eitaa logo
گلزار شهدا
5.6هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
50 فایل
〖بِسم ربّ شھدا🌿〗 •گلزار شهدا •شیراز "اگر شهیدانهـ زندگـے کنی شهادت خودش پیدایت مـےڪند..." _ڪپے؟! +حلالت‌‌همسنگر،ولے‌‌باحــفظ‌ آیدی و لوگو✌🏻 ارتباط با ما🔰 @Shohada_shiraz
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹سری اول هدایای مسابقه روزانه دهه ولایت ارسال شد ... امیرالمومنین ع 😍 💢به به ...خوشبحال عزیزانی که قسمتشون شده .. راستی چند تا سنگ حرم حضرت عباس ع و امام حسین ع هم داریم که ببینیم قسمت کی میشه 😊 امروز و فردا حتما در مسابقه ها شرکت کنید ✅
🚨برنده مسابقه ۸ دهه ولایت و امامت با انتخاب خانواده سردار حاج رسول استوار محمود آبادی(از شهدای مدافع حرم ) از بین کسانی که جواب صحیح دادند : 👈اقای حمیدرضا صمصامی از یزد 🚨برنده جهت دریافت هدیه مسابقه باید در عرض ۲۴ ساعت آینده به ادمین کانال پیام بدهد در غیر این صورت فرد دیگر جایگزین خواهد شد 🌱🍃🎊🌱🍃🎊 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🚨برنده مسابقه ۹ دهه ولایت و امامت با انتخاب خانواده سردار محسن جعفری (از شهدای امنیت ) از بین کسانی که جواب صحیح دادند : 👈خانم نیلا قویدل از سمنان 🚨برنده جهت دریافت هدیه مسابقه باید در عرض ۲۴ ساعت آینده به ادمین کانال پیام بدهد در غیر این صورت فرد دیگر جایگزین خواهد شد 🌱🍃🎊🌱🍃🎊 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🎊🎊🎊🎊🎊 🚨مسابقه شماره 0⃣1⃣دهه امامت و ولایت تا عید مباهله 🔹هر روز در دهه ولایت تا یک مسابقه به عشق امیرالمومنین ع در کانال شهداي شیراز منتشر میشود 🔅با ورود به لینک زیر به سوال پاسخ دهید 👇👇👇 https://formafzar.com/form/dhcn1 👆👆👆 🎁جوایز برندگان سنگ متبرک حرم حضرت مولا علی و حرم امام حسین و حضرت عباس ( علیهم السلام )می باشد ...🙏 ♻️زمان شرکت در هر مسابقه : از ۹ صبح تا ساعت ۲۱ 🎀شرکت در مسابقات برای عموم آزاد است 🚨هر فرد فقط یکبار و با یک شماره اختصاصی می‌تواند شرکت کند 🎉نتایج مسابقه روز بعد در کانال اعلام خواهد شد 📪جوایز برندگان شهرستانی با پست ارسال می‌شود. 🎁جوایز اهالی شیراز در مراسم پنجشنبه ۲۲ تیرماه اهدا خواهد شد 🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz لطفا تبلیغات را برای دیگران ارسال کنید
🔹بعد از عملیات خیبر بود. در محور طلائیه قرار بود خطی را از برادران ارتشی تحویل بگیریم. عراقی ها هم که شک کرده بودند که ممکن است از این خط دوباره حمله ای صورت بگیرد خط را زیر آتش گرفته و با ترکش خمپاره زمین و آسمان را شخم می زدند. عراقی ها از هر نوع گلوله ای که فکرش را بکنید روی خط می ریخت. من خیلی احتیاط می کردم، از میان سنگر ها عبور می کرد و همه موارد نظامی را رعایت می کردم که از شر این سرب های گداخته در امان بمانم. هلیکوپتر های عراقی که آمدند شد قوز بالای قوز، بین خط عراقی ها و ما گشت می دادند و لحظه به لحظه موقعیت ما را گزارش می دادند. در همین حین دیدم صدایی از پشت سر می گوید: «سید!» پشت سرم را نگاه کردم.ولی بود، پشت فرمان نشسته و به من و حالاتی که از ترس داشتم می خندید. گفت: «سید خیلی هم نمی خواهد احتیاط کنی این طور ها هم نیست که همین جوری شهید بشی؟» دیدم در این طوفان ترکش ها با خنده و آرامش خاصی پشت ماشین نشسته، انگار که در شهر و دیار امن خودش است. خجالت کشیدم. راست شدم بی آنکه سر برابر ترکشی خم کنم به سمتش رفتم. با خنده گفت: «نترس بیا بریم اگر قرار باشد اتفاقی بیافتد که می افتد و گرنه نه!» 🍃🍃 ولی نوری فارس سمت: فرمانده تیپ فاطمه الزهرا(س) شهادت: ۱۳۶۴/۴/۲۰ - قدس 3 🍃🌷🍃🌷 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * * آن شب هم شبی بود شیرین و شوق انگیز که باز از جماعت حاضر بلقیس از همه بیشتر به خاطر داشت . حق این است که اردکان زمستان های برفگیر و سرمای گزنده دارد خاصه در آن سالها که امکانات هم کم بود و این بود که بهار و تابستان برای مردم این ،سامان دلچسب تر مینمود و فرصت مغتنمی بود برای خیلی از کارها که یکیش همین جمع نشینی خانوادگی بود. تابستان هم که فصل تفضل طبیعت است از سیب و زردآلو و آلوچه گرفته تا انگور و بادام و گردو و صیفیجات معطر و دلپذیر آن روزگار که شمامه ی خربزه ها گاهی تمام ولایت را بر میداشت و اندک مسافران شیراز و یاسوج را که به منزلگاه میانجی رسیده بودند ، وامیداشت تا دست در کیسه کنند و بی ارمغان از اردکان نگذرند . رسمی که شاید تا امروز روزگار هنوز باقی مانده است. القصه شب شمس هم در خرمی خرداد هزار و سیصد و سی و نه چراغ گردسوز خانه سید رسول را تا نیمه های ،شب آن هم درست در وسط حیاط صفه روشن نگه داشت. دایی در همان شب احساس کرد رشته ی ظریفی از پیوند، فراتر از آنچه دیگر خواهرزادهها داشته اند با این نورسیده ی خوش قدم در جانش خلیده است .خاک شیرین که اصطلاح جامعه ی ماست از همین دریافتهای ظریف و پنهان بر میخیزد که در وجود برخی هست و بر دل دیگران میریزد و آدمی ناخواسته احساس میکند که چه قدر فلانی را دوست دارد یا چه قدر به دل من مینشیند شاید بعدها ازدواج ،دختردایی طاهره با شمس الدین نهاد همین گزاره ی عاطفی باشد که در آن شب سبک پای بهاری از دل دایی جواد گذشت . خلاصه این شمس الدین وجود شیرینی داشت که به زندگی سید مؤمن و سنگتراش سپیدانی حلاوت مضاعف بخشید. جالب این که شمس الدین مثل خورشید ظهر درست در وسط بچه های سیّد قرار داشت و با اضافه شدن ،عبدالخالق فاطمه و محمد به عائله ی او این شمس بود که گل میان مجلس بود. : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
جشن بزرگ عید غدیر در قطعه شهدای گمنام شیراز با حضور فرزندان شهدا https://fars.iqna.ir/fa/news/4153295
20.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تصویری از جشن عید غدیر مورخ پنجشنبه ۱۵ تیرماه 🌱🌷🌱🌷 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
قبل از عملیات قدس ۳ خواستم با بسیجی ها برای آمدن به عملیات هماهنگ شود. مهدی نظیری،مصطفی اسداللهی زوج،ابراهیم دهقان و سید جمال میری و محسن رجبی. نگاهی به جثه و سن کم آنها کردم بین ۱۶ تا ۱۸ سال.. دلم نیامد به یک عملیات ایذایی که فقط رفت و برگشت بود و امکانات و پشتیبانی عملیات های بزرگ را نداشت بفرستم. قبل از عملیات توی سنگر بودم که مصطفی و مهدی ابراهیم جلوی من آمدند و هر سه نفر مثل ابر بهار اشک می ریختند. مصطفی با هق هق گفت: حاجی ما خبر کردید که از مسجد درس بیاییم اینجا بریم تو پشتیبانی .ما برای این نیامدیم. مصطفی را از قبل از انقلاب می‌شناختم پدر و مادرش فوت شده بودند و برادرش محسن در فتح‌المبین شهید شده بود و کسی را نداشت. گفتم باشه برید. عملیات قدس ۳ یک شب بیشتر طول نکشید و به موفقیت انجامید. خبر دادند همان بچه ها جاماندند. مصطفی وارد میدان مین شده یک پایش قطع و از شدت خونریزی به شهادت رسید .همراهانش به سبب جلوگیری از فساد پیکر در گرمای ۵۰ درجه او را در شیاری دفن و با خاک پوشاندند. بعد از جنگ پیکرش برگشت . مصطفی اسداللهی زوج 🌷🌱🌷 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
⭐️یادی از سردار شهید سید عبدالرسول سجادیان⭐️ 🌹سید رسول پسر کوچک خانواده بود، اما واقعاً شجاعت مردانه ای داشت. روزهای منتهی به انقلاب یک بلندگوی دستی پیدا کرده بود، روی پشت بام خانه می رفت و الله اکبر می گفت. جلو منزل ما چند افسر ارتشی زندگی می کردند. هر روز در خانه ما بودند که این بچه را کنترل کنید ما به حرمت همسایگی چیزی نمی گویم، اما تکرار کند مجبور می شویم او را معرفی کنیم! شب دوباره سید رسول بلندگویش را بر می داشت تا به پشت بام برود. مانعش می شدیم، می گفتیم خطر دارد، گزارش تو را می دهند. می گفت: من فقط از خدا می ترسم نه هیچ کس دیگر! و باز صدای الله اکبرش از پشت بام در محل می پیچید! 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🔹سری اول هدایای مسابقه روزانه دهه ولایت ارسال شد ... امیرالمومنین ع 😍 💢به به ...خوشبحال عزیزانی که قسمتشون شده .. راستی چند تا سنگ حرم حضرت عباس ع و امام حسین ع هم داریم که ببینیم قسمت کی میشه 😊 امروز و فردا حتما در مسابقه ها شرکت کنید ✅