eitaa logo
گلزار شهدا
5.7هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.5هزار ویدیو
50 فایل
〖بِسم ربّ شھدا🌿〗 •گلزار شهدا •شیراز "اگر شهیدانهـ زندگـے کنی شهادت خودش پیدایت مـےڪند..." _ڪپے؟! +حلالت‌‌همسنگر،ولے‌‌باحــفظ‌ آیدی و لوگو✌🏻 ارتباط با ما🔰 @Shohada_shiraz
مشاهده در ایتا
دانلود
‼️ابوذر پرچمی منقش به اسم حضرت عباس بر سر در خانه نصب می‌کند و می‌گوید « هر کسی برای دفاع از حرم زینب رود باید مثل حضرت عباس شهید شود. ‼️ابوذر در کارهای خانه با من همکاری می‌کرد. یک شب تب داشتم تا صبح نشست. من می‌گفتم حالم خوبه اما ابوذر می‌گفت من راحتم تو بخواب».  ‼️نماز اول وقتش هیچوقت به تاخیر نمی‌افتاد، صدقه می‌داد، به نیازمندان کمک می‌کرد، به هیچ کس بی‌احترامی نمی‌کرد و همین خوبی‌هایش مرا مطمئن می‌کرد که ابوذر در این دنیا ماندنی نیست. وقتی برای آخرین ماموریت بار سفر می‌بست من تا صبح کنارش نشسته بودم و کمکش می‌کردم». ‼️همان شب به ابوذر گفتم خیلی مواظب خودت باش. من و محدثه اینجا منتظرت هستیم. گفت چشم حاج خانوم ولی یک خواهش دارم اگه به سلامت برگشتم که هیچ، اما اگر شهید شدم محدثه را به تو وتو را به خدا می‌سپارم». ✍به روایت همسربزرگوارشهید 🌷 🌷 🌱🌷🌱 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
1_1629198859.mp3
25.95M
داستان روزانه هر روز یک قسمت 📗کتاب صوتی " قسمت 1⃣ http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb 🍃🌸🍃🌸🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️مثل پدر | حساسیت شهید حاج قاسم سلیمانی درباره احترام به فرزندان شهدا 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
⭐️یادی از سردار شهید محمدحسین (امیر)مهدی زاده⭐️ 🌹آب گرمکن خانه دختر عمه مان آتش گرفته بود. آتش از آشپزخانه زبانه می کشید و راه ورود خانه را بسته بود. اهل خانه در خانه جیغ و فریاد می کردند و کمک می خواستند. تعدادی از همسایه ها و رهگذران جلو خانه جمع شده بودند، اما کسی جرأت نداشت از آن آتش بگذرد و وارد خانه شود. اگر هم کســــی قدمی جلو می رفت، می گفتند: نرو، الانه که کپسول گاز هم منفجر بشه! هر لحظه زبانه آتش بیشتر و فریاد استغاثه اهـــــل خانه هم بیشتر می شد. ناگهان، امیر که تازه به مرخصی آمده بود و از آنجا رد می شد، بی توقف دوید و از آتش گذشت و وارد خانه شد. چند لحظه بعد از میان آتش یک کپسول گاز را بیرون آورد جای خلوتی پرت کرد، دوباره وارد آشپزخانه شد و کپسول دیگری را هم بیرون آورد. خطر انفجار از بین رفته بود. خودش کمک کرد تا ساکنان خانه، هم از خانه خارج شوند و آتش خاموش شود. 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🎊هدیه پدر آسمانی در شب شهادتش به دخترش.... 🔹محدثه داوودی فرزند شهید مدافع حرم ابوذر داوودی ، از شهدای مدافع حرم استان فارس که دیشب یکی دختران شهدایی بود که همراه با رهبر معظم انقلاب ، وارد حسینیه شد 🔹نکته جالب این است امروز سالگرد شهادت این شهید بزرگوار می باشد و دختر شهید آغاز دوران تکلیف خود و جشن تکلیف خود را با عنایت پدرش در سالگرد شهادتش در محضر امام امت برگزار کرد . 🔹فرازی از وصیت عاشقانہ شهید مدافع حرم ابوذر داوودی : بہ نام خالق هستی ؛ همان خدایی ڪه مرا آفرید ، اینگونہ پرورش داد و مشتاق خود نمود . « معبودی ڪه بنده نوازیش بی حد شرمسارم ساختہ است .» معشوقی ڪه قلبم در آستانہ وصالش ملتهب است و بی تاب ؛ « آنگونہ ڪه هر آینہ نزدیڪ است بہ شوق لقایش قالب تهی ڪنم و تا ملڪوت پر گشایم ....» « نشر بمناسبت » 🔻 ولادت : ۱۳۶۹/۶/۲۹ ، ﺭﺳﺘﻢ استان فارس 🔺شهادت : ۱۳۹۴/۱۱/۱۵ ، سوریہ 🌷🌱 🌷🌱🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🍃 خورشیــد🌤 را بگو که نتابد ز پشت ابر چون صبـــح من به خنده‌ات آغاز میشود ... 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
یک روز همراه دخترم به اﻣﺎﻣﺰاﺩﻩ سید محمد (گلزار ﺷﻬﺪا) رفتیم ... شادی رو به من گفت : مامان نگاه ، عکس بابا !!! هرچه نگاه کردم چیزی ندیدم وقتی برگشتم علی زنگ زد ؛ و جریان را برایش تعریف کردم علـی خنـدید و گفت : واقعا دخترم دیده درست داره میگه ، من جـام تـوی گلــزار شهـداست ... ده روز بعد خبر شهادتش را آوردند. ✍ راوی : همسر شهید ▫️ولادت : ۶٤/۰۱/۰۱ کازرون ▫️شهادت : ۹٤/۱۱/۱۶ سوریه ▫️عملیات آزادسازی نبل و الزهرا 🍃🌷🍃🌷 ﺑﺎ ﻧﺸﺮ ﻣﻂﺎﻟﺐ ﺩﺭ ﺗﺮﻭﻳﺞ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺳﻬﻴﻢ ﺑﺎﺷﻴﺪ *** http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
1_1629404031.mp3
21.99M
داستان روزانه هر روز یک قسمت 📗کتاب صوتی " قسمت 2⃣ http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb 🍃🌸🍃🌸🍃🌸
8.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️ ♻️ سوز صدای فاطمه صدرزاده فرزند شهید مدافع حرم مصطفی صدر زاده بابا واقعا دلم برات تنگ شده 😢 این لحظه قیمتش چقدر می‌ارزه😔💔 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
⭐یادی از سردار شهید محمدحسین(امیر) مهدی زاده⭐ 🌹آبان ماه سال 62 بود. به خاطر نوع مأموریتمان کسی از بچه های تیپ المهدی(عج) از محل و نوع مأموریت ما اطلاع نداشت. مشغول کارهایم بودم که دیدم کسی به سمتم می آید. دیدم امیر است، هم شهری ام. جا خوردم. امیر، اینجا، جایی که کسی آدرسی از آن نداشت! سلام و علیکی کردم و گفتم: تو کجا، اینجا کجا، کی آدرس بهت داده! خندید و گفت: چند تا ماشین عوض کردم به اینجا رسیدم، آمدم که اگه خدا خواست، همکارت بشم، بیام واحد اطلاعات! گفتم: پذیرش در واحد اطلاعات که به این راحتی نیست، صد تا پیچ و خم و شرط و شروط داره! خندید و گفت: من آمده ام که بمانم! به فرمانده واحد گفتم: گفتم ردش کن برود، ما نیرو نمی خواهیم. امیر گفت امشب را بمانم. ماند و بعد نماز تعقیبات نماز را خواند و سوره واقعه. صبح شد، نه امیر رفت نه کسی گفت چرا نرفته است... هنوز نحوه ورودش به واحد اطلاعات عملیات برایم یک سؤال است! 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید