#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
یادم هست زمانی که برای راهیان نور جنوب میرفتیم،من و هادی و چند نفر دیگر از بچههای مسجد، جزء خادمان دوکوهه بودیم.آنجا هم هادی دست از شیطنت بر نمیداشت.🌹
مثلاً، یکی از دوستان قدیمی من با کت و شلوار خیلی شیکٔ آمده بود دوکوهه و میخواست با آب حوض دو کوهه وضو بگیرد.
هادی رفت کنار این آقا و چند بار محکم با مشت زد توی آب! 😁
سر تا پای این رفیق ما خیس شد. 😩🤧😑
یکٔ دفعه دوست قدیمی ما دوید که هادی را بگیرد و ادبش کند.😐
هادی با چهرهای مظلومانه شروع کرد با زبان لالی صحبت کردن. این بندهی خدا همین تا دید این آقا قادر به صحبت نیست چیزی نگفت و رفت. شب وقتی تو اتاق ما آمد، یکٔ باره چشمانش از تعجب گِرد شد .😳هادی داشت مثل بلبل تو جمع ما حرف میزد!😉😄
منبع:#کتاب_پسرڪ_فلافل_فروش
#شهدارفتندوجاماندهایم 😔
سال روزِ تَوَلُدَش:1367/11/13
سال روزِ آسِمانے شُدَنَش:1393/11/26
هدیه به شهید هادی ذوالفقاری یڪ صلوات هدیه ڪـنید 🌸🍃
#شهید
#شهادت
🌹🌱🌹🌱
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb