━━═━═━━━═━═━═━═━━━
┄┅✿﷽✿┅┄
#امام_زمان_عج_الله
#شعر_انتظار
(ســــتارهی امـــید)
ز دوریات نمرده، دم ز مهـر اگر که مـیزنم
نگر که از فــراق تو ـ در احتـضـار و مردنم
اگر نمردهام مدان بوَد ز سخــت جــانـیام
مرا بخوان جنازهای که بی مـزار و مدفنـم
بدون تو جـــهان من ، کـویر بی نشـان بوَد
که از نسـیم روی تو بَدل شــود به گلشنـم
بــهار آرزوی مـــن! خـــزان عمــر مـن ببین
که داغ دوریات کنون شرر زده به خرمنم
از آتـش فــراق تو که سـوخت زندگانیام
گهی به حال مردنم گهـی به حـال شـیونم
چو شمع، بین که تا سحـرگریستم برای تو
سرشک خون ز دیدهام چکیده روی دامنم
ستارهی امید من در آسمان چشم توسـت
کــرم نما ، فـــروغ دیــدهام! بیا به دیـدنم
کـبــــوتــر نگاه مــن ، به بام انتظار تو،،،
نشسـت و تو نیامـــدی! بیا ببیــن پریـدنم
نظـر نمـا به قامتم که چون الف ستادهای
به زیر بار هجـر تو چـو دال ، در خــمیدنم
به جستجوی روی توشدم چوقیس خستهدل
که در وصــال لیلیام به دشـت در دویدنم
منیـــژه را بگـو که رستــم زمـان خبــر کند
که از گـزند دشمـنان به چاه همچـو بـیژنـم
ز (ساقی)شکستهدل،شـراب عاشقی طلب
که مِیکشـان عالمی ، خـراب مِی کشـیدنم
اثر:سید محمدرضا شمس (ساقی)
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث 〗
━━═━═━━━═━═━═━═━━━
هدایت شده از اشعار ۱۴ معصوم (ع) و احادیث
━━═━═━━━═━═━═━═━━━
┄┅✿﷽✿┅┄
#امام_زمان_عج_الله
#شعر_انتظار
(ســــتارهی امـــید)
ز دوریات نمرده، دم ز مهـر اگر که مـیزنم
نگر که از فــراق تو ـ در احتـضـار و مردنم
اگر نمردهام مدان بوَد ز سخــت جــانـیام
مرا بخوان جنازهای که بی مـزار و مدفنـم
بدون تو جـــهان من ، کـویر بی نشـان بوَد
که از نسـیم روی تو بَدل شــود به گلشنـم
بــهار آرزوی مـــن! خـــزان عمــر مـن ببین
که داغ دوریات کنون شرر زده به خرمنم
از آتـش فــراق تو که سـوخت زندگانیام
گهی به حال مردنم گهـی به حـال شـیونم
چو شمع، بین که تا سحـرگریستم برای تو
سرشک خون ز دیدهام چکیده روی دامنم
ستارهی امید من در آسمان چشم توسـت
کــرم نما ، فـــروغ دیــدهام! بیا به دیـدنم
کـبــــوتــر نگاه مــن ، به بام انتظار تو،،،
نشسـت و تو نیامـــدی! بیا ببیــن پریـدنم
نظـر نمـا به قامتم که چون الف ستادهای
به زیر بار هجـر تو چـو دال ، در خــمیدنم
به جستجوی روی توشدم چوقیس خستهدل
که در وصــال لیلیام به دشـت در دویدنم
منیـــژه را بگـو که رستــم زمـان خبــر کند
که از گـزند دشمـنان به چاه همچـو بـیژنـم
ز (ساقی)شکستهدل،شـراب عاشقی طلب
که مِیکشـان عالمی ، خـراب مِی کشـیدنم
اثر:سید محمدرضا شمس (ساقی)
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث 〗
━━═━═━━━═━═━═━═━━━
هدایت شده از کانال اشعار شمس (ساقی)
(اَللّٰهـْـمّ عَجـّـِـل لِوَلٖیّـكَ الْفـَــرَج)
#بهار
#مدح
#امام_زمان
#شعر_انتظار
#مهدی_موعود
عیـــد آمد و ما بــدون تو غــــم داریم
در سـیـنهی انتظــــار ، مـــاتـــم داریم
گـل کـرده اگرچـه دشـت و بسـتان اما
ای رونــق بـوسـتان! تـو را کـــم داریم
سید محمدرضا شمس (ساقی)
http://eitaa.com/shamssaghi
هدایت شده از اشعار شادروان شمس قمی
(السّلامُ عَلَيكَ يَا بَقيةاللهِ فِی اَرضه)
#مدح
#امام_زمان
#شعر_انتظار
#مهدی_موعود
(جام فراغت)
گر عارفان به قبله ی فیض تو رو کنند
زاشک بصر طهارت و از خون وضو کنند
آنانکه آب چشمه ی حیوان چشیدهاند
از لعل نوش او ، طلب آبرو کنند
عکساش به روی آینه ظاهر نمیشود
آیینه را به آینه ، کی رو به رو کنند
دلمردگان که از نفساش زنده میشوند
کی معجز مسیح ، دگر آرزو کنند
عشاق را به نزد رقیبان ، خجل مکن
کز بیم طعنه گریه نهان در گلو کنند
"چون شیشه عالمی همه گردن کشیدهاند
تا از شراب عشق ، که را سرخ رو کنند"
رندان کجا کنند به یک ساغر اکتفا
گر صوفیان علاج خمار از سبو کنند
دردیکشان که طالب جام فراغتاند
در پیشگاه پیر مغان ، جستجو کنند
اهل ریا شوند ز جرم و گناه ، پاک
با می اگر غبار گنه شستشو کنند
(شمس قمی) چو طالب فیضاند عارفان
باید به خاک درگه محبوب ، رو کنند
شادروان سید علیرضا شمس قمی
https://eitaa.com/shamseqomi
هدایت شده از اشعار شادروان شمس قمی
(اَللّهُمَّ عَجّلْ لِوَلیّكَ الفَرَج)
#مدح
#امام_زمان
#شعر_انتظار
#مهدی_موعود
«مژدهی رحمت»
ظلمت شب سپری گشت و سحر نزدیک است
نالهی دل ، به فلک رفت و اثر نزدیک است
ای دل از هجر مکن شکوه رسد وقت وصال
که شب صبر تو را صبح ظفر نزدیک است
دلِ بیصبر مرا وصل تو همچون خورشید
دور دست است ولیکن به نظر نزدیک است
کاروانا...! چه غم از بار گران و رَه دور؟
شوق دلدار به دل دار ، سفر نزدیک است
چند در وادی حیرت شده در خوف و رجا
قبس عشق ، فروزان و شجر نزدیک است
کام فرهاد شد از تلخی هجران ، شیرین
چون بُوَد عشق، حقیقی به شکر نزدیک است
تشنگان را که شده محو سراب باطل...
مژدهی رحمت حق دِه که مَطر نزدیک است
فجرِ توحید دمید از افق عشق و امید...
دفع کفر و ستم و فتنه و شر نزدیک است
وعدهی نصر من اللَّه ، که بود مژدهی فتح
البشاره که قریب است و دگر نزدیک است
عالمی در رَه ارباب نظر ، منتظرند
که وفاداری ارباب نظر نزدیک است
رنجه از رنج ز مستان ، نشود برزیگر
که بهار آید و تحصیل ثمر نزدیک است
شهر علم است رسول و درِ این شهر علیست
فیض دیدار بَرد هر که به در نزدیک است
با ولای علی و آل (ع) بجو راه نجات
کاین خبر فوز عظیم است و خبر نزدیک است
(شمس قم) را چو به دل ، نور ولایت تابید
ظلمت شب سپری گشت و سحر نزدیک است
شادروان سید علیرضا شمس قمی
https://eitaa.com/shamseqomi
(اَللّهُمَّ عَجّلْ لِوَلیّكَ الفَرَج)
#مدح
#امام_زمان
#شعر_انتظار
#مهدی_موعود
«مژدهی رحمت»
ظلمت شب سپری گشت و سحر نزدیک است
نالهی دل ، به فلک رفت و اثر نزدیک است
ای دل از هجر مکن شکوه رسد وقت وصال
که شب صبر تو را صبح ظفر نزدیک است
دلِ بیصبر مرا وصل تو همچون خورشید
دور دست است ولیکن به نظر نزدیک است
کاروانا...! چه غم از بار گران و رَه دور؟
شوق دلدار به دل دار ، سفر نزدیک است
چند در وادی حیرت شده در خوف و رجا
قبس عشق ، فروزان و شجر نزدیک است
کام فرهاد شد از تلخی هجران ، شیرین
چون بُوَد عشق، حقیقی به شکر نزدیک است
تشنگان را که شده محو سراب باطل...
مژدهی رحمت حق دِه که مَطر نزدیک است
فجرِ توحید دمید از افق عشق و امید...
دفع کفر و ستم و فتنه و شر نزدیک است
وعدهی نصر من اللَّه ، که بود مژدهی فتح
البشاره که قریب است و دگر نزدیک است
عالمی در رَه ارباب نظر ، منتظرند
که وفاداری ارباب نظر نزدیک است
رنجه از رنج ز مستان ، نشود برزیگر
که بهار آید و تحصیل ثمر نزدیک است
شهر علم است رسول و درِ این شهر علیست
فیض دیدار بَرد هر که به در نزدیک است
با ولای علی و آل (ع) بجو راه نجات
کاین خبر فوز عظیم است و خبر نزدیک است
(شمس قم) را چو به دل ، نور ولایت تابید
ظلمت شب سپری گشت و سحر نزدیک است
شادروان سید علیرضا شمس قمی
https://eitaa.com/shamseqomi
هدایت شده از اشعار شادروان شمس قمی
(السّلامُ عَلَيكَ يَا بَقيةاللهِ فِی اَرضه)
#مدح
#امام_زمان
#شعر_انتظار
#مهدی_موعود
(جام فراغت)
گر عارفان به قبله ی فیض تو رو کنند
زاشک بصر طهارت و از خون وضو کنند
آنانکه آب چشمه ی حیوان چشیدهاند
از لعل نوش او ، طلب آبرو کنند
عکساش به روی آینه ظاهر نمیشود
آیینه را به آینه ، کی رو به رو کنند
دلمردگان که از نفساش زنده میشوند
کی معجز مسیح ، دگر آرزو کنند
عشاق را به نزد رقیبان ، خجل مکن
کز بیم طعنه گریه نهان در گلو کنند
"چون شیشه عالمی همه گردن کشیدهاند
تا از شراب عشق ، که را سرخ رو کنند"
رندان کجا کنند به یک ساغر اکتفا
گر صوفیان علاج خمار از سبو کنند
دردیکشان که طالب جام فراغتاند
در پیشگاه پیر مغان ، جستجو کنند
اهل ریا شوند ز جرم و گناه ، پاک
با می اگر غبار گنه شستشو کنند
(شمس قمی) چو طالب فیضاند عارفان
باید به خاک درگه محبوب ، رو کنند
شادروان سید علیرضا شمس قمی
https://eitaa.com/shamseqomi
هدایت شده از کانال اشعار شمس (ساقی)
(اَللّٰهْمّ عَجـّـِـل لِوَلٖیّكَ الْفـَــرَج)
#مدح
#امام_زمان
#شعر_انتظار
#مهدی_موعود
(سلالهی طاها)
بر من بتاب ، ای مَهِ زیبا ببینمت!
تا از زمین ، به عرش ثریا ببینمت
در انتظار ماه رخت روز و هفته ها
هر شب نشستهام به تماشا ببینمت
چشمم سپید شد همه شب در غیاب تو
ای ماه شب فروز...! بیا تا ببینمت
صد سلسله بشوق تو در خواب رفته است
برخیز ، ای سلاله ی طاها ببینمت
هر جمعه بیتو آمد و بیتو غروب کرد
آیا شود به جمعه ی فردا ببینمت ؟
جانم به لب رسید و نفس در گلو شکست
بر من بِدم ، نگار مسیحا...! ببینمت
بس بیتها به شوق غزال نگاه تو
گفتم که تا میان غزل ها ببینمت
دلخستهام ز خویش و ز خویشان رمیدهام
مشتاقِ دیدنم به تمنّا ببینمت
در این کویر تبزده عمرم به سر رسید
شاید به بیکرانهی دریا ببینمت
لب تشنهی وصالم و در ساغر خیال
خواهم که ای شراب گوارا ببینمت
تا چشم بد نظر نکند بر جمال تو
تنها رها نموده که تنها ببینمت
لیلای من! بیا که درین دشت پرملال
مجنون صفت به دامن صحرا ببینمت
اصلاً بگو که یوسف زهرا چهسان کجا؟
شیداتر از هزار زلیخا ببینمت
گر نیستی موافق کیش و مرام ما
گو تا به دِیر ، یا به کِلیسا ببینمت؟
هرچند شد خزان گل عمرم درین فراق
خواهم که تا همیشه شکوفا ببینمت
در انتظار روی تو مویم سپید شد
امّا نشد به دیدهی بینا ببینمت
چشمی نمانده است ببینم اگر تورا
لَختی بیا به دیدهی معنا ببینمت
شاید که نیست دیدن رویت نصیب من
پس لااقل بیا که به عقبا ببینمت
(ساقی) بریز بادهای از ساغر وصال
تا مِی کشان و مست ، به دنیا ببینمت.
سید محمدرضا شمس (ساقی)
http://eitaa.com/shamssaghi
هدایت شده از کانال اشعار شمس (ساقی)
((اَللّٰهـْـمّ عَجـّـِـل لِوَلٖیّـكَ الْفـَــرَج))
#مدح
#امام_زمان
#شعر_انتظار
#مهدی_موعود
(دردیکش ناکام)
آنکه شب تا به سحـر یــاد تو بوده ست منم
آنکه بـی یــاد تو هــرگـــز نغنــوده ست منم
آنکه دل از همه خوبـان بـربــوده ست تویی
وآنکه از هیــچ کسی دل نــربــوده ست منم
آنکه از خلقـت دنیــــا کــه بـــوَد خلقـت تــو
کرده تکــریــم ، خــدا را و سـتوده ست منم
آنکه با عشـق تو در ظلـمت تنهــایی خویش
زنـگ ، از ایـن دل دیــوانــه زدوده ست منم
آنکه شـد لایـق تمجیــد و مبــاهــات ، تویی!
وآنکه یک عمر به عشق تو سروده ست منم
آنکه از سـوز فراقت همه شـب تـا به سحــر
از بن "هر مـژه صد چشمه گشوده ست منم"
آنکه جــان داد کـه یک لحظــه ببـیـند رویت
گرچه جز طعــن رقیــبان نشـنوده ست منم
آنکه شد (ساقی) جــام می و میخـانه تویی
وآنکه دردیکـش نـاکــام تو بــوده ست منم
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1396
http://eitaa.com/shanssaghi
هدایت شده از کانال اشعار شمس (ساقی)
(اَللّٰهْمّ عَجـّـِـل لِوَلٖیّكَ الْفـَــرَج)
#مدح
#امام_زمان
#شعر_انتظار
#مهدی_موعود
(سلالهی طاها)
بر من بتاب ، ای مَهِ زیبا ببینمت!
تا از زمین ، به عرش ثریا ببینمت
در انتظار ماه رخت روز و هفته ها
هر شب نشستهام به تماشا ببینمت
چشمم سپید شد همه شب در غیاب تو
ای ماه شب فروز...! بیا تا ببینمت
صد سلسله بشوق تو در خواب رفته است
برخیز ، ای سلاله ی طاها ببینمت
هر جمعه بیتو آمد و بیتو غروب کرد
آیا شود به جمعه ی فردا ببینمت ؟
جانم به لب رسید و نفس در گلو شکست
بر من بِدم ، نگار مسیحا...! ببینمت
بس بیتها به شوق غزال نگاه تو
گفتم که تا میان غزل ها ببینمت
دلخستهام ز خویش و ز خویشان رمیدهام
مشتاقِ دیدنم به تمنّا ببینمت
در این کویر تبزده عمرم به سر رسید
شاید به بیکرانهی دریا ببینمت
لب تشنهی وصالم و در ساغر خیال
خواهم که ای شراب گوارا ببینمت
تا چشم بد نظر نکند بر جمال تو
تنها رها نموده که تنها ببینمت
لیلای من! بیا که درین دشت پرملال
مجنون صفت به دامن صحرا ببینمت
اصلاً بگو که یوسف زهرا چهسان کجا؟
شیداتر از هزار زلیخا ببینمت
گر نیستی موافق کیش و مرام ما
گو تا به دِیر ، یا به کِلیسا ببینمت؟
هرچند شد خزان گل عمرم درین فراق
خواهم که تا همیشه شکوفا ببینمت
در انتظار روی تو مویم سپید شد
امّا نشد به دیدهی بینا ببینمت
چشمی نمانده است ببینم اگر تورا
لَختی بیا به دیدهی معنا ببینمت
شاید که نیست دیدن رویت نصیب من
پس لااقل بیا که به عقبا ببینمت
(ساقی) بریز بادهای از ساغر وصال
تا مِی کشان و مست ، به دنیا ببینمت.
سید محمدرضا شمس (ساقی)
http://eitaa.com/shamssaghi
(اَللّٰهْمّ عَجـّـِـل لِوَلٖیّكَ الْفـَــرَج)
#مدح
#امام_زمان
#شعر_انتظار
#مهدی_موعود
(سلالهی طاها)
بر من بتاب ، ای مَهِ زیبا ببینمت!
تا از ثریٰ ، به عرش ثریا ببینمت
در انتظار ماه رخت روز و هفته ها
هر شب نشستهام به تماشا ببینمت
چشمم سپید شد همه شب در غیاب تو
ای ماه شب فروز...! بیا تا ببینمت
صد سلسله بشوق تو در خواب رفته است
برخیز ، ای سلاله ی طاها ببینمت
هر جمعه بیتو آمد و بیتو غروب کرد
آیا شود به جمعه ی فردا ببینمت ؟
جانم به لب رسید و نفس در گلو شکست
بر من بِدم ، نگار مسیحا...! ببینمت
بس بیتها به شوق غزال نگاه تو
گفتم که تا میان غزل ها ببینمت
دلخستهام ز خویش و ز خویشان رمیدهام
مشتاقِ دیدنم به تمنّا ببینمت
در این کویر تبزده عمرم به سر رسید
شاید به بیکرانهی دریا ببینمت
لب تشنهی وصالم و در ساغر خیال
خواهم که ای شراب گوارا ببینمت
تا چشم بد نظر نکند بر جمال تو
تنها رها نموده که تنها ببینمت
لیلای من! بیا که درین دشت پرملال
مجنون صفت به دامن صحرا ببینمت
اصلاً بگو که یوسف زهرا چهسان کجا؟
شیداتر از هزار زلیخا ببینمت
گر نیستی موافق کیش و مرام ما
گو تا به دِیر ، یا به کِلیسا ببینمت؟
هرچند شد خزان گل عمرم درین فراق
خواهم که تا همیشه شکوفا ببینمت
در انتظار روی تو مویم سپید شد
امّا نشد به دیدهی بینا ببینمت
چشمی نمانده است ببینم اگر تورا
لَختی بیا به دیدهی معنا ببینمت
شاید که نیست دیدن رویت نصیب من
پس لااقل بیا که به عقبا ببینمت
(ساقی) بریز بادهای از ساغر وصال
تا مِی کشان و مست ، به دنیا ببینمت.
سید محمدرضا شمس (ساقی)
http://eitaa.com/shamssaghi
هدایت شده از کانال اشعار شمس (ساقی)
(اَللّٰهْمّ عَجـّـِـل لِوَلٖیّكَ الْفـَــرَج)
#مدح
#امام_زمان
#شعر_انتظار
#مهدی_موعود
(سلالهی طاها)
بر من بتاب ، ای مَهِ زیبا ببینمت!
تا از ثریٰ ، به عرش ثریا ببینمت
در انتظار ماه رخت روز و هفته ها
هر شب نشستهام به تماشا ببینمت
چشمم سپید شد همه شب در غیاب تو
ای ماه شب فروز...! بیا تا ببینمت
صد سلسله بشوق تو در خواب رفته است
برخیز ، ای سلاله ی طاها ببینمت
هر جمعه بیتو آمد و بیتو غروب کرد
آیا شود به جمعه ی فردا ببینمت ؟
جانم به لب رسید و نفس در گلو شکست
بر من بِدم ، نگار مسیحا...! ببینمت
بس بیتها به شوق غزال نگاه تو
گفتم که تا میان غزل ها ببینمت
دلخستهام ز خویش و ز خویشان رمیدهام
مشتاقِ دیدنم به تمنّا ببینمت
در این کویر تبزده عمرم به سر رسید
شاید به بیکرانهی دریا ببینمت
لب تشنهی وصالم و در ساغر خیال
خواهم که ای شراب گوارا ببینمت
تا چشم بد نظر نکند بر جمال تو
تنها رها نموده که تنها ببینمت
لیلای من! بیا که درین دشت پرملال
مجنون صفت به دامن صحرا ببینمت
اصلاً بگو که یوسف زهرا چهسان کجا؟
شیداتر از هزار زلیخا ببینمت
گر نیستی موافق کیش و مرام ما
گو تا به دِیر ، یا به کِلیسا ببینمت؟
هرچند شد خزان گل عمرم درین فراق
خواهم که تا همیشه شکوفا ببینمت
در انتظار روی تو مویم سپید شد
امّا نشد به دیدهی بینا ببینمت
چشمی نمانده است ببینم اگر تورا
لَختی بیا به دیدهی معنا ببینمت
شاید که نیست دیدن رویت نصیب من
پس لااقل بیا که به عقبا ببینمت
(ساقی) بریز بادهای از ساغر وصال
تا مِی کشان و مست ، به دنیا ببینمت.
سید محمدرضا شمس (ساقی)
http://eitaa.com/shamssaghi