eitaa logo
گلزار شهدا
5.8هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2.4هزار ویدیو
50 فایل
〖بِسم ربّ شھدا🌿〗 •گلزار شهدا •شیراز "اگر شهیدانهـ زندگـے کنی شهادت خودش پیدایت مـےڪند..." _ڪپے؟! +حلالت‌‌همسنگر،ولے‌‌باحــفظ‌ آیدی و لوگو✌🏻 ارتباط با ما🔰 @Shohada_shiraz
مشاهده در ایتا
دانلود
(ﻋﺞ ) و سلامتی رهبر انقلاب و 🌷🌹🌷🌹 حضـرت رسـول (ص) : قـرض بگــیرید و قربانی کنیــد ؛ زیرا آن قرضی است ادا شدنى اســت ( این‌ قرض را خـداوند سبحــان ادا مى ‌کند)  🌷🌹🌷 طرح و ذبــح گوسفــند، جهت رفــع بلا و بیمارے و ﺗﻌﺠﻴــﻞ از امر فرج ✋✋ *در عید قربان* 🔻🔻🔻🔻🔻 شمــا هم مےتوانید در این امر خــیر سهیم باشیـــد 👇◾️👇 ﺷﻤــﺎﺭﻩ ﻛﺎﺭﺕ ﺟــﻬﺖ ﻭاﺭﻳﺰ ﻛﻤــﻚ ﻫﺎ: ۶۳۶۲۱۴۱۱۱۸۰۵۹۰۷۱ بانك آينده بــنام محمد پولادي 🔺▫️🔺▫️ *هییت شهداے گمنام شـــیراز* *مرکز نیکوکاری شهدای گمنام شیراز* 🌹🌷🌹🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
✨از چراغانی چشمان تو من جان دارم بی تو یک نسبت نزدیک به باران دارم! روشنم از تو و آن منحنی لب هایت! من به لبخند پر از صبح تو ایمان دارم... ❤️ 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷 @golzarshohadashiraz
🌟 🌟 8 روز مانده تا عید سعید غدیر ✅ اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنینَ بِما اَدَّیْتُ وَ اَمَرْتُ وَاغْضَبْ عَلَى الْجاحِدینَ الْكافِرینَ، وَالْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ. ✅ خداوندا! بیامرز ایمان آورندگان به آن چه را ادا کرده و فرمان دادم و بر انکار کنندگان کافر، خشم گیر! و الحمدالله رب العالمین. 📚فرازی از بخش یازدهم خطبه شریف غدیر ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👈مبلغ غدیـــــر باشیـــد http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌷صدام حسین برای تحقیر کردن خلبانان ایرانی در تلوزیون عراق گفت:به هر جوجه کلاغ (خلبان ) ایرانی که بتواند به ۵۰ مایلی نیروگاه بصره نزدیک شود حقوق یک سال نیروی هوایی عراق را جایزه خواهم داد. تنها ۱۵۰ دقیقه پس از این مصاحبه صدام،علی به همراه شهید عباس دوران و شهید علیرضا یاسینی نیروگاه بصره را بمباران کردند! در یک مستند جنگی، معاون نیروی هوایی امریکا خطاب به صدام گفت: آسمان ایران عقابهایی همچون علی خسروی و عباس دوران دارند باید خیلی مواظب بود! 🌹 🌷🌱🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت* * * * * * * 🎤 به روایت جلیل عابدینی آخرهای سال ۶۱ بود و در جبهه موسیان بودیم که هواپیماهای عراقی مقر ما را بمباران می کردند. هرکس دنبال سوراخ جنبه‌های بود که خودش را یک جای مخفی کند چشمم افتاد به هاشم،ایستاده بود و راست راست هواپیماهای عراقی را نگاه می کرد. عین خیالش هم نبود که مثلاً آن همه بمب را هواپیما ها خالی می کردند. و دود و دولاغ به هوا میرفت . همانجا بود که مهرش به دلم نشست. هیچ وقت ندیدم هاشم کلاه آهنی سرش بگذارد. همان روز اول که به واحد اطلاعات معرفی شدم دنبال یک آدم نترس بودم. اصلاً رفته بودم توی اطلاعات برای همین کار . جوان بودم و پر انرژی. فکر می‌کنم همان روز بمباران موسیان بود کرد به حاج قاسم سلطان آبادی و کریم شایق گفتم فقط در گروه هاشم حاضرم کار کنم. آنها هم قبول کردم البته گفتند که با هاشم بودن دل و جگر می خواهد و باید صبر و حوصله داشته باشی. شرط و شروط را که بسته قبول کردم و افتادم باهاشم. از آن زمان شناسایی ها را با هم میرفتیم. همان جبهه موسیان بود که من پشت سرش بودم و آنقدر ها رفتیم تا به میدان مین دشمن رسیدیم.اسلحه نمی بردیم هر کدام چند تا نارنجک با یک سر نیزه داشتیم. پشت سیم خاردار دیدم هاشم نشست و با سرنیزه دنبال چیزی میگشت. بعد یک مین گوجه ای را داد دست من و توی گوشم گفت: هر مینی که دادم دستت چاشنی را باز کن. راستش کمی جا مینا دیده که نبودیم .اما توی دل تاریکی و بیخ گوش دشمن این کار سخت به نظر می رسید . از طرفی نباید در همان شب اول شناسایی کم می آوردم و جا میزدم.به خدا توکل کردم و کاری را که هاشم گفت انجام دادم هاشم مین های دیگری به من داد تا چاشنی شان را در بیاورم.بعد من گفت که حواسم باشد جای چاشنی‌ها را بلد باشم که توی برگشت چاشنی ها را ببندیم و وضعیت را به حالت قبل برگردانیم. این مورد را من حواسم بود. مسیر را که برای عبور باز کرد و رفتیم وارد منطقه دشمن شدیم. من تا آن شب فقط از شجاعت هاشم شنیده بودم.اما آنجا با چشمهای خودم جسارت های او را می دیدم که چطور دردل سنگرهای دشمن نفوذ می‌کرد تا از همه چیز سر در بیاورد. به هر حال شناسایی پرماجرای ما در آن شب تمام شد. بوی برگشت در میدانم این کار بستن چاشنی ها را به من سپرد .خود از وقت از دستم نمی گرفت و سر جای قرارشان می‌داد تا عراقی ها از اینکه گروه شناسایی وارد منطقه شده بودند.پس هاشم ضمن اینکه یکی را با خودش به شناسایی می‌برد و آموزش هم می داد.حتی فردای آن شب از من خواست که خودم گزارش شناسایی آن شب را بنویسم. خیلی به زیردستانش بها می داد.بعد از آن همه جا با هم بود تا مرخصی ها را هم تنظیم کرده بودیم که با هم باشیم. .. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ در ایتا @shohadaye_shiraz 🌿🌿🌹🌿🌿🌹🌿🌿
✍بخشی از دست نوشته عباس دوران در تاریح هشتم تیرماه سال 60 👇👇 🌸...دلم نمی خواهد از سختی ها با همسرم حرفی بزنم. دلم می خواهد وقتی خانه می روم جز شادی و خنده چیزی با خودم نبرم؛ نه کسل باشم، نه بی حوصله و خواب آلود تا دل همسرم هم شاد شود. اما چه کنم؟ نسبت به همه چیز حساسیت پیدا کرده ام. معده ام درد می کند. دکتر می گوید فقط ضعف اعصاب است. چطور می توانم عصبانی نشوم؟ آن روز وقتی بلوار نزدیک پایگاه هوایی شیراز را به نام من کردند، غرور و شادی را در چشم های همسرم دیدم. خانواده خودم هم خوشحال بودند. حواله زمین را که دادند دستم، من فقط به خاطر دل همسرم گرفتم و به خاطر او و مردم که این همه محبت دارند و خوبند پشت تریبون رفتم. ولی همین که پایم به خانه رسید، دیگر طاقت نیاوردم. حواله زمین راپاره کردم، ریختم زمین. یعنی فکر می کنند ما پرواز می کنیم و می جنگیم تا شجاعت های ما را ببینند و به ما حواله خانه و زمین بدهند؟😔 باید بازبان خوش قانعش کنم که انتقال به تهران، یعنی مرگ من...😞 چون پشت میزنشینی و دستور دادن برای من مثل مردن است... 🌺🌱🌺 🌷 🌹🌱🌹🌱 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
💫یادی از سردار شهید حاج منصور خادم صادق💫 🌷 چند روزی از شهادت حاج منصور می گذشت. سردار یداللهی تعریف کرد، چند روز پیش، قبل از شهادت حاجی یکی از بسیجی ها پیش من آمد و گفت: در خواب ديدم با حاج منصور در بياباني ايستاده ايم. ناگهان 4 فرشته، با پارچه اي سفيد که گویی طبقی نورانی بود روی زمین فرود آمدند. به سمت حاج منصور آمدند، یکی از آنها دست چپ حاج منصور را گرفت دیگری دست چپش را، یکی هم جلو و یکی هم پشت سر حاج منصور ایستادند و ایشان را تا روی طبق نورانی هدایت کردند. من هم به سمت آنها دویدم که مانع من شدند و گفتند: فقط ايشان را خواسته اند نه شما را. بعد هم آن طبق نورانی به سمت آسمان بالا رفت. راوی سید محمد عاطفه مند 🌿🌷🌿🌷🌿 : ﺩﺭ سروش: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
⭕️ فرازی از وصیت نامه شهید ، شهید حاج من با انتخاب آگاهانه راه شهيدان را تا رسيدن به ساحل سعادت ادامه خواهم داد، اگر لياقت شهادت داشته باشم؛ بنابراين من راهم را انتخاب کرده‌ام، اميدوارم که شما هم ‌خط مرا، ولايت فقيه و برگزيدن راه شهادت را انتخاب کنيد. 🌷🌱🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🛑 🛑 عید قربان ۳۰ تیرماه ۱۴۰۰ 🔹جهت سلامتی و ظهور امام عصر عج و و ﺷﻬﺪا ➖🔻➖🔻➖ ﺑﻪ ﺣﻤﺪاﻟﻠﻪ و ﺑﺎ ﻋﻨـﺎﻳﺖ صاحب الزمان عج , در روز عید قربان ﺗﻌﺪاﺩ ۵ ﺭاﺱ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ در یوم جاری ﺫﺑﺢ و توسط خادمین شهدا در مناطق فقیرنشین شیراز و بین ۱۳۲ نیازمندان شناسایی شده با همکاری خیریه های محلی ،در حال توزیع می باشد انشاءالله خداوند این امر خیر ، سبب سلامتی و ظهور منجی موعود امامـ زمان عج و رفع بلا و مصیبت و بیماری از همه عالم شود شادے روح امام و شهدا و اموات بانیان خیر 🌷▫️🌷▫️ شیراز http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌸[•🕊•]🌸 وقتی برایِ دنیایِ بقیه از دنیات گذشتے میشی دنیایِ یه دنیا آدم✨ 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz
🌟 🌟 7⃣ روز مانده تا عید سعید غدیر ✅ مَعاشِرَ النّاسِ، قُولُوا الَّذى قُلْتُ لَكُمْ وَ سَلِّمُوا عَلى عَلِىٍّ بِاِمْرَةِ الْمُؤْمِنینَ وَ قُولُوا: سَمِعْنا وَ اَطَعْنا غُفْرانَكَ رَبَّنا وَ اِلَیْكَ الْمَصیرُ ✅ هان مردمان! بگویید هر آنچه به شما گفتم و به علی با لقب امیرالمؤمنین سلام کنید و اکنون بگوييد؛ شنیدیم و فرمان میبریم. پروردگارا! آمرزشت خواهیم و به سوی توست بازگشت. 📚فرازی از بخش یازدهم خطبه شریف غدیر ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👈مبلغ غدیـــــر باشیـــد http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌹 *میهمانی لاله های زهرایی* 🌹 و گرامیداشت شهید عبدالرسول گل ورز 🔹همراه با قرائت زیارت عاشورا 🔹 💢 *حاج مجتبی نادری زاده* 💢 : ◀️دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام : ◀️ *پنجشنبه ۳۱تیرماه ۱۴۰۰ /از ساعت ۱۸/۳۰* ⬇️⬇️⬇️⬇️ *مراسم در و با رعایت فاصله گذاری اجتماعی و پروتکل های بهداشتی برگزار می‌شود* 🔺🔹🔺🔹🔺 🔹🔹🔹🔹 پخش زنده با اینترنت رایگان از لینک: http://heyatonline.ir/heyat/120
روایت همسر شهید... در سال 65 سیل شدیدی در شیراز اتفاق افتاد. ⛈ ترمینال مسافربری شیراز (شهید کاراندیش فعلی) که در آن زمان در حال ساخت بود و هنوز به مرحله ساخت سقف نرسیده بود در اثر این سیل، چند روز زیر آب بود. 🌊 پس از مدتی که آب فرو نشست، شهید که آن زمان مهندس ناظر ترمینال بود با خوشحالی به خانه آمد و گفت «این سیل امتحان خوبی برای استحکام ساختمان شد. بحمدالله ستونها و پی ساختمان هیچ آسیبی ندیده و کاملا محکم و سالم مانده است». ✨این مسأله نشان از وجدان کاری و دقت کار ایشان داشت. 🌹🌷🌹🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت* * * * * * * 🎤 به روایت محسن ریاضت هاشم می گفت : بچه ها نگاه کنید اگه آدم اراده کنه میتونه یه طناب دور تا دور کره زمین بکشه فقط اراده و عشق میخواد. این را سال ۶۳ و در منطقه دهلران و نزدیک شیار مالحه می گفت. یکی از مناطقی که ما چندین بار کار شناسایی کردیم .همان منطقه ی بیات بود. برای دیدگاه مشکل داشتیم. فقط یک ارتفاعی مشرف بود بر منطقه و ما می توانستیم به عنوان دیدگاه استفاده کنیم .ولی برای رسیدن به آن باید مسیری را کانال میزدیم که برای تردد زیر دید عراقی ها نباشیم. زمین آن منطقه هم خیلی سخت بود خیلی از بچه ها از جمله خودم امیدی به اینکه بشود در آن زمین کانال زد نداشتیم .هاشم که آمد پای کار وضع عوض شد. خیلی سماجت می کرد که کانال باید زودتر آماده شود تا بحث شناسایی برای عملیات قدس ۳ به جایی برسد. اکثر شبها که باید به شناسایی می‌رفتیم .شب هایی هم که استراحت می کردیم، بیل و کلنگ به دستمان می‌داد و باید کانال می‌کندیم. خودش هم یک لحظه بیکار نمی نشست. یک شب خیلی خسته بودیم خدا رحمت کند غلام ذاکرعباسی ،نشسته بود و کلنگ را آماده گرفته بود روی دوش ،تا هاشم می رفت سراغ گروه جلویی ، غلام چرا میزد . همین که سر و کله هاشم پیدا میشد ، از جا می پرید و کلنگ را محکم به زمین می زد . هاشم متوجه شده بود ‌اما به روی خودش نمی آورد . صدا میزد:« غلام چکار میکنی؟» _دارم کار میکنم مگه نمی بینی؟! ماهم می خندیدیم . من بهانه می آوردم که خاکش سفت است. سریع کلنگ را می گرفت و شروع می کرد به کندن:«شما بچه شهریار کار کردن بلد نیستین» دست از سر ما بر نداشت تا این که آخرش کانال را رساند به پای آن ارتفاع و عجب دیدگاهی هم برای ما درست شد . تازه از سر آن کامل خلاص شده بودیم که یک روز با آن شدیدی آمد و رودخانه ی میمه طغیان کرد . جاده ای که کنار رودخانه بود خراب شد و راه تدارکاتی ما به کلی قطع شد . ژاندارمری هم که آنجا خط داشت ، مشکل بیشتری پیدا کرده بود . ما که چند نفری بیشتر نبودیم ، اما گردان ژاندارمری بالای ۳۰۰ نفر نیرو داشت . هم ما و هم بچه های ژاندارمری مانده بودیم که برای آب و آذوقه چه کار کنیم .باز این جا هم ایده هاشم بود که جواب داد . روز از نو روی از نو ، این بار باید راه باز می کردیم . قبلا ما از مسیر میان بر با موتور به دهلران رفته بودیم .آمد به ژاندارمری گفت و کمک خواست تا جاده باز شود . یک آیفایی پر از نیرو با بیل و کلنگ برداشتند و رفتند .هر چه هاشم به من گفت تو هم بیا ، نرفتم . مجید خدایی تعریف کرد : آنجا هم ماجرای کانال کنی به شکل دیگری داشتیم . بچه های ژاندارمری ناامید شده بودن اما هاشم را که می دیدند کار می کرد ، کمک می کردند . مجید تعریف می کرد که یک تکه ای خیلی خراب بود .آن تکه را هاشم داد دست بچه های ژاندارمری و خودش رفت جلوتر .حالا بچه های ژاندارمری می خواستند کار را رها کنند که هاشم برگشت گفت:زودتری اینو آما ه کنید که یک کم هم جلو کار کنیم » آنقدر از خودش و بقیه کار کشیده بود که بالاخره یک راه میانبر راز کردند و فرمانده ژاندارمری به خاطر همان راه میانبر تشویقی گرفت .یعنی زحمت اصلی را هاشم کشید و تشویقی را او گرفت. .. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ در ایتا @shohadaye_shiraz 🌿🌿🌹🌿🌿🌹🌿🌿
⚘﷽⚘ پنجشنبه است... وباردیگر مزار شهدا دل ها را به سوی خود می کشاند... دل هایی که این مکان راخلوتگاه خویش قرارداده اند و یکدل سیر دلتنگی را بر مزارشان می بارند... 💔 🍃🌹🍃🌹 ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاﺯ, قرائت زیارت عاشورا 👇👇 🚨🚨🚨🚨 تا دقایقی دیگر ⭕️⭕️ لینک هییت آنلاین با اینترنت رایگان: http://heyatonline.ir/heyat/120
•°🌱 ✋🏻 ای بادصبا برسون به حسین«علیه‌السلام» سلآم برحسین«ع» سلآم از راه دور سلآم ای کربلآ سلآم ای نینوا سلآم ای خآمسِ آل عبا ♥️🌱 هوای حرم دارم ... ع 🌹🍃🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🚨🚨 👈امام صادق(ع) فرمود: غذا دادن به یک مومن در روز عید غدیر ثواب اطعام یک میلیون پیامبر و صدیق و یک میلیون شهید و یک میلیون فرد صالح در حرم خداوند را دارد. (بحار ج۶ ص ۳۰۳) 🎊🔹🎊🔹🎊🔹 اطعام عید غدیر عج و شهدا (عج) 🌿🌷🌿🌷 👈👈شماره کارت جهت مشارکت : ۶۰۳۷۶۹۷۵۰۶۶۱۵۴۸۰ بانک صادرات. بنام محمد پولادی 🚨لطفا با توجه به تعدد طرحها، مبالغ مربوط به اطعام غدیر را فقط به همین شماره کارت واریز نمایید🚨 🔹🍃🔹🍃 شیراز http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
💚 🌤️صبح یعنی 💓تپشِ قلبِ زمان درهوسِ دیدنِ تو کہ بیایی و زمین گلشنِ اسرار شود 🌸 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷 @golzarshohadashiraz
🌟 🌟 6⃣ روز مانده تا عید سعید غدیر ✅ معاشِرَ النّاسِ، فَبایِعُوا اللَّهَ وَ بایِعُونى وَ بایِعُوا عَلِیّاً اَمیرَالْمُؤْمِنینَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ وَ الْاَئِمَّةَ مِنْهُمْ فِى الدُّنْیا وَالْاخِرَةِ كَلِمَةً باقِیَة ✅ هان مردمان! با خداوند بیعت کنید و با من پیمان ببندید و با علی امیرمؤمنان و حسن و حسین و با امامان از نسل آنان که پس از ایشان خواهند بود. امامانی که فرمانی پایدار در دنیا و آخرت اند. 📚بخشی از فراز یازدهم خطبه شریف غدیر ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👈مبلغ غدیـــــر باشیـــد http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
روضه داشتیم. چند تا از مهمان ها از استکان ها خوششان امد, به هر کدام دو تا دادم. وقتی احمد امد گفتم چهارتا استکان بیشتر نداریم, سختمه مرتب انها را بشورم. یه حواله بده از شورا بگیرم. سرخ شد. گفت به خدا اگه اتش کف دستم بگذاری که از ان سمت دستم بیرون بیاید از کارم برای خودم و خانواده ام سواستفاده نمی کنم! 🌷🌱🌷 🌷▫️🌷▫️🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🚨اطلاعیه 🚨 مسابقه بزرگ کتاب خوانی از کتاب آرزوی فرمانده (خاطرات سردار شهید حاج منصور خادم صادق)👏👏👌 شرایط شرکت در مسابقه: 1- نسخه فیزیکی📚 کتاب در مراسم هفتگی میهمانی لاله های زهرایی/ عصرهای پنجشــبه در قطعه شهدای گمنام شیراز ارائه می‌شود 💢نسخه الکترونیکی نیز از طریق کانال کانال شهداي شيراز مي باشد ⏬⏬👇🔍👇 ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 ﺩﺭ سروش: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz 2- پس از مطالعه کتاب، با مراجعه به لینک زیر سوالات مسابقه را پاسخ دهید😇⬇️ https://survey.porsline.ir/s/MrCnKtV 3- مهلت ارسال پاسخنامه تا ۴ مرداد 1400 می باشد.‼️‼️ 4- به ۱۰ نفر از کسانی که پاسخ صحیح را ارسال کرده باشند، به قید قرعه جوایزی اهدا می شود 🤩🎁(جایزه نفرات برگزیده کارت هدیه به مبلغ ۱۰۰ هزارتومان می باشد که انشاالله به همت خیرین تعداد آن اضافه خواهد شد)🎊🎊 شرکت در مسابقه برای عموم افراد در هر نقطه از کشور بلامانع می باشد لطفا نشر بدهید.... ⬇️⬇️⬇️⬇️
Merge.pdf
10.95M
نسخه پی دی اف کتاب *با آرزوی فرمانده* جهت مطالعه و شرکت در مسابقه لینک سوالات⬇️ https://survey.porsline.ir/s/MrCnKtV 🔹🔹🔹🔹🔹 توجه: با اجازه نویسنده کتاب نسخه پی دی اف فقط در جهت مطالعه و شرکت در مسابقه می باشد و هرگونه کپی برداری و چاپ ممنوع میباشد
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت* * * * * * * 🎤 به روایت محمدعلی شیخی چیزی که هاشم را متفاوت کرده بود ، جدای از بحث شجاعت و نترسی ، هوش بالا برای تجزیه و تحلیل آنی و لحظه‌ای بود. مثلاً برای شناسایی قدس ۳ در منطقه زبیدات  ، یک شب با برادری به نام عزیزاللهی رفته بود . این را خود عزیزاللهی برایم تعریف کرد که آنشب که هوش و تدبیری از هاشم دیده بود . می گفت که ما روی جاده شنی ، توی دل خاک دشمن پیش می رفتیم که دیدیم یک خودروی عراق نزدیک می شود. این ها می‌کشند توی شانه جاده و یک جایی مخفی می شوند تا خودرو را رد شود . به مجردی که آیفای عراقی می رسد هاشم یک قلوه سنگ را محکم به اتاقش می کوبد . عزیزاللهی خیلی از این کار هاشم ناراحت می شود . آنها چند کیلومتر توی دل دشمن بودند . عزیزاللهی می گفت تا آن سنگ خورد به اتاق آیفا راننده با سرعت بیشتر گازش را گرفت و رفت . بعد چیزی نگذشت که صدای بوق ممتد خودرو بلند شد. دستش را گذاشته بود روی بوق و همانطور بوق میزد . عزیزاللهی می‌گفت که ما قاعدتاً باید از این وضعیت رسیدیم اما هاشم شروع کرد به تجزیه و تحلیل که بله این نزدیکی یک مقر است و این مقر دژبانی دارد و بوق های ممتد راننده هم به خاطر ترس و اضطراب از آن صدای برخورد سنگ بوده و حالا می‌خواهد دژبان زودتر زنجیر را بیندازد. عزیزاللهی با نظرش مخالفت می‌کند که نمی‌شود به همین سادگی چنین قضاوتی کرد . هاشمی می‌گوید پس باید برویم و نگاه کنیم. می‌روند و اتفاقاً برخورد می کنند به مقر فرماندهی تیپ عراقی‌ها و همانجا یک کار شناسایی خوبی را انجام می‌دهند ، کاری که می‌شود گفت رمز موفقیت عملیات قدس ۳ شد . همیشه اعتقاد داشت که در کار اطلاعاتی از موضوعات پیش پا افتاده هم نباید صرف نظر کرد . کما این که از بوق زدن ماشین یک چنین تجزیه و تحلیل خوبی را برداشت می کرد . برای همین هم مسئولین لشکر روی شناسایی ها و تجزیه و تحلیل های هاشم حساب جداگانه‌ای باز می‌کردند . شناسایی های هاشم واقعاً کاربردی بود. .. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ در ایتا @shohadaye_shiraz 🌿🌿🌹🌿🌿🌹🌿🌿
💫یادی از سردار شهید محمد اسلامی نسب 💫 🌷شغل پدر ما چوپانی بود و دام و حشم مردم روستا را به چِرا می برد.هنوز چهل روز از ولادت برادر کوچکم محمد نگذشته بود که پدرمان، "نجات اسلام نسب" بار سفر را از این دنیای فانی بست و به رحمت ایزدی پیوست. پدرمان مرحوم نجات، مردی مؤمن و دین دار بود. در روستا معروف بود، هر وقت در بیابان های اطراف، محلی را پیدا می کردند که رو به قبله صاف شده و تمیز بود، به اصطلاح برای نماز آماده شده بود، می گفتند: کار نجات است! محمد که طعم یتیمی را از کوچکی چشیده بود، از وقتی خوب و بد را فهمید، با چوپانی کمک خرج خانواده بود. سال 46، وقتی 12 ساله بود، به شیراز آمد، هم درس می خواند، هم کار می کرد. اول در پارچه فروشی، بعد هم در خیاطی. آنقدر امانت دار بود و کارش را خوب می کرد که یک روز صاحب کارش گفت: بگذارید، محمد شبانه روز پیش من بماند و باشد... راوی خواهر شهید 🌿🌷🌿🌷🌿 : ﺩﺭ سروش: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
✍ﻭﺻﻴﺖ ﺯﻳﺒﺎﻱ ﺷﻬﻴﺪ: اي حسين! تو كه در كربلا يكايك شهدا را در آغوش مي كشيدي و مي بوسيدي و وداع ميكردي، آيا ممكن است هنگامي كه من نيز به خاك و خون مي غلطم، تو دست مهربانت را بر قلب من بگذاري و عطش عشق مرا به خود، سيراب كني؟!😭 خدايا! تو را شكر ميكنم كه مرا در كوي غم گداختي و در درياي درد، آب ديده كردي و در برابر حوادث روزگار، رويين تنم كردي تا سخت ترين مشكلات حيات و خطرناك ترين ضربه هاي تاريخ را عارفانه و عاشقانه تحمل كنم. امير سرتيپ جمشيد جاودانيان شهادت 🌹🌷🌹🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید