eitaa logo
اشعار ۱۴ معصوم (ع) و احادیث
705 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
138 ویدیو
7 فایل
http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
نوحه امیرالمومنین ع سبک حاج ناظم ره فرق علی ازتیغ کین دوتاشد مظلوم عالم حاجتش روا شد امیرالمومنین شده نقش زمین رخسار مولا غرق خون شد محراب مسجد لاله گون شد علی علی علی علی جان 4بار عدل مجسم کشته شدبه محراب مظلوم عالم کشته شدبه محراب به کعبه ولادت به مسجدشهادت خون دلش ازدیده میسفت فزت وورب الکعبه میگفت علی علی علی علی جان کس ازعلی مظلوم ترندیده که فرقش اشق الشقیادریده زد منادی ندا قدقتل مرتضی وقت عزای مرتضی شد کوفه زغم ماتمسرا شد علی علی علی علی جان زینب ببیندگرکه خونین سرش یاد آورد از سینه مادرش ز غصه زینبش شودجان بر لبش بر فرق او ماتم بگیرد ترسم زغم زینب بمیرد علی علی علی علی جان شعر (عبدالحسین محبی) http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بسم الله الرحمن الرحیم برگزیده "مجموعه‌ای از رباعیات علوی" رباعی۱ ای در پی گنج، گنج و گنجینه علی‌ست ای اهل عمل، دست پر از پینه علی‌ست ای آن که به دنبال خدا می‌گردی دنبال علی باش که آئینه علی‌ست رباعی۲ هرکس که در این جهان گرفتار علی‌ست با قیمت جان و دل خریدار علی‌ست عمری‌ست جهان ریزه‌خور سفره‌ی اوست هرچند که نان‌ونمک افطار علی‌ست رباعی۳ هر دل که شناخته‌ست راهی به‌علی پس رو زده با کوه گناهی به‌علی پیغمبر ما که "مُستَجابُ الدَّعوة" است در سجده چنین گفت؛ "الهی بِعلی" رباعی۴ بر پای تو کوه درد و غم سجده کند نامت که نوشته شد، قلم سجده کند از بس که به سجده رفته ای در دل شب حق است که برتوسجده هم سجده کند رباعی۵ بار غم اگر به شانه برداشت علی در کوفه نهال عشق را کاشت علی هر شب در اوج خلوت نخلستان باچاه قرار درددل داشت علی رباعی۶ یک‌عمر به فکر دیگران بود علی با دشمن و دوست مهربان بود علی تاریخ گواه است که تا روز ابد مظلوم‌ترین مرد جهان بود علی رباعی۷ شب‌های زمین بدون او بی‌بدر است حتی شب قدر بی‌علی بی‌قدر است در زمره‌ی خوبان جهان در تاریخ تا روز حساب نام او در صدر است رباعی۸ بودند اگرچه دورش افراد دورو هرگز دو خورش نبود بر سفره‌ی او از جهلِ زمانه با علی عمری بود؛ خاری در چشم و استخوانی به گلو رباعی۹ امشب خبری نشد از آن مرد کریم خالی مانده‌ست ظرف طفلان یتیم این‌بار به دست کافری معجزه شد در مسجد کوفه ماه گردید دونیم رباعی۱۰ شب شاهد چشم‌های بیدار علی‌ست تاریخ در انتظار تکرار علی‌ست خوشبخت کسی که مُهر پرونده‌ی او امضای "براءَةٌ مِنَ النّارِ" علی‌ست شعر مجتبی خرسندی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(شب قدر) شب قـدر است و من قـدری ندارم چـه سـازم؟ تـوشـه‌ی قبــری ندارم شب عفـو است و محتـاج دعــایـم ز عمــق دل ، دعــایی کــن بــرایــم اگـر امشب به محبــوبـت رســیدی خـــدا را در میـــان اشــک ، دیــدی کمی هــم نــزد او یـــادی ز مــا کـن کمی هـم جــای مـا او را صــدا کـن بگـو یارب! فــلانـی روســیاه است دو دستش خالی و غرق گناه است بگـو یارب! تـویی دریــای جـوشان درین شـب رحمتت بر وی بنـوشان بـه حـق (سـاقی) کــوثــر خــدایــا بـه حـق پهلـــوی مجـــروح زهـــرا قلــم زن بـر معـــاصی مـن امشـب مبــادا در "جـــزا" بــاشــم معــذّب سید محمدرضا شمس (ساقی) 1374 http://eitaa.com/shamssaghi
 کار حسین اما باش کنج عُزلت گُزین و تنها باش بین گمنام هاش پیدا باش پی سیر و سلوک‌ اگر هستی خاک شو محضرش تمنا باش آخرت میوه ی همین دنیاست پس از امروز فکر‌ فردا باش نمک عاشقی به رسوایی ست با جماعت نباش و رسوا باش دست، پیش کسی دراز نکن سائل دست های سقا باش علف هرز هم اگر بودی در زمین حسین زهرا باش گرچه اصلا به تو نیازی نیست پای کار حسین اما باش زیر خنجر به فکر ما بوده ما به فکر گناه... ما را باش میل داری به روضه ی رضوان هر کجا روضه بود آنجا باش هدف از گریه خنده ی زهراست بی خیال ثواب عقبی باش گریه کن پا به پای طفلی که گریه میکرد با سر باباش گفت حالا که آمدی بابا یا مرا با خودت ببر یا باش راستی دختری که آن کوچه است کتک سیر خوردم از باباش به من و روسریم فکر نکن فکر بی معجری زن ها باش http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هدایت شده از ابوالفضل عامری
بعد ازو دین پیمبر شد یتیم مسجد ومحراب و منبر شد یتیم رحم او پیدا ز شرم دشمنش عدل او از وصله ی پیراهنش استاد محمد علی مجاهدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(السّلامُ عَلَيْكَ يٰا عَلِیّ بْنِ اَبی‌طٰالِب) ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا « فزتُ و رَبّ الکعبه » پور بوسفیان چو از بیداد و کین داد حکم قتل ِ میر مؤمنین ابن ملجم جانی رذل و شریر یافت مأموریت قتل امیر گرگ دون از حیله ی روباه پیر گشت اندر بیشهٔ حق شیر گیر هیجده شب چون که بگذشت از صیام شد به سوی کوفه بن ملجم ز شام دل به قتل مرتضی بی تاب داشت چونکه طرح قتل در محراب داشت تیره شب زین ماجرا ناشاد شد روز هم غمگین ازین بیداد شد شب ازین وحشت به کندی می‌گذشت روز هم شد کُند ، اندر بازگشت شب نبُد راضی به قتل مرتضیٰ پس به پیمودی به حِدّت راه را روز هم از این جنایت ، بیم داشت زین سبب پا را به کُندی می‌گذاشت عاقبت شب شد به روز از خدعه زور وانگهی ، ظلمت مسلّط شد به نور زاغِ شب سوی جنایت پر کشید تا که قویِ روز را در بر کشید چون سیاهی در سپیدی جا گرفت دزدِ جان ، در این زمان مأوا گرفت روز و شب چون رنگِ ضدین آمدی دزدِ جان ، بین الطلوعین آمدی عاقبت ، بین الطلوعین از درنگ دامنش آلوده شد بر قتل و ننگ سارقِ جان امیرالمؤمنین این زمان بنمود در مسجد کمین داشت ننگ از قتل مولی گرچه شب لاجرم شب شد به قتل وی سبب روز را زین قتل اگر عار آمدی با شب اندر جُرم، همکار آمدی هر دو در قتلِ علی ، گشته شریک همعنان شد در جنایت زشت و نیک زشتی شب گر شهادت آفرید نیکی روزش ، سعادت آفرید آنکه شد مولود، در کعبه به ناز شد شهید حق، به محراب نماز از ولادت تا شهادت ، مرتضیٰ از قضای حضرت حق بُد رضا زین سبب وقت شهادت آن امیر گفت: راحت گشتم از دنیای پیر "فزت"ُ فرمود آن شهید راه دین پس "و رَبّ الکعبه" گفت آن شاه دین آری ، آری از ستم ، آسوده شد از شکنج و رنج و غم آسوده شد رفت و قدرش بر بشر معلوم گشت گیتی از عدل علی ، محروم گشت عدل رفت و عادل غمخوار رفت شیر یزدان ، حیدر کرّار رفت زین مصیبت ، خلق گریان علی ست (شمس قم) دایم نواخوان علی ست شادروان سید علیرضا شمس قمی https://eitaa.com/shamseqomi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
(السلام عليك يا علی بن ابی‌طالب) ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا (شاہ ملک لافتی) خدا تا آفرینش را به پا کرد علی را شاهِ مُلک اتقیا کرد جهان، دیوانه ی روی علی بود خدا هم مستِ گُلروی علی بود علی اسطورۀ خلقِ خدا شد تجلّی گاهِ ذاتِ کبریا شد پس از حج در غدیر خم پیمبر جِهازِ اُشتران را کرد منبر سپس دستِ علی را بُرد بالا یگانه شاهِ مُلکِ لافتیٰ را بگفتا : بعد من مولای ‌تان اوست بداریدش چو جان خویشتن دوست عدو در جمع ، بَخّن یا علی گفت ز مکر و حیله ‌های ممتلی گفت اگرچه تهنیت_‌گو گشت آن دم کمر بر دشمنی می‌بست محکم که با دنیاپرستان دغل کار شدند از کینه هم پیمان و همکار ا*** چو از حکم نبی بی‌تاب گشتند نقاب جهل ، بر مهتاب گشتند ولایت را ، ز مولا غصب کردند خزف را جای گوهر نصب کردند علی در انزوا ، گردید تنها ز مکر و کینه و تزویرِ شورا چه شورایی که قَطّاع الطّریق‌اند شریکِ دزد و با مردم رفیق‌اند سقیفه نام آن شورای پَست است همه آشوب ‌ها از آن نشست است چو خفاشند با خورشید، دشمن سیه کارند در هر کوی و برزن کز انسانیت و مردی به دورند به دور از فکر و تدبیر و شعورند چه گویم زین عناد بی نهایت ... ز غصب و این‌همه بغض و جنایت غریبانی که خود را خویش خواندند شغالانی که خود را میش خواندند سفیهانی که در جوش و خروشند همه گندم نما و جو فروشند نمی‌بینی درین قومِ سیه دل اگر عمری رَوی منزل به منزل که در راہ خدا کاری نمایند ز محنت‌دیدگان یاری نمایند ا*** خلافت بود چون بر غاصبان گنج به پایان گشت آن دوران بغرنج خلافت، باز - از آنِ علی شد اگرچه در غدیر خم ولی شد ولایت مَسندِ آن مَه جبین بود ولی بود و امیرالمؤمنین بود علی ، یار و مددکارِ فقیران یگانه یار و غمخوارِ عسیران علی شیرِ خدا خیبرگشا بود ولی اللہ و صِهرِ مصطفا بود زمین غَرّہ زِ زیب فرّو جاهش قمر خیرہ ، به اشراقِ نگاهش علی‌ ، نان آور خوانِ ضعیفان یتیمان را پدر بودی ز احسان چو دشمن تشنهٔ خون علی بود دلش از زهر کینه ، ممتلی بود  به قتل وی ز جهل و مکر و افسون بشد مأمور ، ابنِ ملجم دون به مسجد شد چو آن رذلِ بداختر بخفت اندر کمینِ قتلِ حیدر علی در خواب خوش تا دید او را بخواندش بر نماز آن زشتخو را به دست خویش وی را کرد بیدار اگرچه بود خود ، واقف بر اسرار به سجدہ رفت تا شاہ ولایت مهین خورشید رخشان هدایت همانگاهی که همراز خدا شد ز ضرب تیغِ کین فرقش دوتا شد چو فرقِ شاہ مردان غرق خون گشت شفق در خون نشست و لاله‌‌گون گشت قلم بی تاب شد از ظلم گردون که شد محرابِ کوفه دجلهٔ خون نگو مسجد که مسجد بی‌ستون شد نگو کوفه ، که کوفه واژگون شد نوای فُزتُ رَبِّ الکعبه از فرش به همراہ علی میرفت بر عرش نیستان در نیستان، ناله سر شد درختِ معدلت را ، خم کمر شد شکست آیینه ی عدل الهی به سنگ جهل، با تیغ تباهی هزار اُف بر تو ای چرخ نگونسار که گشتی با اجل اینگونه همکار عدالت رفت و مولا رفت و ما را نماندہ جز غم و رنج و مدارا علی را کِی شناسد کس به عالم به جز ذاتِ خداوندِ معظم اَبرمردی که مانندش محال است چو ذات حضرت حق بی‌مثال است اگر خورشید ، از مغرب در آید دگربارہ جهان چون او بزاید جهان دون‌پرور است و بی ‌مروّت نبندد با کسی عقد اُخوّت نفاق و فتنه‌ها پیوسته باقی‌ست تبر در کینه ی سرو و اقاقی‌ست چو رفت از این جهان (ساقی) مستان خماری شد حدیث مِی پرستان خوشا روزی که مهدی باز آید جهان با عدل او دمساز آید زمستان طی شود آید بهاران به پاس دیدهٔ چشم انتظاران سید محمدرضا شمس (ساقی) 1384 http://eitaa.com/shamssaghi