
من گفتم: ایشان آقای پرویزی فرمانده محور جهاد فارس هستند، هر حرفی بزنند حتماً عملی می شود. افسر گفت: ما فقط انتظار یک خط پدافندی داریم که آن هم بعید است 20 روزه آماده شود!
در آن خط نه جادهای وجود داشت و نه خاکریزی. تا آن روز هیچ کار مهندسی آنجا انجام نشده بود. خلیل با دید بازی که داشت، نیرو و امکانات لازم را تخمین زد و پای کار آورد، 18 روز تمام نشده بود، خلیل یک خط آفندی، پدافندی، با جاده های نفت پاشی شده دارای خاکریز محافظ، مقر فرماندهی، مقر توپخانه و ...در آن خط آماده کرد و تحویل داد!
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهدا
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید