189.5K
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به نام خدا
#زمزمه
#شهادت_حضرت_معصومه_س
✿࿐❁❈❁࿐✿࿐
#بند ۱
منم خواهر ، رضا جانم ، نفس نفس را می شمارم
(خداحافظ۲) رسیده وقت احتضارم
بار سفر را بسته ام من
از رنج و غم ها خسته ام من
(جانم رضا جانم رضا جان) ۲
✿࿐❁❈❁࿐✿࿐
#بند ۲
چه می شد وقت جان دادن رضا می آمد 5 کنارم
گذارم سر به زانویش او را ببینم جان سپارم
برادرم رضا کجایی
بیا که شد وقت جدایی
(جانم رضا جانم رضا جان) ۲
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
✿࿐❁❈❁࿐✿࿐
کانال گلواژه های اهل بیت (ع)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
AUD-20211115-WA0077.m4a
1.07M
#نوحه
#شهادت_حضرت_معصومه_س
#شاعر_محمد_مبشری
#گلواژه_های_اهل_بیت_ع
✿࿐❁❈❁࿐✿࿐
#بند ۱
در راه دیدار تو جان می دهم ۲
جان به ره تو بی امان می دهم
( تویی مذهب من / نغمه ی لب من ) ۲
( رضای من لحظه ی آخر
بیا به بالینم برادر ) ۲
جانم رضا جانم رضا جان ۲
#بند ۲
آواره گشتم بین دشت و صحرا ۲
تا که کنم روی تو را تماشا
( به یاری ات اخا ، آمدم سراپا ) ۲
( در بین راه از پا فُتادم
جان در ره عشق تو دادم ) ۲
جانم رضا جانم رضا جان ۲
#بند ۳
هر کس که جان فدای جانان کند ۲
دل را برای او پریشان کند
( لحظه های غربت / رسد یار عاقبت )۲
( تو چون حسینی من چو زینب
جانم شد از هجر تو بر لب ) ۲
جانم رضا جانم رضا جان ۲
#بند ۴
بیا که من در بین نامحرمان ۲
محرم ندارم ای عزیز و جانان
( ذکر تو بر لبم / به یاد زینبم ) ۲
( او همره نامحرمان بود
رأس حسین روی سنان بود ) ۲
جانم حسین جانم حسین جان ۲
🖊شاعر: محمد مبشری
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
✿࿐❁❈❁࿐✿࿐
کانال گلواژه های اهل بیت (ع)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به نام خدا
#مدح
#شهادت_حضرت_معصومه_س
#شعراز_رقیه_سعیدی_کیمیا
#گلواژه_هـای_اهل_بیت_ع
✿࿐❁❈❁࿐✿࿐
تکـانــدی بر ســرِ ما ، چـادرِ پـر افتـخارت را
عطـا کـردے به شهـر قـم ، شکـوه اعتبـارت را
نخے از چادرت بانو ! نصیب هرکه شد فهمید
که بے اندازه مے بخشے ، کرامت ،همجوارت را
کریمه ، فاطمه ، معصومه ، اے بانوے بے همتا
چه گویم که تو خود ، آیینه اے،ایل و تبارت را
نجابت را تویے گوهر ، متــانت را تویے زیور
نشان دادے که بردے ارث از مادر ، وقارت را
به همراه خودت گویــا شمیـم یــاس آوردی
ازاین رو فاطمیون دوست دارند آن مزارت را
سفر شد،انتخاب تو به عشق حضرت سلطان
پر از دلشـوره ها کردے نگـاه بـے قـرارت را
کشیدے بار حسرت را ،نشد دیدارتان مقدور
که حتے مے کِشد اکنون ، برادر ، انتظارت را
برادر گفـتم و خواهر ، رسیـدم تا دل زینـب
که زینب خوب مے فهمد نگاه غصه دارت را
نبودے بین نامحرم ،ندیدے سَـر به رویِ نِی
نزد تیـر بلا و کین ، کسـے آن قلب زارت را
جوانے آخرین مقصد شد از آن عمر کوتاهت
خزان افتاد و با خود برد طراوت ازبهارت را
تو را باید تمـاشـا کرد از چشــم کبــوتـرها
که جَلد بامِ احسانت نمایے ریزه خوارت را
به زیر پایت اے بانو ! اگر افتـــد گـذار من
به قـدر سُــرمه بردارم ز زیر پا ، غبارت را
غبار زیر پای تو برایـم "کیمیـا " باشــد
که از خاکت طلا خیزد،گداے خاکسارت را
🖊شاعر: رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۰/۸/۲۵
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
✿࿐❁❈❁࿐✿࿐
نشر اشعار بروز از شعرای فرهیخته
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ