eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
789 ویدیو
85 فایل
🔰 #تولید_اشعار_آئینی 🔰 #تولید_استیکر_عکس_نوشته_مذهبی 💢 تنها کانال #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_1367
مشاهده در ایتا
دانلود
"السلام علیك یا امیرالمؤمنین" ا࿐❈❁࿐✿࿐❈❁࿐ا (نادره ی خلق) مــژده خــدا داد ز عــرش بَــریــن عــرش فـــرود آمــده روی زمیــن دهــر ، منــوّر شده چـون آفتــاب دیـــده ‌ی دل را ـ بـگشــا و ببــین فـاطمــه‌ی بنـت اسـد ، زاده است رستمِ دسـتان نَه! که شـیرِ عـریـن فــوج ِ مـــلایـک ، ز مقــامــات او سـوده به خــاکِ قــدم وی جبـين بعـد ِ محمـد (ص) ز شرف، انبــیا جمله ز بــاغ کرمش خـوشه‌چیـن اِنس و مَلَک، ريزه_خور خـوان او از دَم خلقـت ، همـه تــا ـ واپسین اشــرف مخلــوق ، اگــر آدم است اشــرف ِ آدم ، بُــوَد آن ـ نــازنيــن كرد خــدا خلــق ِ دو عــالــم ، اگر بـود هـــدف، رویش آن یـاسميـن هست علـی(ع) فخــر خداوندگار بعـد ِ محمــد(ص) که بـوَد اولیـن ا:::ا کیست علــی؟ چشمـه‌ی آب بقـــا خضــر بــوَد منّـت ِ او را ـ رهیــن كيست علــی؟ نــور دوچشم فلک پـرتـو ِ شِعـــرا ، بــوَد و فـرقَـديـن کیست علــی؟ فخــر ِ همه کائنات دستِ خــدا گشته بـرون زآستـين کیست علــی؟ منجـی ِ درماندگان هست بحق رشته‌ی حبــل المتـين کیست علـی؟ مَظهــر مِهــر و وفـا مــونـس و امــدادگــر ِ مُسـتـعیـن کیست علــی؟ دشمــن مستکبران تکیـه گـه و حــامی مسـتضعفیـن کیست علی؟ صف_شکن غزوه‌ها در همــه جـا هست نبـی‌ را معیـن کیست علـی؟ همسر دخت رسول فاطمـه (س) آن نــادره ی عالمین کیست علــی؟ روح خــداونــدگار هست قـریـن در دو تـنِ بی‌قـریـن جسم رسول است و علی گر دوتا هست یکـی روح، به صـدق یقیـن نــادره ی خلــق ، پس از مصطفی مــادح او حــق، به کتــاب ِ مبــین گفت خـدا : هست اَمین از عـذاب آنکه بـوَد داخــل "حصن حصـین" حصـن حصـین است ولای علــی چونکه ندارد به عــدالـت، قـریـن دادرس و دادگـــــر و دادخـــــواه مَحکمــه‌ی عــدلِ جهــان آفــریــن حــاکــم عــادل بــوَد از معــدلــت نیست به عـالـم چو علـی دادبیـن مَحـــرم درگــــاه ِ خـــداونــدگــار واقـفِ اســرار ، بــه حــق الیقیـن هسـت پنـــاهنـــده ی او آسمـــان پـایـه ی افـــلاک و سـتونِ زمیــن مَــدّ ِ نگاهـش به سمــاوات گشت کاهکشـانی که شـده نقطـه‌_‌چيـن در دل دریــــای دُرَرخیــــز عـشـق هست علــی گـــوهـــر اعــلاثمیـن مِلــح ِ طعــام است بـر ِ شیعیــان گـرچـه بـوَد شهــد ِ بـهْ از انگبـین از شـرف و غیـــرت و مـردانـگـی هست علـی عـزت و ناموس دیـن‌ کیست نکـرده به دمی چون علـی دیـده و دل را ، بـه تمنـــا قـریـن؟ کیست کـه افطـــار کنــد مثــل او بـا نمـک و قرصه‌‌ی نــانِ جَـویـن؟ از کــرم و جــود و سجـــایــای او نیست قلـم، قـــادرِ شرحی وزیــن قـافیــه ، بنــدی‌ست بر اندیشه‌ام نیست رهــا ، ایــن قلـم شرمگیـن در شب معــراج، به چشـم عیــان دیــد رسـول آن نـبــی ِ آخـــریــن حیــن ِ خـداحـافظی از کــردگــار : دسـتِ علـی، دسـتِ خــدای مبین جـان به ‌فـدایش که بوَد بی مثال نـــزد خــداونـــد جهــان آفــریــن آن‌کــه جــدا کـرد علــی ، از نبــی نیسـت ســـزاوار ِ بهشـتِ بــریــن وحـدتِ ما وحـدتِ روحِ خداست در تـن ِ مــولا و رســول از جنـین ورنــه بـرائـت کنم از هرکه هست دشمـــن ِ آن شــاه ِ مبــرا ـ ز کیـن در همــه‌_آفــاق ، بجــویــی اگـــر نیست بحـق مثــل علــی راستـین نیست بُنـــاتـی کـه بـه بـــار آورند در همــه‌ی دهـــر، بَـنــیـنی چنــین (ساقیِ) میخانه‌ی ایمان، علی‌ست بعدِ محمد‌(ص) که شد او را معین قافیـه ، تکراری و ایطـا چو هست بـا نگهــی از سـر ِ اغمــاض ، بیــن هست خطــا ، در نظــر ِ اهــل فـن معتــرفـم گرچـه، نــدارم جــز این سید محمدرضا شمس (ساقی) http://eitaa.com/shamssaghi
((اَلسَّلامُ عَلَیكَ یَا اَمِیرالْمـُؤمِنـِین)) ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا حـدیـث عشـق تـو در هر سخــن نمی‌گنجد بـیـــان معــــرفـتـت ، در دهـــــن نمی‌گنجد چگونه تـاب سخــن هست ، در بـــرابـــر تو به نــزد بلبــل خوشخـوان زغـــن نمی‌گنجد ز حسن سیرت و صورت، قرین تو به جهان هــــزار یــوسـف گـــل_پیــرهـــن نمی‌گنجد چنــانکـه نیست مُیسّر، نگـــاه بر خـورشـید فـــروغ مِهــــر تـــو ، در انجمـــن نمی‌گنجد ز نفس پــاک تو ایـن بس کــه در اراده‌ی تو تبــــاه_وســوســه ی اهــــرمــــن نمی‌گنجد دلــی به وسعـت عــالَـم طـلب نمـاید عشـق چنــانکــه در دل هـــر کــوهکـــن نمی‌گنجد مقــام امـر «ولایت» تویی ز بعد نبی «ص» بـه مــور ِ مـانـده به قعـــر لگـــن نمی‌گنجد رسول «ص» دست تو را در غـدیـر بالا بُرد چو این مقــام ، به‌جــز بوالحسن نمی‌گنجد ولایــت تــو ، امــــان می‌دهــد محبــــان را چو قلعـــه‌ای کـه در او راهــــزن نمی‌گنجد ولایـت تـو نــدارد قــریــن کــه در بـــر ِ آن هـــزار مَسلـک و رســم و سُـنــن نمی‌گنجد دلــی کـه شـوق «نجـف» دارد و زیــارت تو بـــدون تــــاب شــود ، در وطـــن نمی‌گنجد بگفت (ساقی) شوریده_‌دل به طبع خموش که وصـف حسن تو در شعــر مـن نمی‌گنجد سید محمدرضا شمس (ساقی) http://eitaa.com/shamssaghi
"به ساحت مقدس امیرالمؤمنین علی "علیه السلام" (میزان اعتدال) چنان عادل که حتی تیغ او می‌گردد از سر دو تمام هستی‌اش تقسیم شد از ابتدا بر دو عدالت خلق و خویَش را چو میزان معتدل کرده چنان شاهین نظارت می‌کند بر یک به یک در دو علی را تیغ زهرآلود از پا ، کِی در آورده‌ست ؟! دو چیز او را فکند از پا ، که یک سیلی شد و در دو به میلادش تن کعبه دو کفّه شد ترازو را به مرگش نیز می‌گردد به محراب دعا سر دو علی تنها پرستش را مِی توحید می‌نوشید چگونه بی‌‌نهایت را کند تقسیم آخر دو ؟! حسن در کودکی پرسید: بابا دوست‌‌تر داری مرا یا...؟ حرف او را قطع کرد و خنده زد : درد و بلای تو به جان من ، اگر چه پاسخت روشن دو جان در یک بدن هستید از نوعِ یک اندر دو دو نقطه بیش نه، این‌ها دو بازوی اباالفضل‌‌اند برادرها حسن بودند پیش از کربلا هر دو به گل‌ریزان عاشورا سؤالی دارم از ساقی درآن هنگامه‌ی مستی ، چرا شد شمع خاور دو ؟! پی جمعیت خاطر که نیرو آوَرد بر در شمارش کرد : یک، از جا درآمد چشم خیبر دو که گفته این دویی در انتخاب نوکرش شد یک ؟! ریاضیات عشق این است : یک ماییم و قنبر دو  به یک بوسه علاج ضعف ما حاصل نمی‌گردد اگ‍ر دشنام اگر نفرین ، مرا یک قند و ...شکّر : دو علی یک کفّه از میزان انصاف است و نامش یک ترازو چون دو کفّه لازمش باشد پیمبر دو کدامین مِی به جام حضرت عشق است؟ می‌بینم که لَم داده به روی کُشته‌ی هفتاد پیکر دو دلم سودای آزادیش در سر بود چونان حر رهایم کرد از بند و نیازم را برآورد و ... قنوت رحل را نازم که معراج عبادت شد و وقتی پرگشود از هم، کبوتر یک شد و پر دو نمی‌دانم چه می‌شد گر که از جمعیت اعداد دو را سر می‌بریدند و خودِ یک بود دیگر دو قصیده ذوق_مرگی‌های خود را دارد اما من نهادم جان بر این سودا که اکبر یک که اصغر دو . "علیرضا اطلاقی" http://shaeranqom.blogfa.com 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
(السّلامُ عَلیكَ یا امیرالمؤمنین) (غدیریه) چون رسول الله بشارت یافت از حیّ مبین تا وصی خویش سازد شیر حق یعسوب دین کرد تدبیری که امّت بعدٍ آن منجی خلق در صراط مستقیم افتند با علم الیقین بعد حج آخرین در عرصه‌ی خمّ غدیر داد فرمان توقف ، همرهان را آن امین منبری کرد از جهاز اُشتران برپا سپس رفت بر بالای آن منبر ، رسول راستین بُرد بالا دست دامادش علیّ مرتضی زآن سپس فرمود یاران! امر حق این است این هر که را مولا منم باشد علی مولای او بعدِ من جز این علی نبوَد امیرالمؤمنین در غدیر از سوی یزدان شد وصیّ مصطفی تا که کامل کرد دین را ، آن امام المتقین زآیه‌ی "الیوم اکملت" از کمالِ لطف حق گشت دین، کامل به فرمان علی، مولای دینپ مدّعی از خدعه شد تسلیم در انظار خلق گفت : بخٍ بخٍ از آن قدر و جاهِ بی قرین با علی بیعت نمود آن خائن بیعت شکن نامسلمانی نمود آغاز ، بین مسلمین از عداوت با قساوت ، آن ولیُ الله را منزوی کرد از محبان تا شود مَسندنشین از علیّ عالی اعلا چو مُشتق نام اوست با علی دشمن شدند از فرط جهل و کفر و کین اُف به دنیا باد و آن دنیاپرستان دنی دشمنان دین حق ، آن فرقه‌ی پست و لعین عاقبت زاعجاز آن خیرالفتیٰ ـ شیر خدا روبهان رسوا شدند و محو گشتند از زمین رشته‌های آرزوشان پاره شد از خبث ذات دستشان کوتاه شد از دامن حبل المتین لعن و نفرین تا ابد بر آن گروه بی حیا هم به رهپویان آن قوم ضلالت آفرین کعبه اول بود اگرچه خانه‌ی پروردگار بعدِ میلاد علی ، شد قبله گاه مسلمین زین فضیلت "لافتی" در شأن وی فرمود حق کز فتوت "ذوالفقار"ش دین حق را شد معین "لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار" هست بی شک در مقام ابن عمّ ِ یا و سین گر نبودی مرتضی کی مَرحب از پا می‌فتاد با وجود قلعه‌ی خیبر که بُد حصن حصین ضربت مولا علی بر پای عَمرو عبدود افضل از ثقلین شد در خندقِ فتح المبین گر نبودی در شب هجرت علی یار نبی کافران بودند بر قتل رسول اندر کمین گر نبودی جنگ‌ های پنج سال رهبری می‌گرفت از آب نور و گرمی آن مرد گزین تا ابد اسلام می‌شد حکم فرما در جهان گر فَراغت داشت آن مولای بی مثل و قرین دید در معراج، احمد ، کأن شه عرش آشیان داشت عِلم اولین و آخرین در آستین جمله آثار علی در لیلة الاسرا بدید میهمان درگه حق ، رحمة للعالمین (شمس قم) وصف غدیر از گفته‌ی دشمن بخوان سیر کن در "الغدیر" و معجز مولا ببین گر قلم باشند اشجار و مرکب بحرها نیست کافی شرح فضلش تا به روز واپسین. شادروان سید علیرضا شمس قمی eitaa.com/shamseqomi
((اَلسَّلامُ عَلَیكَ یَا اَمِیرِالْمـُؤمِنـِین)) ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا "مقصد خلقت" خدا ز خلــق جهان، جـز تو انتظار نداشت جهــان، بــدون وجــود تــو اعتبار نداشت‌ تو کیستی که خـدا گفـت جمـله‌ی "لـولاك" تو کیستی که خدا جــز تو انتظار نداشت ز خلق ارض و سما نیست مقصـدی جز تو بــدون خلقـت تـو ، آسمــان قــرار نداشت هــوا بــدون هــوای تــو بود بـی جــریــان زمین بـدون تو بر گِرد خود مــدار نداشت بــرای آن کــه خــدا تـا تــو را بـه بـــار آرد بهــانه ای به جز از خــلق بی‌شمار نداشت تویـی تــو ، علــت ایجــاد خلقــت عــالــم وگرنه از عــدم اینجا کسی گـــذار نداشت بغیر ذات تو در "کعبــه" کس نشد "مولود" کسی بجــز تو مقــامی درین دیـار نداشت اگرچـه هسـت طـــلا، شـیء پـِر بـهـــا امـا یقیـن بـــدون نگـــاه علـــی عیــار نداشت به جــز علــی چه کسی بود لایــق مــردی؟ خدا جــز او بخــدا مَــردِ ذوالفــقار نداشت تویی نتیجـه ی خلقت، که خـامه ی تقــدیر به پـرده ی ازلـی، چون تو شاهکـار نداشت بدون پــرده بگــویــم ، ز خلقـت دو جهــان برای حضرت حـق، بـی‌تـو افتخــار نداشت علـی نبــود اگـر ، بــاغ هــا خـــزان می‌شد علـی نبــود اگـر ، فصـل ‌هــا بهـــار نداشت زنـی، که کفــو تو بـاشد خــدا به جز زهــرا بـــرای همسری تـــو ، بــه روزگـــار نداشت رسول ، دسـت تو را در "غــدیــر" بــالا بـرد کـه جــز ولایـت تو ، با کسی قــرار نداشت گـرفـت بـــاغ ولا ، از تـو میــوه ی توحیـــد که بی ولای تو این باغ، برگ و بـار نداشت دریــغ و درد ، کـه بــا تـیــغ کیــن بلهــوسی کـه تــاب رزم تـو در وقـت کـــارزار نداشت بـریخـت خـون تـو در خــانــه ی خـداونـدی که بهتـر از تـو در این عــالم ابتکــار نداشت جهـــان ز داغ تــو ، مــاننــد لالـــه می‌سوزد که باغی از گلی و شاخی از تو خـار نداشت اگر که (ساقی) کوثر! جهان تـو را می‌داشت ز مَهــد تا به لحـَـد، در جهـان خمــار نداشت به لوح سیـنه نوشتم خطـی به خامهٔ عشق: جهــان بدون علــی ، قـدر و اعتــبار نداشت سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi
"عید سعید غدیر خم مبارک باد." (غوغا در غدیر) دشت غوغا بود ، غوغا بود ، غوغا در غدیر موج می زد سیل مردم مثل دریا در غدیر تشنگی ها بود و طوفان بود و شن بود و غبار محشری از هرچه با خود داشت صحرا در غدیر کاروان آرام و بی تشویش لنگر می گرفت تا بگیرد کاروانسالارشان جا در غدیر گردها خوابید ، کم کم کاروان خاموش شد تا پیمبر خود چه خواهد گفت آیا در غدیر تا افق انبوه مردان صحاری بود و دشت و سکوتی تا کند آن مرد ، لب وا در غدیر مَرد اما با نگاهی گرم در چشمان شوق جست و جو می‌کرد محبوبش علی را در غدیر پس به مردان عرب فرمود: «بعد از من علی ـ هرکه من مولای اویم اوست مولا » در غدیر گردها خوابیده بود و کاروان خاموش شد خوانده می‌شد انتهای قصه‌ی ما در غدیر در شکوه کاروان آن روز با آهنگ زنگ بی گمان باری رقم می‌خورد فردا در غدیر ای فراموشان باطل ، سر به پایین افکنید چون پیمبر دست حق را برد بالا در غدیر حیف ! اما کاروان منزل به منزل می گذشت کاروان می‌رفت و حق می‌ماند تنها در غدیر شاعر : علیرضا سپاهی لایین 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
((اَلسَّلامُ عَلَیكَ یَـا اَمِیرِالْمـُؤمِنـِین)) ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا (اکسیر ولایت) تا ز دست ساقی بزم ولا ، ساغر زدم پشت پا بر زمزم و بر چشمۀ کوثر زدم تا که از دامان مادر ، اوفتادم بر زمین دست بر دامان میر مؤمنین حیدر زدم آری از روز ازل مهر علی بر قلب خود کیمیاسان، بهر اکسیر ولایت بر زدم چون به چشم دل خُم پاک غدیرش دیده‌ام تا که مست معرفت گردم یکی ساغر زدم نشئة الاولیٰ عیان دیدم به چشم معرفت تا صبوحی ، از کف ساقیِ مَه پیکر زدم از مِی خمخانه‌ی عشقش چشیدم زآن سپس بَر جم و جامش از آن می، تا ابد آذر زدم تا شدم از باده‌ی مِهر و ولایش جرعه نوش پرچم فرزانگی ، بر گنبد اخضر زدم محور عدل و کرامت چون علی مرتضاست چرخ عرفان و طریقت را بر این محور زدم چون نهادم سر به خاک پای مولا از خلوص نی عجب کز تاج "کرّمنا" به سر، افسر زدم در طریق عشقِ آن دلبر ، ز اخلاص عمل از همه دل بر گرفتم، دم از آن دلبر زدم چونکه احمد شهر عِلم است و علی‌اش باب آن من به کسب علم، سر بر حلقه‌ی آن در زدم صارم "نصرُ منَ اللَّه" از طفیل لافتیٰ بر میان فرق بدخواهانِ بد اختر زدم چون به سر دارد علی فرخنده تاج "هل اتیٰ" من هم از "مُلکاً کبیرا" افسری بر سر زدم اژدهای نفس روبَه کیش را غالب شدم تا دم از شیر خدا ، مولای اژدر در ، زدم قلعه‌ی اندوه و حرمان را بر افکندم ز بُن چون قدم ، اندر طریق فاتح خیبر زدم پرچم " انّا فتحنا " را نمودم پایدار زآنکه با "فتحاً مُبینا" بر صف لشکر زدم تا علی‌ٰرغم حسودان برکشیدم تیغ مدح بر صف هیجا به عشق حیدر صفدر زدم چون "یداللَّه فوق ایدیهم" بود شایان او بوسه بر دست خدای اعظم اکبر زدم ناخدا و رهبر کشتی عالم چون علی‌ست دل به بحر معرفت ، با مِهر آن رهبر زدم دم زدم از مدح سلطان سریر ِ "انّما" از طریق بندگی ؛ نی بهر سیم و زر زدم زَاسب پیل آسای عشقم مات شد شاه و وزیر شهسواران را پیاده ، بس ز میدان در زدم نردبازان وفا را در قِمار عشق دوست مهره‌ی آمالشان را جمله بر ششدر زدم این مباهی بس بوَد کز راه عشق و معرفت این رقم در مِدحتِ داماد پیغمبر زدم تا بدانند اهل دل با بیدلی در راهِ دوست دل به دریای ولای ساقی کوثر زدم (شمس قم) نور ولا ، تابید دوش اندر دلم کاین فروغ ایزدی از شمس، روشن‌تر زدم. شادروان سید علیرضا شمس قمی eitaa.com/shamseqomi
"عید سعید غدیر خم مبارک باد." (عشق علی) من نیستم از باده‌یِ این بادیه خشنود کو آتشِ جامی که کُنَد دردِ مرا دود از شیخ بپرهیز که یک عمْر عمل کرد برعکسِ همان چیز که خود یکسره فرمود دلخسته‌ام از خرقه ی موسایی فرعون دلخسته‌ام از ژستِ خَلیلانه‌ی نَمرود دلخسته‌ام از شهرِ ریا ، شهرِ تظاهُر ای شهرِ پُر از رنگ و پر از حاشیه بدرود باید بروَم شهرِ نجف جایِ من آنجاست ما را ببَر ای عشق! به سَرمنزلِ مقصود ای کاش به گیسوی ضریحَش بزنم چنگ تا چند بسوزیم و بسازیم چُنان عود گویَند علی می‌زده صد وصله به کفشَش ای کاش دلِ خسته‌ی من کفشِ علی بود گفتند علی کیست؟ همان کعبه‌ی سیار گفتند علی کیست؟ همان قبله‌ی موجود آن کوه تر از کوه تر از کوه تر از کوه آن رودتر از رودتر از رودتر از رود آن مرد که مبهوتِ جمالش شده یوسُف آن مرد که مبهوتِ صدایش شده داوود یک دانه‌ی انگورِ ضریحَش به لَبَم خورد دیگر پس از آن این لبِ وامانده نیاسود هرچند که نوشیدم ازین جام کمی دیر با هیچ شرابی نشدم مَست چنین زود قرآن و نماز و حرم و‌ روزه و حج هم جز عشقِ علی هیچ به عُشاق نَیَفزود پس ای ترکِ کعبه بگو کیست ، بگو کیست در خانه‌ی معبود به جز حضرتِ معبود؟! از باده‌ی باد است لَبَش تر لبِ دریا هو می‌کشد از عشق علی مَست و کف آلود ما نیز ببینیم همه روی علی را بر کعبه اگر تکیه زَنَد حضرت موعود... "محسن کاویانی" http://shaeranqom.blogfa.com 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمی‌باشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
هدایت شده از شمس (ساقی)
(عید غدیر مبارک باد) جهان، شورآفرین و دلپذیر است کلید عشق، در دست امیـر است به فرمان خدا بعد از محمد (ص) علی شاه ولایـت، از غـدیر است. سید محمّدرضا شمس (ساقی) http://eitaa.com/shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
(غدیر) از حضرت عشـق تا که فرمان ‌آمد روح دگـری به جان ، ز جانان آمد گردید عــلی ، چو جانشین احمـد عیدی چو غـدیـر ، بعد قربان آمد سید محمّدرضا شمس (ساقی) http://eitaa.com/shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
(امیر اتقیا) چون علـــی ، شاه سـریـر انمـــاست مــالــک الملــک و امیــر اتقیـــاست غــــم نــدارد شـــیعــه در روز جـــزا چونکه صد آمد نود هم پیش ماست سید محمدرضا شمس (ساقی) http://eitaa.com/shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
ایـن عیــد ، مبــارک و مُهنّــا باشد روز شعـف و نشـاط دل ‌هــا باشد فرمود محمد که پس از رحلت من بر خلق (علی) امیــر و مــولا باشد‌ سید محمّدرضا شمس (ساقی) @shamssaghi