eitaa logo
گلزار شهدا
5.8هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2.4هزار ویدیو
50 فایل
〖بِسم ربّ شھدا🌿〗 •گلزار شهدا •شیراز "اگر شهیدانهـ زندگـے کنی شهادت خودش پیدایت مـےڪند..." _ڪپے؟! +حلالت‌‌همسنگر،ولے‌‌باحــفظ‌ آیدی و لوگو✌🏻 ارتباط با ما🔰 @Shohada_shiraz
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شهدای غریب شیراز
💢 ﻛﻪ ﻳﻚ ﺟﻠﺪ ﻗﺮاﻥ ﻫﺪﻳﻪ ﺑﻪ اﻣﺎم ﺯﻣﺎﻥ ﻋﺞ ﺩاﺩ... 🌷خانمیرزا یک جلد کلام الله مجید داشت که عاشقانه آن را دوست می­داشت. فرق این قرآن با سایر قرآن­ها این بود که متبرک بود به دستان امام خمینی(ره). عجیب اینکه خانمیرزا این بهترین دارایی خود را به امام زمان(عج) پیش کش میکند و آقا از ایشان قبول مینمایند. شوق خانمیرزا از این ماجرا در بخشی از وصیتنامه اش چنین نمایان است: «با سلام به مهدی موعود(عج) آقا و سرور و مولایم، آنکه هدیه سربازش را قبول کرد، آنکه پذیرفت پرقیمت ترین چیزی را که حقیر به آن علاقه داشتم، یعنی قرآنی را که خیلی دوست می­داشتم به او هدیه کردم و قبول کرد. مهدی جان گریه ها کردم، مرا نپذیرفتی، مهدی جان ممکن است لایق نبودم ولی اینکه هدیه را از من پذیرفتی شاید به خاطر بزرگی هدیه بود و از آن شرمت شد که هدیه را قبول نکنی و این را میگویم که باور کنید امام زمان(عج) در جبهه هاست...» :ﻛﺘﺎﺏﺭاﺯﻳﻚﭘﺮﻭاﻧﻪ 🌱🌹🌱 🌷🍃🌷 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
ظهور منجی موعود امام زمان عج و شهدا 🔻🔻🔻🔻 در ایام اعیاد شعبانیه و پایان سال 🌿🌿🌿 تهیه بسته های معیشتی شامل پوشاک، کفش و مواد غذایی و توزیع بین نیازمندان 🔹🔸🔹🔸🔹 شماره کارت جهت مشارکت 👇👇 6037997950252222 بانک ملی . بنام مرکز نیکوکاری شهدای گمنام 🌱🌹🌱🌹 تحویل حضوری کالا(اجناس نو ) ⬇️⬇️⬇️⬇️ مراسم میهمانی لاله های زهرایی عصر هر پنجشنبه. دارالرحمه شیراز . قطعه شهدای گمنام 🔺🔺🔺🔺🔺 شیراز 🔹🔹🔹🔹🔹🔹 کمترین کمک نشر مطلب جهت مشارکت بیشتر هست ⬆️⬆️
🌷🕊🍃 رفـاقـت‌هـایـتـان‌ را، خط‌ به‌ خط،کـلمه به کلمه مـرور‌ مـیـکـنـیــم!‌ شـایـد‌ فـھـمیـدیـم‌ رفاقت‌تان‌ بھانه شھادت‌ بود یا‌ شھادت‌ بھانه رفاقت.. 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
... 🔰فرمانده تیپ بود.از تلوزیون آمدن برای مصاحبه. ردشان کرد و گفت: کار واسه خدا که گفتن نداره! 🔰عملیات خیبر بود، داشت با [شهید] علی الوانی واسه سنگربسیجی ها گونی خاک میکرد که ترکش خمپاره ای هر دو را آسمانی کرد. ابراهیم ایل سمت: فرمانده تیپ امام سجاد(ع) شهادت: 5/12/1362 🔹🔸🔹🔸🔹 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 . سنگر دید بانی شب شده بود که به خرمشهر رسیدیم .مستقیماً به مسجد جامع خرمشهر رفتیم داخل مسجد و محیط اطراف آن تاریک بود ، تعدادی شمع روشن کردیم، سپس نماز جماعت به امامت حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا شهیدی امام جمعه لامرد که سرپرست کاروان بود اقامه گردید. آنگاه سفرهای پهن شد، شام نان و پنیر و چای صرف کردیم و دور همدیگر نشستیم. یکی از برادران پاسدار که مسئولیتی در جبهه خرمشهر داشت آمد و گفت :میخواهیم شما را برای نگهبانی به خط مقدم ببریم کسانی که داوطلب هستند دستان خود را بالا . همه دستانشان را بلند کردند. تعدادی از همراهان کاروان پیر مرد و سالخورده بودند او گفت پیرترها در مسجد بمانند و جوان ترها همراه من به خط مقدم بیایند. پیرمردها در مسجد ماندند ما از شبستان مسجد خارج شدیم و در حیاط مسجد به خط شدیم ، پس از سازماندهی اولیه به سه گروه تقسیم شدیم و به طرف خط مقدم به راه افتادیم . خط مقدم در کنار رودخانه اروند بود که آن طرف رودخانه عراقیها قرار داشتند. ما عقب ماشین لند کروزر نشسته بودیم و دشمن هم مرتبا خط را گلوله و خمپاره باران می کرد. به محل تعین شده رسیدیم از ماشین پیاده شدیم ، درمیان بیشه زارها سنگرهای دیدبانی با گونی های خاکی درست کرده بودند و هر یک از ما را در کنار رزمندگانی که در حال دیدبانی بودند قرار دادند . حاشیه رودخانه کاملاً باتلاقی بود و برای رسیدن به سنگرها باید از روی گونی های خاکی که راه باریکی را تشکیل داده بود عبور میکردیم. آن شب مأموریت من در یک سنگر دیدبانی درست در وسط بیشه زار قرار گرفت که نگهبانی و دیدبانی آن را یک نوجوان هفده ساله عهده داشت . یک تلفن هندلی ) قورباغه ای ( در سنگر قرار داشت که در مواقع اضطراری با سنگر فرماندهی خط تماس برقرار میشد. در این سیستم هر سر سیم یک گوشی قرار داشت که با چرخاندن اهرمی (هندل) از گوشی یک سرسیم، گوشی سر دیگر سیم با صدای قورباغه ای زنگ میخورد. ... : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید ┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کدام کشورها با رأی ندادن، امنیت‌شان از بین رفت؟ ♨️ اگر نمی‌خواهید رأی بدهید حتما این ۲دقیقه را ببینید👆 🔰 برشی از سخنرانی 🌱🌷🌱🌷🌱🌷 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 مادر شهیدی که سرطان دارد و می‌خواهد مدافع حرم شود. روایتی شنیدنی از حاج حسین کاجی در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها ‼️پیشنهاد میکنم حتما ببینید ... و در کانال ها و گروه ها پخش کنید . 🌱🍃🌱🍃🌱🍃 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
💝سخنش با تو! رای شما دفاع از اسلام و قرآن است .... 🌷شهید محمّدعلی قیصری🌷 🌱🌷🌱🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
هدایت شده از شهدای غریب شیراز
🚨 🚩تجدید بیعت با منجی عالم بشریت و امام مهربانی ها 🚩 🔹همراه با مراسم حنابندان یادآور خاطرات شب‌های عملیات 🌹 💢گرامیداشت شهدای عملیات خیبر 💢 : کربلایی اصغر آسیابانی 💢 : کربلایی ماجد قیّم : ◀️دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام : ◀️ پنجشنبه ۱۰ اسفند/ از ساعت ۱۶ 🔺🔺 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz لطفا مبلغ مجلس شهدا باشید
🌷🕊🍃 دیر گاهیست ، که‌ غبطه‌‌ میخورم به ‌حالِ‌ خوبِ‌ خوب‌ها ... و مجرم‌ را همین ‌غبطه‌ها ، بس ... 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
💠علی اکبر در عمليات والفجر 2 در منطقه حاج عمران فرمانده گردان بود که به علت اصابت کاليبر در رانش بشدت زخمي شد. آتش دشمن زياد بود و تعدادي از بچه ها شهيد شدند و جاده بسته شده بود و هيچ وسيله اي که بتواند مجروحين رانجات دهند نبود خون زيادي از علی اکبر ميرفت و خدا مي خواست در آن عمليات اين سردار عزیز زنده بماند. هلیکوپتری آمد و فورا دوستانی که حال وخیمی داشتند از جمله علی اکبر را در برانکارد گذاشته و هنگامی که میخواستیم وارد هلیکوپتر شویم مقاومت میکرد و مدام می گفت مرا نبرید . به او گفتم مگر مرا نمي شناسي که اينطور اعتراض مي کني؟ گفت: بله مي شناسم ولي ديگران هستند ... » 🌹🍃🌹🍃 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 .وقتی فرمانده خط ، سنگر دیدبانی را به ما تحویل می داد ، گفت این سنگر تاکنون مورد شناسایی عراقیها قرار نگرفته است و شما در این سنگر تحت هیچ شرایطی حق تیر اندازی به سمت دشمن را ندارید در صورت مشاهده هر شی مشکوک فقط از طریق تلفن به سنگر فرماندهی اطلاع دهید. من به اتفاق نوجوان کم سن و سال سنگر را تحویل گرفتیم . این گفت نیروهای شناسایی نوجوان که حدود یک ماه در اینجا بود می دشمن ) نیروهای غواص عراقی ( شبها با شنا از عرض رودخانه گذرند و با مخفی شدن در بیشهها ضمن شناسایی مواضع به پشت سنگر ایرانی ها می آیند و با استفاده از طنابهای مخصوصی که به همراه دارند ، بی صدا سر نگهبانان را از بدن جدا کنند. بایدکه خیلی هوشیار باشید. پس از شنیدن حرفهای این رزمنده ی نوجوان حساسیتم نسبت به انجام وظیفه بیشتر شد و با دقت فراوان مشغول دیدبانی شدم . محیط بسیار تاریک بود و دیدبانی را بسیار دشوار کرده بود . دو چشم داشتم دو چشم دیگر هم کرایه و به شط و داخل بیشه ها زوم کردم و با دقت همه محیط را زیر نظر داشتم. در این فکر بودم که نکند غواصان عراقی بیایند، متوجه آنها نشویم و بی سرو صدا سرمان را از بدن جدا کنند در حالی که به دقت نگاه میکردم در ساحل و سمت چپ سنگر حدوداً به فاصله بیست و پنج تا سی متری چیزی نظرم را جلب کرد. دیدم یک سیاهی مانند یک انسان آرام آرام یک متری به جلو میرود و مجدداً به جای خود بر میگردد هرچه بیشتر با آن خیره میشدم بیشتر ذهنم را آزار می داد تقریباً باورم شده بود که غواص عراقی است و دارد کاری را انجام میدهد . چون اجازه تیر اندازی نداشتیم کاری هم از دستمان ساخته نبود ، جز اینکه به سنگر فرماندهی اطلاع دهیم . گوشی تلفن قورباغه ای را برداشتم و هندل آن را چرخاندم ، آن طرف سیم کسی گوشی را بر نمی داشت بارها و بارها این عمل را تکرار کردم ولی هیچ کسی جواب نداد احتمالا در فاصله دو سنگر سیم آن قطع شده بود . ... : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید ┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
⭐️یادی از سردار جهادگر شهید حاج خلیل پرویزی⭐️ 🌹 جلسه اول خواستگاری در جمع به من گوشزد کرد که قبلاً ازدواج کرده است. وقتی چشم‌های حاضرین از تعجب گرد شد، لحنش را به شوخی تغییر داد و با لبخند گفت: «من قبلاً با جنگ ازدواج کرده‌ام.» آدم زیاد شوخی نبود اما شاید می‌دانست که در آن موقعیت با شوخی کارش راحت‌تر جلو می‌رود؛ در همان جلسه اول «بله» را گرفت. در صحبت خصوصی دوباره حرفش را تکرار کرد اما خیلی جدی‌تر: «تا وقتی جنگ است هروقت نیاز به حضور من در منطقه باشد باید بروم.» هر وقت از جبهه به مرخصی می آمد با هم به گلزار شهدا و مزار دوستان شهیدش می رفتیم، سر مزار پسر عمویش که می رسید اشکش جاری می شد. همیشه از آرزوی شهادت می گفت. اما بار آخر وقتی کنار مزار پسرعمویش نشسته بود، با اشک گفت: «اگر جنگ تمام شود و من شهید نشوم مطمئن باش یک شوهر دیوانه روی دستت می‌ماند.» شهادت آرزویی بود که با شهادت هر کدام از دوستان و همرزمانش در دلش شعله می کشید... 🌹🍃🌹🍃 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💝سخنش با تو! شرکت در انتخابات تکلیف الهی است 🌷شهید سیّد مهدی مشایخی🌷 🌱🌹🌱🌹 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz نشردهید
گلزار شهدا
🚨 #حنابندان_شهدایی 🚩تجدید بیعت با منجی عالم بشریت و امام مهربانی ها 🚩 🔹همراه با مراسم حنابندان یادآ
🚨محبین و خادمین شهدا... انشاالله پنجشنبه در در ایام ولادت امام زمان عج و در آستانه انتخابات مجلس ، یک ویژه برنامه خاص برگزار می نماییم ... ویژه با حال و هوای جبهه ... 📎مثل همیشه خواهش خادمین هییت این هست که تبلیغات مراسم را در کانال ها و گروه‌های مختلف فوروارد کنید تا میزان بازدید تبلیغ مشخص باشه ... ◀️انشاالله اول یک تبلیغات حسابی و بعد هم مشارکت همگانی ....
🌷🕊🍃 نگاه‌هایشان، پر از حرف است... 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
💢...با شهید حاج مجید سپاسی برای سرکشی نیروهای شناسایی رفته بودیم. سنگر کنار هم گروهی بودند. حاج مجید گفت: این احتمالاً حاج حسین خرازی است. عادتش است. خودش می آید و تک تک معبر ها را چک می کند. عراق خط را به آتش بست. یک بسیجی از سنگر اصفهانی ها بیرون آمد. تا آمد ترکش خورد. از این سمت من و حاج مجید و از سمت اصفهانی ها حاج حسین خرازی به سمت بسیجی دویدیم. حاج حسین با آن دست نصفه اش و دست دیگرش سر بسیجی را بلند کرد. سر بسیجی را روی نیمه دستش گذاشت و با دست دیگرش صورت او را نوازش می کرد. می گفت: دادا گوش بگیر. من فرمانده ات هستم. من حاج حسین هستم. برو... نگاه دورو برت نکن... برو... ناگهان بسیجی سرش به سمتی خم شد و تمام کرد. گذشت. قبل از کربلای ۴ بود. جلسه ای بود که حاج حسین هم در آن حاظر بود. رفتم کنارش و گفتم: حاج حسین، کمی از این ناگفته هایت را برای ما بگو. حاج حسین خیلی شوخ بود. خندید و با لهجه اصفهانی گفت: من هیچی یادم نمیاد. من موج زیاد خوردم. گفتم: من دو سال هست یه چیزی هست توی ذهنم مانده، باید خودتان برایم بگویید. جریان شهادت آن بسیجی را گفتم. در لحظه یک گلوله اشک از چشم حاج حسین سُر خورد و پائین آمد. گفت: من خودم این صحنه برایم پیش آمد. روزی که دستم قطع شد. بالا رفتم. احساس می کردم دارم به سمت یک معبر نور می روم. یکی از من پرسید حاج حسین لشکرت را چی کار می کنی؟ تا نگاه پشت سرم کردم پائین افتادم. به این بسیجی به زبان خودمان می گفتم خنگ نشی برگردی.. برو... 👆به روایت سردار مینایی فرد هدیه به شهیدان حاج حسین خرازی و حاج مجید سپاسی صلوات 🌱🌷🌱 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 حسینیه امام خمینی(ره) در قُرق رای اولی‌ها😂😁 💢تا دقایقی دیگر سخنرانی رهبر انقلاب 🌱🍃🌱🍃🌱🍃 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 رهبر انقلاب هم‌اکنون: انتخابات قوی و پرشور یکی از ارکان اداره درست کشور است 👏 انتخاب قوی، مجلس قوی، ایران قوی 💻 Farsi.khamenei.ir نشردهید https://eitaa.com/golzarshohadashiraz