eitaa logo
گمنام چون مصطفی🇵🇸
552 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
38 فایل
حضرت زهرا(سلام الله علیها)فرمود:مصطفی عزیزماست @Lilium64 👈👈مدیر کپی آزاد با ذکر صلوات هدیه به شهدای گمنام و حضرت زهرا(سلام الله علیها) لینک ناشناس جهت نظرات،پیشنهاد https://harfeto.timefriend.net/16538503816686
مشاهده در ایتا
دانلود
عملیان فرمانده کل قوا به اهداف خود نزدیک می شد💥 اما نبود سلاح سنگین و کمبود گلوله آرپی جی باعث شد که دشمن در روز ‌دوم نبرد ،بچه های خط سوم را محاصره کند.😭😭 نبرد در این خاک ریز عاشورایی شده بود.😥نبرد تن بود با تانک! برا دشمن از دست دادن تانک مهم نبود!مهم تصرف آن خاکریزها بود. گر مای☀️ هوا‌ بیداد می کرد.مصطفی از مسولان عملیات بود.وقتی می خواست به خط اصلی درگیری برود یک کلمن آب به دست گرفت. من هم در کنار او بودم ... 🌿🌷 ادامه داستان.... https://eitaa.com/joinchat/1650327598C7689162be6
ثامن الائمه علیه السلام یکی از فرماندهان جنگ و برادر شهید: اوایل آبان ۱۳۹۵ خرمشهر سقوط کرد. سپاه سوم عراق با زدن پل روی کارون به سمت مناطق جنوبی خوزستان حرکت کرد.  تنها راه عبور به سمت آبادان از طریق رود بهمنشیر بود. این یعنی آبادان محاصره شده.  آن ها در ۲۵ آذر قصد حمله به سمت اهواز را داشتند، اما با مقاومت جانانه ی مصطفی و یارانش در دارخوئین مواجه شدند. سرهنگ نیاکی فرمانده لشکر ۹۲ زرهی نیز به کمک آن ها آمد و ایجاد موانع، جلوی نفوذ دشمن گرفته شد.  نزدیک به یک سال از محاصره ی آبادان گذشت. حضرت امام در پیامی فرمودند: محاصره ی آبادان باید شکسته شود.  با فرمان حضرت امام فرماندهان مشغول شناسایی منطقه ی نفوذ دشمن شدند. تجربه ی عملیات فرمانده کل قوا بسیار موثر بود. به همین دلیل نیروهای مستقر در دارخوئین آمادگی بیشتری برای این عملیات داشتند.  مصطفی و حسین به همراه چند نفر از فرماندهان مشغول شناسایی منطقه ی نهر شادگان شدند. شب ها با نفوذ در این منطقه مواضع و استحکامات دشمن را شناسایی می کردند. راه های حمله و عبور نیروها، موانع و استعداد نیروهای دشمن و.... کاملا بررسی شد.  جلسه ی فرماندهان ارتش و سپاه برگزار شد. از همه بیشتر حسن باقری و برادر صیاد شیرازی تلاش می کردند که عملیات بهترین نتیجه را بگیرد.  هنوز در کشور کسانی می گفتند: نیروهای مردمی توانایی جنگ ندارند. این عملیات ها بی نتیجه است! باید به عراقی باج بدهیم و جنگ را تمام کنیم!  طرح عملیات اعلام شد: حمله از سه محور شمالی، جنوبی و مرکزی و تصرف مواضع دشمن در شرق کارون. برای این کار شانزده گردان از سپاه و سیزده گردان از ارتش آماده شدند. مهم ترین محور عملیاتی محور دارخوئین بود؛ زیرا رزمندگان باید پل های مهم منطقه را نیز تصرف می کردند. شورای عالی دفاع زمان عملیات را سحرگاه روز پنجم مهر سال ۱۳۶۰ انتخاب کرد. توسط فرماندهان نام ثامن الائمه علیه السلام برای عملیات انتخاب و آخرین هماهنگی ها انجام شد. شب قبل از عملیات بود. مصطفی به دنبال مسواک خودش بود‌. برای پیدا کردن مسواک به سراغ ساک دستی او رفتم. داخل ساک و روی عمامه ی او تکه کاغذی بود که نظرم را جلب کرد!  @gomnam_chon_mostafa
انسان وارسته/ یکی از دوستان شهید:  از جبهه ی برای مرخصی برگشتم. من در منطقه ی غرب در خدمت رزمندگان اسلام بودم. در اصفهان به جمع دوستان طلبه رفتم. برای آن ها از شرایط جنگ و اهمیت حضور طلبه های انقلابی در جنگ گفتم. یکی از دوستان طلبه از من سوال کرد: شما در کدام منطقه بودی و چه می کردی؟  او را نمی شناختم. من هم برای او حسابی از منطقه ی غرب تعریف کردم‌. بعد هم گفتم:  من می خواهم برای تبلیغ این بار به جنوب بروم. خوشحال می شوم که با ما بیایی. دوست من هم قبول کرد و قرار شد روز بعد راهی شویم.  فردا به همراه دوستم حرکت کردیم. شنیده بودم که بچه های اصفهان در منطقه ی دارخوئین مستقر هستند. رسیدیم به دارخوئین. وارد پادگان شدیم. همه ی فرماندهان به استقبال ما آمدند! حسین خرازی هم جلو آمد و با دوست من دست و روبوسی کرد! من هم با تعجب به آن ها نگاه می کردم. کمی عقب رفتم و یکی از فرماندهان گفتم:  شما این دوست من را می شناسید!؟ بعد هم به طلبه ی همراه خودم اشاره کردم. آن فرمانده لبخندی زد و گفت: آقا مصطفی فرمانده ی همه ی ماست. ایشان موتور معنوی تیپ امام حسین علیه السلام است. این چند روزی که او رفته بود مرخصی همه ناراحت بودیم. حضور امثال او در جبهه واقعا احتیاج است. من هم از این برخورد آقا مصطفی شرمنده شدم. در تمام مدتی که من با او بودم. درباره ی حضورش در جبهه صحبت نکرد. فقط من حرف می زدم.