eitaa logo
گلزار شهدا
5.6هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
50 فایل
〖بِسم ربّ شھدا🌿〗 •گلزار شهدا •شیراز "اگر شهیدانهـ زندگـے کنی شهادت خودش پیدایت مـےڪند..." _ڪپے؟! +حلالت‌‌همسنگر،ولے‌‌باحــفظ‌ آیدی و لوگو✌🏻 ارتباط با ما🔰 @Shohada_shiraz
مشاهده در ایتا
دانلود
🎐 ✍️ سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی: اگر صاحب‌ منصبانی آدرس غلط دادند و در جامعه دو صدایی پیرامون دشمن درست کردند، مرتکب خیانت شده‌اند. کوچه دادن به دشمن، بدترین نوع خیانت است. ترویج فهم غلط از دشمن، حساسیت جامعه را از بین بردن و در درون آن تفرقه درست کردن، خیانت است. 🍃🌹🍃🌹 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
(ﻋﺞ ) و سلامتی رهبر انقلاب و 🌷🌹🌷🌹 حضـرت رسـول (ص) : قـرض بگــیرید و قربانی کنیــد ؛ زیرا آن قرضی است ادا شدنى اســت ( این‌ قرض را خـداوند سبحــان ادا مى ‌کند)  🌷🏴🌹🏴🌷 ﻃﺒﻖ ﻗﺮاﺭ ﻣﺎﻫﺎﻧﻪ, به عنایـت حضـرت زهــرا (س) ، و ذبــح گوسفــند، جهت رفــع بلا و بیمارے و ﺗﻌﺠﻴــﻞ ﺩﺭ منجے موعــود، در روزاول ماه ذی الحجه (دوشنبه ۲۱ تیرماه)ﺗﻮﺳــﻄ ﺧﺎﺩﻣﻴﻦ شهــدا انجام مےپذیرد. ✋✋ شمــا هم مےتوانید در این امر خــیر سهیم باشیـــد 👇◾️👇 ﺷﻤــﺎﺭﻩ ﻛﺎﺭﺕ ﺟــﻬﺖ ﻭاﺭﻳﺰ ﻛﻤــﻚ ﻫﺎ: ۶۳۶۲۱۴۱۱۱۸۰۵۹۰۷۱ بانك آينده بــنام محمد پولادي 🔺▫️🔺▫️ *هییت شهداے گمنام شـــیراز* مرکز نیکوکاری شهدای گمنام شیراز 🌹🌷🌹🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
هر روز صبـح 🌤️ دوست داشتن‌تان تازه می شود مثل بوی سنگک تازه ، مثل عطر چای ، روز از نو ، 💞دوست داشتن‌تان از نو .. 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌟 🌟 7⃣ 1⃣ روز تا عیدالله الاکبر، عید بزرگ غدیر باقی مانده است.. ✅ من از جبرئیل خواستم تا از خدا بخواهد مرا از معرفی رسمی علی ابن ابیطالب معاف کند؛ ای مردم! زیرا من از کمی پرهیزکاران، زیادی منافقان، فسادانگیزی گناهکاران و نیرنگ مسخره کنندگان اسلام آگاهم... این ها نه یک بار، بلکه چندین بار مرا آزردند... و این تهمت ها به خاطر همراهی بسیار علی با من و توجه فراوان من به او بود . 📚فرازی از بخش دوم خطبه غدیر ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👈مبلغ غدیـــــر باشیـــد http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌺وصـٰال حیدر و یارش مـُبارَکْ 🌼وصالِ یاس و دِلدارش مُبارکْ 🌺از الطافُ و عـِنـٰایات اِلهـی 🌼رسْیده حَقْ بِه حَقْدارَشْ مْبارَک 🌺🌼سالروز مبارکباد🌼🌺 💝💝🎊💝💝 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
... 🔰دومین روز بود که راه می‌‌رفتیم, در گرمای پنجاه درجه تیرماه ایلام و بدون آب، تشنگی و بی آبی دروجودمان غوغا می‌کرد مهدی نظیری ۱۶سال بیشتر نداشت. نفس‌های آخر را می‌‌کشید. بی آبی کار خودش را کرده و وجود نازنینش در آفتاب آب می‌شد. باحیرانی وناتوانی چند قدم راه می‌‌رفت و با صورت به زمین می‌‌افتاد. باز تقلّا می‌کرد و می‌‌ایستاد وبازهم زمین می‌‌افتاد. فکر می‌کردم سراب می‌‌بیند. کنارش نشستم. سر مهدی تشنه لب را روی زانو گذاشته بودم دیدم لب مهدی به هم می‌خورد. گوشم را نزدیک بردم گفت: آقا رضا سرم را روی زمین بگذار، سرش را روی زمین گذاشتم. 🔰ﺩﺭ ﺑﻴﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺑﻴﻬﻭﺵ ﺑﻮﺩﻡ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﺭﻭﻳﺎ ﺩﻳﺪﻣﺶ... مهدی با لباسی یکپارچه از نور با لبخند کنارم آمد. گفت رضا می‌‌دانی چرا هر بار که زمین می‌خوردم باز بلند می‌شدم آخه حضرت زهرا (س) کنارم ایستاده بود؛ می‌‌خواستم به احترام ایشان بلند شوم زمین می‌خوردم می‌‌دانی چرا گفتم سرم را روی زمین بگذار آخه حضرت زهرا (س) می‌خواست سرم را به دامن بگیرد واسه همین از شما خواستم سرم را از روی زانویت زمین بگذاری.» ✍ﺑﻪ ﺭﻭاﻳﺖ ﺷﻬﻴﺪ ﺭﺿﺎ ﭘﻮﺭﺧﺴﺮﻭاﻧﻲ 🌷 🌹🌱🌹 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت* * * * * * * 🎤 به روایت زهره شیخی همسر شهید هشتم فروردین ۶۳ بود که هاشم از من خواستگاری کرد. آن موقع من کلاس دوم راهنمایی می‌رفتم . تعطیلات عید بود و رفته بودم به خاله ام سری بزنم.عصر که برگشتم عمه پیش مادرم بود. بعد از گپ و صحبتهای همیشگی عمه مرا کشید کنار و گفت که با شما کار واجبی دارم. آنجا موضوع هاشم آقا را مطرح کرد. من هیچگاه به موضوع ازدواج فکر نکرده بودم پس خیلی جا خوردم. به عمه گفتم:« نمیدونم !ولی آخه من بچه ام و حتی آشپزی بلد نیستم» عمه گفتن: نه تو بچه نیستی ماشالله ۱۴ سالته آشپزی هم یاد میگیری. خیلی از خانواده‌ هاشم آقا تعریف کرد و اینکه مادر شوهر میشود زن دایی پدر است و خلاصه حسابی ذهنم را آماده کرد. من همه چیز را به تضمین و رضایت پدرم گذاشتم. ساعتی نگذشته هاشم آقا هم به خانه ما آمد معلوم شد که آنها از قبل صحبت‌هایی با هم داشتند. آن یک ساعتی که هاشم منزل ما بود اصلاً آفتابی نشدم. دو سه روز گذشت و بنا شد باید منزل ما و بحث خواستگاری را رسمی کنند. شب بود که هاشم آقا همراه خانواده آمدند. راستش من هم از هاشم آقا خوشم آمده بود .خیلی به رزمنده و پاسدار بودنش علاقه داشتم. صحبت های من و هاشم آقا زیاد طول نکشید. حدود ۱۰ دقیقه تا یک ربع. فقط در همین حد که او از وضعیت کارش گفت که پاسدار است ، خانه از خودش ندارد و باید توی اتاقی پیش مادرش زندگی کنیم . مواردی که من خودم همه را خبر داشتم. از سختی کارش گفت و حقوقش که ماهی دو هزار تومان بیشتر نبود و بحث شهادت و اسارت و قطع نخاع... اینها را گفت و از من خواست که اگر می‌توانند با این شرایط کنار بیایم جواب مثبت بدهم. من هم شرایط را قبول کردم و بحث نامزدی ما رسمیت پیدا کرد. نامزدی ما زیاد طول نکشید. در مرخصی بعدی که هاشم آقا آمدند جشن مختصری گرفته شد . آن موقع حتی عکس انداختن هم زیاد مرسوم نبود . ولی ما چند تا عکس هم انداختیم. مهریه ۴۰۰ هزار تومان وجه نقد ، پنج مثقال ابریشم ، پنج مثقال طلا با یک کلام الله مجید تعیین شد. چند هفته بعد از عروسی سفر به مشهد مقدس داشتیم که زیارت آقا علی بن موسی الرضا خیلی برایم خاطره انگیز و به یاد ماندنی بود. آن زمان هاشم ۱۸ ساله بود و با من چهار سال اختلاف سن داشت. اما با وجود سن کمش در حد یک آدم کاملی بود. علاقه زیادی به فامیل و بستگان داشت. هر شبی منزل یکی بودی مرتب به این و آن سر می‌زد و احوال همه را می پرسید. به هر حال دو هفته مرخصی هاشم خیلی برق‌آسا گذشت او باید به همان زودی به اهواز و منطقه جنگی رفت. .. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ در ایتا @shohadaye_shiraz 🌿🌿🌹🌿🌿🌹🌿🌿
8.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسیار زیبا از عروسی های شهدا 💝🎊💝🎊 به مناسبت سالروز ازدواج حضرت علی ع و حضرت زهرا س 💗💝💗💝💗 هدیه به شهدا 💖🌱💖🌱 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
💫یادی از سردار شهید حاج منصور خادم صادق💫 🌷چند ساعت می شد که از نقاط مختلف یکی از پادگان های ارتش کُره بازدید می کردیم و این کار به صورت فشرده و پشت سرهم و بی وقفه انجام می گرفت. کُره ای ها کمترین مُهلت استراحتی به ما نمی دادند. اکثر ما جانباز و دارای عوارض متعددی بودیم. جلو ارتش کُره باید نشان می دادیم که این رزمندگان چیزی از آنها کم ندارند. کم کم از تعداد نفرات ما کاسته می شد و بچه ها به خاطر خستگی از ادامه بازدید انصراف می دادند.در این میان یک نفر آن هم با پای مصنوعی، بدون آنکه خَم به آبرو بیاورد، تا غروب آفتاب، کره ای ها را همراهی کرد و این باعث شگفتی فرماندهان کره ای شده بود. در آخر بازدید گفتند تا امثال این رزمنده، در رزمندگان شما هسست، شکست ناپذیرید! و آن رزمنده کسی نبود جز "منصور خادم صادق". راوی سردار احمد عبدالله زاده 🌿🌷🌿🌷🌿 : ﺩﺭ سروش: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
۲۱ تیر ۱۳۷۰ به دنیا آمد، در ۲۱ سالگی لباس دامادی پوشید و ۲۵ سال بیشتر نداشت که پدر شد؛ اما در ۲۶ سالگی به قهرمان شماره یک ایران تبدیل شد و مدال نمایندگی شهدا را بر گردن بریده‌اش انداخت. 🌸محسن ازدواج می‌کند. مهریه همسرش یک سکه به نیت یگانگی خدا، پنج مثقال طلا به نیت پنج تن، ۱۲ شاخه گل نرگس به نیت امام زمان(عج)، ۱۴ مثقال نمک به نیت نمک زندگی، ۱۲۴هزار صلوات و حفظ کل قرآن با ترجمه است که این قلم آخری را به علت اعزام به سوریه و شهادت نمی‌تواند تمام کند. محسن حججی ولادت* 🔸🔹🔸🔹 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
در جلسه خواستگاری گفت : من تنها به خواستگاری نیامدم و مادرم حضرت زهرا (س) همراه من است. 😇اول ذی‌حجه روز عقد ما بود. در حرم امام خمینی (ره) قبل از جاری شدن خطبه عقد هر کدام جدا به زیارت رفتیم و دو رکعت نماز خواندیم. 💞آن روز مادر شهید سالاری نیز همراهمان بود. شهید سالاری مجرد بود وقتی به شهادت رسید، سید تا آمد پای سفره عقد مادر شهید جورابی از کیفش درآورد و گفت:« این را با پول غلامرضا خریدم این را به جای غلامرضا پا کن،»😢 اصلا نگاه به جمعیت نکرد، سریع جورابش را درآورد و آن یکی جوراب را پا کرد و سر سفره عقد نشست، با این کار انقدر دل مادر شهید شاد شد که انگار شهید سالاری پای سفره عقد نشسته است.🥰 💍 🌼🌼🌼🌼🌼🌼 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb