eitaa logo
گلزار شهدا
5.6هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
50 فایل
〖بِسم ربّ شھدا🌿〗 •گلزار شهدا •شیراز "اگر شهیدانهـ زندگـے کنی شهادت خودش پیدایت مـےڪند..." _ڪپے؟! +حلالت‌‌همسنگر،ولے‌‌باحــفظ‌ آیدی و لوگو✌🏻 ارتباط با ما🔰 @Shohada_shiraz
مشاهده در ایتا
دانلود
7.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 روایت رهبر انقلاب از ماجرای شهادت حضرت عبدالله بن الحسن(علیه‌السلام) 🏴روضه شب پنجم 🏴 🔹🏴🔹🏴 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🍃 رد ترکش های پشت پیراهنش و صورتی که زمین خورده حرف ها دارد برای خودش....😭 💔تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل... 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🏴یاد شهدای حسینی... 🔰بهش گفتیم برات زن بگیریم؟ گفت: من کاری مهم تر از زن گرفتن دارم، من باید به جبهه بروم و حقم را ادا کنم، شما هم دعا کنید وقتی به جبهه رفتم شهید شوم که با همه چیز به دست می آورم. 🔰قبل از خداحافظی مادر گفت: سید محمد داری می ری، دوست ندارم زخمی برگردی یا اسیر دشمن شوی، من تو را در راه امام حسین دادم دوست دارم شهید ببینمت! سید محمد خم شد و دست مادر را بوسید و گفت: مادر از من راضی باشید! مادر هم سید محمد را در آغوش گرفت و گفت: پسرم من از تو راضی هستم. یکی دو شب از عید سال 1361 می گذشت. مادر گفت: در دلم آشوبی به پا شده است، احساس می کنم می خواهند خبری به من بدهند. صبح روز بعد خبر شهادت سید محمد را برایمان آوردند. مادر دست به بالا کشید و گفت: الحمدالله منتظر این خبر بودم، من پسرم را در راه علی اکبر امام حسین(ع) دادم. 🔺راوی: خواهر شهید سید محمد موسوی 🌷🍃🌷 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * * 🎙️به روایت زهره غازی در آن سالها من دانش آموز دبیرستان بودم و در آموزشگاه «زهره بنیانیان »واقع در دروازه سعدی شیراز درس میخواندم. گویی در آن ایام شور انقلابی حتی در ذرات خاک نفوذ کرده بود و هر که را میدیدی ازانقلاب ،شورش ،اعتصاب ،اعتراض پیام ،امام ،دستگیری ،زندان شکنجه و ساواک می گفت. راستی که روحیه همدلی عجیبی هم در مردم دمیده بود و با همه ی شور و شر شهربانی و ارتش و ساواک و با همه ی حضور زره پوشهای غول پیکر در برخی خیابانها با همه ی رعب و وحشت و حکومت نظامی و خاموشی زدنهای شبانه، انگار این اتش سر خاموشی نداشت و واقعاً هم این گونه بود که شد آنچه شد.این هیجان و خلجان سحر آمیز پیر و جوان و زن و مرد هم نمیشناخت. این بود که دبیرستان ما نیز سرشار این شور انقلابی بود و من هم به عنوان دانش آموز انقلابی آموزشگاه مکافاتهای مختلف داشتم. تا این که شمس به شیراز آمد و مبارزات من رنگ دیگری گرفت و امروز که فکر میکنم به عنوان یک دختر جوان رفتارهای خطرناکی انجام داده ام و خطرات مهیبی را با سلامتی از سر گذرانده ام. خاطرم هست که در یکی از روزهای آشوب و اعتراض تعدادی اطلاعیه و نوار با خود برداشتیم و راهی منزل شهید دستغیب شدیم. هنوز مسافتی تا منزل آقا باقی مانده بود که متوجه شدیم خانه محاصره است. ترس و دلهره تمام وجودم را فرا گرفت و اگر شمس هم این حال را داشت کتمان کرد و حتم داشتم که در این حال، بیش از هرچیز و بیشتر از آن که بترسد یا نگران خودش باشد نگران من است. این بود که بی درنگ ایستاد و مرا به پشت سر خودش هدایت کرد در همین حال یکی دو نفر از مأموران متوجه ما شدند و ما چاره ای جز فرار نداشتیم .کوچه ها تنگ بود و اصلاً نمی توانستم با سرعت شمس بدوم .با این حال پا به فرار گذاشتیم و یکی دو کوچه را رد کردیم ولی آنها دست برنداشتند و صدای پوتین هایشان به ما می فهماند که همچنان به دنبالمان می آیند . در انتهای یکی از کوچه ها به در چوبی بزرگی رسیدیم که نیمه باز بود. تن به داخل خانه کشیدیم و سعی کردیم با آرامی نفس بزنیم. در را که از داخل بستیم کمی خیالمان راحت شد عرق از سر و رویمان میریخت و زبان در دهان خشکیده ام به کلوخی آفتاب خورده می مانست. نفسم که چاق شد نگاهی به شمس انداختم .نگاهی گلایه آمیز داشت شاید دوست نمیداشت که من در این فعالیتها شرکت کنم با این حال از نجاتمان خوشحال بود برای همین لبخندی زد . : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
24.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روضه خوانی حاج قاسم سلیمانی در ماه محرم سال ۱۳۶۷، مهدیه لشکر ۴۱ ثارالله 🏴چقدر دلمان برای صدای زیبایت تنگ شده حاج قاسم 😭 🏴🏴🏴🏴🏴 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
⭐️یادی از سردار شهید سید عبدالرسول سجادیان⭐️ 🌹 سید رسول در اتاق نماز می خواند. دختر بزرگم به گمان اینکه نمازسید رسول تمام شده است، یک لیوان چایی برای سید رسول برد. یکی دو دقیقه بعد برگشت. دستش می لرزید. گفت: مامان یه نوری روی صورت سید رسول است! گفتم: اشتباه دیدی، حتماً نور آفتاب از پنجره افتاده، یا نور چراغ بوده! - نه بخدا، خودم دیدم یه نوری دور تا دور سر سید رسول بود! دختر کوچکم گفت: منم ببینم! رفت. برگشت. رنگش مثل گچ سفید شده بود. با هیجان گفت: مامان... مامان... گفتم: چی شده؟ گفت: به قرآن قسم من هم این نور را دور سر رسول دیدم! گفتم: باشه، حالا نمی خواد به کسی بگید. بزارید نمازش را بخواند. 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
💢اولین تصویر از ۴شهید مدافع امنیت پلیس راه خاش زاهدان که در حمله تروریستی صبح امروز به شهادت رسیدند 🔻شهید مهدی اله پور استان فارس شیراز 🔻شهید محمد رضا اسمعیلی استان اصفهان 🔻شهید حسن وحیدی از خراسان شمالی 🔻شهید رضا شیخی استان مازندران 〰〰〰〰〰 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
10.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 روضه سوزناک حضرت قاسم بن الحسن سلام الله علیهما 😭😭 🏴🏴 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz