eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.5هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
884 ویدیو
113 فایل
🔰 #کانال_مداحی_شعر_آئینی 🔰 #نشر و #گسترش اشعار ناب آیینی 💢 #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_67 ایدی جهت تبلیغات👆
مشاهده در ایتا
دانلود
(اَللّٰهـْـمّ عَجـّـِـل لِوَلٖیّـكَ الْفـَــرَج) عیـــد آمد و ما بــدون تو غــــم داریم در سـیـنه‌ی انتظــــار ، مـــاتـــم داریم گـل کـرده اگرچـه دشـت و بسـتان اما ای رونــق بـوسـتان! تـو را کـــم داریم سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi
(اَللّٰهـْـمّ عَجـّـِـل لِوَلٖیّـكَ الْفـَــرَج) عیـــد آمد و ما بــدون تو غــــم داریم در سـیـنه‌ی انتظــــار ، مـــاتـــم داریم گـل کـرده اگرچـه دشـت و بسـتان اما ای رونــق بـوسـتان! تـو را کـــم داریم سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi
آتش زدند باغ گُل هشت و چهار را بَر هَم زَدند قاعدهٔ روزگار را عَرش خدا بلرزه دَر آمَد در این عزا ضَربه زَدَند تا شه دُلدُل سَوار را مَردان مَرد دَر نَظَرَش خوار میشدند تا میگرفت دَر کَف خود ذوالفَقار را اَز بس عیار قدر و بَهایش بُوَد زیاد رنگ خزان نموده غمش نوبهار را شعر: خسروی فر https://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
«یا اباصالح المهدی ادرکنی» همه شب به یاد رویت نظری به ماه دارم به جنون کشیده مانم چو به مَه نگاه دارم دل من به جستجویت همه شب بشوق رویت شده معتکف به کویت چو تو پادشاه دارم نه شب مرا سحرگه نه سحر ز سوزم آگه كه ز سوز هجرت ای مَه! دلِ پر ز آه دارم شده عشق روی دلبر اگرم گناه و کیفر به یقین هزار دفتر ، سیه از گناه دارم برو کاروان شتابان که منم در این بیابان به هوای ماه كنعان دل و دين به چاه دارم نه دلِ مرا قراری، نه اميدِ وصل ياری نه ز بخت انتظاری، نه به دوست راه دارم به در ِ سرای او سر ، بزدم به حلقه ی در كه به سر ز مهرش افسر عوض كلاه دارم شده‌ام اگر غزلخوان، به گل جمال جانان غم هجر او فراوان ، به دلم نگاه دارم بده (ساقی) آن پیاله که شده مرا حواله به امید استحاله دل و دین تباه دارم سید محمدرضا شمس (ساقی) 1384 eitaa.com/shamssaghi
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ ای مظهر جمال خداوند ذوالجلال مهر تو آیتیست، در آیینه ی کمال شمس الشموس عالمی و نور کبریا بین زمین و عرش، تویی وجه اتصال حُسنت ز هرچه یوسف مصری فرا تر است مهرت ،شبیه مهر خداوند لا یزال ای وارث صفات رسولان و انبیا اخلاق توست ،مظهر زیباترین خصال صحنت مثال عرش، مطاف ملائک است باب الجواد توست ،خودش پاسخ سوال عطری که از حریم تو می اورد صبا آرَد سُرور و ، می برد از سینه ها ملال ای قبله گاه عارف و عامی، به چشم دل قبله نمای شیعه تویی در تمام حال بر در گه تو سجده کند آسمان به شوق مرغ دلم به سوی تو آید شکسته بال دیوان خواجه را که گشودم به عشق تو این شاه بیت خواجه بیامد جواب فال " قبر امام هشتم و سلطان دین رضا" * از جان ببوس و باش، در این مستی وصال ننوشته ماند شعر " شقایق" به مدح تو زیرا زبان واژه به وصف تو مانده لال شعر:استاد حمید رضازاده " شقایق"کرمان ۱۴۰۲/۳/۱۰ 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بسم‌الله الرحمن الرحیم """"""""""""""""""🍃🌺🍃"""""""""""""""" امشب خدا لطف نهان خود هویدا می کند امشب تفاخر فرش بس بر عرش أعلا می کند امشب دو تا را جفت هم، از صنع یکتا می کند یعنی علی ماهِ رخ زهرا تماشا می کند با چشم دل در صورت او سیر معنا می کند امشب حسد بر خاکیان، بی حد برند افلاکیان خندان چمن؛ رقصان دمن؛ خوش دل زمین؛ خرم زمان 🍃🌺🍃 در دست اسرافیل بین، صورش شده ساز و دُهُل با نور، دعوت نامه بفرستاده هادیّ سُبُل امضا، ز ختم المرسلین؛ گیرندگان، خیل رُسل هر کس که آید همرهش نی دسته گل؛ یک باغ گل در آمد و شد اولیا، در رفت و آمد انبیا ای غصّه و ای غم برو؛ ای شوق و ای شادی بیا 🍃🌺🍃 از بهر این ساعت زمان لحظه شماری کرده است وز بهر این وصلت زمین نابردباری کرده است چشم فلک شب تا سحر اختر شماری کرده است ایوب دهر از شوق امشب، بی قراری کرده است دست خدا ، وجه خدا را خواستگاری کرده است امشب علی ،آن عدل کل بر عقل کل داماد شد شاگرد ممتاز نَبی، داماد بر استاد شد 🍃🌺🍃 خوان کرم مخلوق را دعوت به مهمانی کند صد نعمت از رحمت خدا بر خلق ارزانی کند وز طور موسی آمده تا آن که در بانی کند آید خلیل، آرد ذبیحِ خود که قربانی کند یوسف گرفته مِجمر و اسپند گردانی کند کرّوبیان در هلهله، قدوسیان در همهمه عیسی به دنبال علی، مریم کنار فاطمه 🍃🌺🍃 امشب به ملک اهل دل مولی الموالی، والی است بر سینه غم دست رد، شب موسم خوشحالی است شام سیه بختی شد و روز همایون فالی است کوثر، کنار ساقی کوثر علیّ عالی است زهرا به خانه بخت شد، جای خدیجه خالی است امشب به روی مرتضی، لب های زهرا خنده کرد آن دل گر از غم مرده بود، از خنده ی خود زنده کرد 🍃🌺🍃 میخانه باز و هر کسی جام مکیّف می زند ناهید، پا می کوبد و تندر به کف دف می زند رنگین کمان چون مشتری خود را در این صف می زند لبخند وصل امشب چه خوش کوثر به مصحف می زند آری نه تنها خاکیان ، هر آسمان کف می زند منشین غمین امشب دلا، شادی دل کن بر ملا خیز و مِس خود کن طلا، آیینه ات را ده جلا 🍃🌺🍃 عقد علی و فاطمه در آسمان ها بسته شد در آسمان ها بسته شد در کهکشان ها بسته شد زین نرگس و سوسن دگر چشم و زبان ها بسته شد راه یقین ها باز شد، پای گمان ها بسته شد بازاریانِ حُسن را ، دیگر دکان ها بسته شد خورشید و ماه و آسمان، آیینه گردانی کنند چون در زمین خورشید و ماهی نورافشانی کنند 🍃🌺🍃 بزمی که حق آراسته الحق تماشایی بُوَد جبریل مأمورست و فکر مجلس آرایی بود میکال از عرش آمده گرم پذیرایی بود چشم کواکب خیره گر از چرخ مینایی بود درشهر یثرب لاجرم، خوش گِرد هم آیی بُوَد خیل مَلک از عرش، سوی فرش فرش آورده اند بهر جلوس انبیا پَرهای خود گسترده اند 🍃🌺🍃 امشب ز شادی هر وجودی خویش را گم کند گردون تماشای زمین با چشم اَنجُم می کند دریای لطف سرمدی، بی حد تلاطم می کند اهل زمین را آسمان غرق تَنَعُّم می کند هر غنچه بهر وا شدن چون گل تبسم می کند امشب که گاه شادی بی حدّ و بی اندازه شد با دست جانان دفتر عشق علی، شیرازه شد 🍃🌺🍃 امشب صدف، بر گوهری، یک بحر گوهر می دهد یک گوهر اما از دو عالم پر بهاتر می دهد صرّاف کل، دردانه ای بر دُرج حیدر می دهد خود دست دختر را پدر بر دست شوهر می دهد؟ نی نِی ، فلک خورشید را بر ماه انور می دهد؟ تبریک گو بر مصطفی، جبریل از دادار شد زهرا امانت باشد و حیدر امانت دار شد 🍃🌺🍃 امشب علی در خانه خود شمع محفل می برد کشتی عصمت، نا خدا را سوی ساحل می برد مشکل گشای عالمی، حل مسائل می برد انسان کامل را ببین، با خود مکمل می برد هم آن به این دل می دهد؛ هم این از آن دل می برد با نغمه ی جادویی اش، داوود مداحی کند با خامه مانی کِی توان این نقش طراحی کند؟ 🍃🌺🍃 چشمی ندیده در زمین در هر زمان مانندشان خورشید و مه تبریک گو بر وصلت و پیوندشان شادی زهرا و علی پیداست از لبخندشان لبخندشان دارد نشان از خاطر خرسندشان شیعه مبارک باد گو، بر یازده فرزندشان ای شیعه، دست افشان شو و تبریک بر دل ها بگو بر پای خیز و تهنیت بر مهدی زهرا بگو 🍃🌺🍃 ای ساقی کوثر کنار خود بهشتی رو ببین قامت قیامت را نگر طوبا ببین مینو ببین زین پس هلال خویش را در آن خَم ابرو ببین هم روز را در چهره او، هم شب در آن گیسو ببین هم لاله زار رو ببین ، هم نافه بارِ مو ببین هر چند ماهِ رُخ عیان امشب به تو آسان کند روزی رسد کز چشم تو رُخسار خود پنهان کند شعر:استاد علی انسانی http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 °°°♡🍃🌺🍃♡°°° ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
"عید سعید غدیر خم مبارک باد." (غدیر خم) بر من آن روز که خوردم ز می خمّ غدیر کشف شد قدرت اسرار خداوند قدیر ساقی از روی چو مه پرده برافکن امروز کآفتابی زده سر ، از افق خمّ غدیر مطرب عشق به شور آی و بزن راه حجاز راست کن از دل عشاق ، نوای بم و زیر جز علی کیست مقامات نبی را بُرهان جز علی کیست کنایات نبی را تفسیر دست او بود که در ، از در خيبر برکند ورنه هر دست نباشد به جهان خيبرگیر دل من زنده‌ی جاوید شد از مِهر علی خارجی گو بنگر لطف مسیحا و بمیر تا مس جان تو (قدرت) زر خالص گردد رو ز خاک در ِ فرزند علی ، جو اکسیر شادروان سید علی رضوی (قدرت) http://shaeranqom.blogfa.com 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
"عید سعید غدیر خم مبارک باد." (عشق علی) من نیستم از باده‌یِ این بادیه خشنود کو آتشِ جامی که کُنَد دردِ مرا دود از شیخ بپرهیز که یک عمْر عمل کرد برعکسِ همان چیز که خود یکسره فرمود دلخسته‌ام از خرقه ی موسایی فرعون دلخسته‌ام از ژستِ خَلیلانه‌ی نَمرود دلخسته‌ام از شهرِ ریا ، شهرِ تظاهُر ای شهرِ پُر از رنگ و پر از حاشیه بدرود باید بروَم شهرِ نجف جایِ من آنجاست ما را ببَر ای عشق! به سَرمنزلِ مقصود ای کاش به گیسوی ضریحَش بزنم چنگ تا چند بسوزیم و بسازیم چُنان عود گویَند علی می‌زده صد وصله به کفشَش ای کاش دلِ خسته‌ی من کفشِ علی بود گفتند علی کیست؟ همان کعبه‌ی سیار گفتند علی کیست؟ همان قبله‌ی موجود آن کوه تر از کوه تر از کوه تر از کوه آن رودتر از رودتر از رودتر از رود آن مرد که مبهوتِ جمالش شده یوسُف آن مرد که مبهوتِ صدایش شده داوود یک دانه‌ی انگورِ ضریحَش به لَبَم خورد دیگر پس از آن این لبِ وامانده نیاسود هرچند که نوشیدم ازین جام کمی دیر با هیچ شرابی نشدم مَست چنین زود قرآن و نماز و حرم و‌ روزه و حج هم جز عشقِ علی هیچ به عُشاق نَیَفزود پس ای ترکِ کعبه بگو کیست ، بگو کیست در خانه‌ی معبود به جز حضرتِ معبود؟! از باده‌ی باد است لَبَش تر لبِ دریا هو می‌کشد از عشق علی مَست و کف آلود ما نیز ببینیم همه روی علی را بر کعبه اگر تکیه زَنَد حضرت موعود... "محسن کاویانی" http://shaeranqom.blogfa.com 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمی‌باشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّةِ عَلَیْهِمُ‌السَّلامُ» (ولی الله) تا محمّد «ص» دست مولا را گرفت در «غدیر خم» ، «ولایت» پا گرفت گشت «مولا» جانشینِ مصطفیٰ شیعه آن ‌جا ، دامن مولا گرفت نور یزدان گشت بر وی منجلی مِهر او در جان عالم، جا گرفت بود چون مبهوت، در ذاتِ خدا ذات حق در ذات او مأوا گرفت منزلت را بین که گوید مصطفی : چون به سوی آسمان‌ها پا گرفت ـ هاله ی نوری به شکل مرتضی گِرد او در «لیلة الاسرا» گرفت آن امام متقین از دست حق تاج «فضّلنا» ز «کرّمنا» گرفت شد «ولیُّ اللّه» بر روی زمین گرچه حُکمِ کلّ مافیها گرفت چون علی حق‌ است و جز او نیست حق از حقیقت، او ز حق، امضا گرفت تا که طغرای «امیرالمؤمنین» از علیّ عالیِ اعلا گرفت گفت دشمن گرچه بَخّن یا علی! دشمنی، از آن زمان، بالا گرفت فتنه ها کردند از بعد غدیر عالَم اسلام را ، بلوا گرفت تا خلافت را ، پلیدی روسیاه از علی آن شاه بی‌همتا گرفت شیرِ حق ناچار شد عزلت نشین چون شغالی بیشه را بیجا گرفت دین ختم المرسلین از بعد آن زشتی از آن رذل بدسیما گرفت شد خلافت چون از آنِ ناکسان مُلکٍ دین بی‌دینی از آنها گرفت پَستی و نامردمی از آن زمان در میان مسلمین، معنا گرفت عاقبت دست خدا، از آستین : شد برون و راه بر اعدا گرفت حق بجای خود نشست از لطف حق حقِ خود را زآن سه تن رسوا گرفت پرچمی که دست ظلم افتاده بود مرتضی آن را ، به استیلا گرفت خشک شد مرداب‌ های بی‌حیات دشت‌ دین را وسعت دریا گرفت تا حسین بن علی «ع» در کربلا مُزد مولا را ، به عاشورا گرفت موجی از دریای شیعه شد بلند که خروشش پهنه‌ی دنیا گرفت ای خوشا آنکس که در قول و عمل درس، از آن شاهِ عدل آرا گرفت (ساقیا) هرکس خمار عشق گشت مستی از خمخانه‌ی مولا گرفت. سید محمدرضا شمس (ساقی) 1392 eitaa.com/shamssaghi
(لولاك لما خلقت الافلاك) (پنج تن آل عبا) جمله‌ی "لولاك" شد نازل برای پنج تن در بیان اعتبار جان‌فزای پنج تن از کرامات ولا ، قاصر بوَد لوح و قلم تا دهد شرح یک از بی انتهای پنج تن کی همای عقل ما ره می‌برد سوی خیال تا که گردد در حقیقت ، آشنای پنج تن؟ آل نجران هم به زانو آمد آن وقتی که دید اقتدار و هیبت آل عبای پنج تن شهر علم است احمد و دروازه‌اش باشد علی درک کن خود زین عبارت اعتلای پنج تن از سخا و از جو‌انمردی همین یک نکته بس حاتم طایی بوَد حتی گدای پنج تن ‌ هرچه میخواهی بخواه از این ذوات بی بدیل تا ببینی بخشش و جود و عطای پنج تن با توسل گر کنی جاری به لب‌ها می‌کند قفل‌ها را باز ، نام دل‌ربای پنج تن در تمام مشکلات و معضلات زندگی با صداقت از تهِ دل زن صدای پنج تن نه درین دنیا که حتی لحظهٔ جان دادنت چشم دل وا کن که تا بینی وفای پنج تن تا جهان، باقی و تا ایزد خدایی می‌کند هست برپا هم مرام و هم ‌لوای پنج تن بارالها دست ما کوتاه و خرما بر نخیل کن نصیب ما غلامی در ولای پنج تن ای خوش آن عمری که در این آستان گردد تمام ای خوش آن جانی که میگردد فدای پنج تن گر چه ما عبد گنهکاریم اما از کرم شامل احوال ما گردان رضای پنج تن (ساقی) کوثر علی باشد اگرچه روز حشر شیعیان را مست می‌سازد صفای پنج تن سید محمدرضا شمس (ساقی) @shamssaghi
«لولاك لما خلقت الافلاك» (پنج تن آل عبا) جمله‌ی «لولاك» شد نازل برای پنج تن در بیان اعتبار جان‌فزای پنج تن از کرامات ولا، قاصر بوَد لوح و قلم تا دهد شرح یک از بی انتهای پنج تن کی همای عقل ما ره می‌بَرد سوی خیال تا که گردد در حقیقت، آشنای پنج تن؟ آل نجران هم به زانو آمد آن وقتی که دید اقتدار و هیبت آل عبای پنج تن شهر علم است احمد و دروازه‌اش باشد علی درک کن خود زین عبارت اعتلای پنج تن از سخا و از جو‌انمردی همین یک نکته بس حاتم طایی بوَد حتیْ گدای پنج تن ‌ هرچه میخواهی بخواه از این ذوات بی بدیل تا ببینی بخشش و، جود و عطای پنج تن با توسل گر کنی جاری به لب‌ها می‌کند قفل‌ها را باز، نام دل‌ربای پنج تن در تمام مشکلات و معضلات زندگی با صداقت از تهِ دل زن صدای پنج تن نه درین دنیا که حتی لحظهٔ جان دادنت چشم دل وا کن که تا بینی وفای پنج تن تا جهان، باقی و تا ایزد خدایی می‌کند هست برپا هم مرام و هم ‌لوای پنج تن بارالها دست ما کوتاه و خرما بر نخیل کن نصیب ما غلامی در ولای پنج تن ای خوش آن عمری که در این آستان گردد تمام ای خوش آن جانی که میگردد فدای پنج تن گر چه ما عبد گنهکاریم اما از کرم شامل احوال ما گردان رضای پنج تن (ساقی) کوثر علی باشد اگرچه روز حشر شیعیان را مست می‌سازد صفای پنج تن سید محمدرضا شمس (ساقی) @shamssaghi
(السَّلامُ عَلیكِ یا أُمُّ المَصائِبِ یا زَینَب) (اگر زینب نبود) کـربـلا در خود رها می‌شد اگر زینب نبود ظهــر عاشورا فنــا می‌شد اگر زینب نبود پــرچــم اســلام می‌افتـــاد بر روی زمیـن پــرچــم ظــالم بپـا می‌شد اگر زینب نبود محــو می‌شد مــاجــرای عــاشقــان کربـلا عشق بی قدر و بهـا می‌شد اگر زینب نبود قصــه‌ی جـان‌ســوز ســـالار شهیــد نیــنوا عـاری از شور و نوا می‌شد اگر زینب نبود بانگ هل من ناصری که نصرت اســلام بود اندک اندک بی‌ صـدا می‌شد اگر زینب نبود از سر بی جسم شـاه دین به روی نیــزه ها بی‌خبــر، خلق خــدا می‌شد اگر زینب نبود صحنـه‌ی ایثـــار هفتــاد و دو یــار بــاوفــا بی گمان، بی اعتـــنا می‌شد اگر زینب نبود جسم صدچـاک علی اکبــر، عزیز مصطفی از زمین کی جـابجـا می‌شد اگر زینب نبود تیــر و حلــق اصغــر و دست پلیــد حرمله در فراموشی رهـــــا می‌شد اگر زینب نبود پیکـــر و دســتان سقـــای علمـــدار حسین بیشتر از هـم جـــدا می‌شد اگر زینب نبود ظلم شمر و ابن سعدِ نحس و عمّال یـزیـد محو از روی و ریــا می‌شد اگر زینب نبود در بیــان ماجـرای حـــق و بــاطــل تا ابـد حق مطلب کـِـی ادا می‌شد اگر زینب نبود کشتی اسـلام می‌شد غــرق از بعد حسین تا ابـد بی نــاخـــدا می‌شد اگر زینب نبود ظــالـم ملعـون، یــزیـد دون میان مسلمین لایـق حمـــد و ثنـــا می‌شد اگر زینب نبود گــوش عـالم بی‌خبــر می‌ماند از بیــداد او قصـه از این مـاجـرا می‌شد اگر زینب نبود (ساقیا) از ماجــرای کــربــلا ، بر شیعیـــان کرد زینـب دختــر شـیر خــدا حق را بیــان سید محمدرضا شمس (ساقی) 1391 eitaa.com/shamssaghi