4_6016991419233731833.mp3
917.6K
🔸ترتیل صفحه ۳۱۸ با صدای استاد حامدولی زاده
🔸مقام : نهاوند
🛑 فایل بدون ترجمه
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊
4_6016991419233731834.mp3
1.97M
🔸ترتیل صفحه 318 قرآن کریم با صدای استاد حامد ولی زاده_مقام نهاوند
🔸به همراه ترجمه گویای فارسی با صدای مرحوم استاد اسماعیل قادرپناه
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊
قرآن ترجمه المیزان
سوره 20
سوره مبارکه طه
صفحه 318
فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ فَقَالُوا هَٰذَا إِلَٰهُكُمْ وَإِلَٰهُ مُوسَىٰ فَنَسِيَ (88)
88 - پس براى آنان گوساله اى بيرون آورد، پيکرى بى روح که صداى گوساله داشت، آن گاه [سامرى و پيروانش ]گفتند: اين معبود شما و معبود موسى است که وى [آن را ]فراموش کرده است. (88)
أَفَلَا يَرَوْنَ أَلَّا يَرْجِعُ إِلَيْهِمْ قَوْلًا وَلَا يَمْلِكُ لَهُمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا (89)
89 - پس آيا نمى بينند که آن سخنى به ايشان بازنمى گويد و مالک زيان و سودى بر آنان نيست؟ (89)
وَلَقَدْ قَالَ لَهُمْ هَارُونُ مِنْ قَبْلُ يَا قَوْمِ إِنَّمَا فُتِنْتُمْ بِهِ ۖ وَإِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمَٰنُ فَاتَّبِعُونِي وَأَطِيعُوا أَمْرِي (90)
90 - و همانا هارون پيش از اين به آنان گفته بود: اى قوم من! جز اين نيست که به وسيله آن آزمايش شده ايد و بى شک پروردگارتان [خداى ]رحمان است، پس از من پيروى کنيد و امر مرا اطاعت نماييد. (90)
قَالُوا لَنْ نَبْرَحَ عَلَيْهِ عَاكِفِينَ حَتَّىٰ يَرْجِعَ إِلَيْنَا مُوسَىٰ (91)
91 - گفتند: ما هرگز از پرستش آن دست بر نخواهيم داشت تا موسى به سوى ما بازگردد. (91)
قَالَ يَا هَارُونُ مَا مَنَعَكَ إِذْ رَأَيْتَهُمْ ضَلُّوا (92)
92 - [موسى] گفت: اى هارون! چه چيز مانع تو شد که وقتى ديدى [آنان] گمراه شدند، (92)
أَلَّا تَتَّبِعَنِ ۖ أَفَعَصَيْتَ أَمْرِي (93)
93 - از پى من نيامدى؟ آيا از امر من سرپيچى کردى؟ (93)
قَالَ يَا ابْنَ أُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي وَلَا بِرَأْسِي ۖ إِنِّي خَشِيتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِي (94)
94 - گفت: اى پسر مادرم! نه ريش مرا بگير و نه [موى] سرم را، من ترسيدم بگويى: ميان بنى اسرائيل تفرقه انداختى و گفته مرا رعايت نکردى. (94)
قَالَ فَمَا خَطْبُكَ يَا سَامِرِيُّ (95)
95 - [موسى] گفت: اى سامرى! پس ماجراى تو چيست؟ (95)
قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهَا وَكَذَٰلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي (96)
96 - گفت: من به چيزى توجه کردم که آنان به آن توجه نکردند; پس مشتى از ردّ پاى آن رسول برگرفتم و آن را افکندم و بدين گونه نفس من [آن را ]برايم بياراست. (96)
قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَنْ تَقُولَ لَا مِسَاسَ ۖ وَإِنَّ لَكَ مَوْعِدًا لَنْ تُخْلَفَهُ ۖ وَانْظُرْ إِلَىٰ إِلَٰهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفًا ۖ لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفًا (97)
97 - گفت: پس برو (دور شو) که حتماً سزاى تو در زندگى اين است که بگويى: تماس ممنوع! و بى ترديد براى تو موعدى است که هرگز آن را با تو خلاف نکنند و نگاه کن به معبودت که بر آن معتکفى بى گمان آن را [با سوهان] مى ساييم، سپس [ساييده]آن را به طور کامل در دريا مى پاشيم. (97)
إِنَّمَا إِلَٰهُكُمُ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۚ وَسِعَ كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا (98)
98 - جز اين نيست که معبود شما <اللّه> است که غير او معبودى نيست [و] علم او همه چيز را فرا گرفته است. (98)
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊
🌷 نکته تفسیری صفحه ۳۱۸🌷
فتنه ی سامری قسمت ـ2:
هنگامی که حضرت موسی (ع) برای راز و نیاز با خدا و گرفتن الواح تورات در کوه طور بود، خبر گوساله پرست شدن قومش را از خدا دریافت کرد. از این رو پس از تمام شدن مدّت معیّنِ وعده ی او با خدا، در حالی که الواح تورات را در دست داشت، با ناراحتی نزد قومش بازگشت و مشاهده کرد که چگونه جهل و نادانی قومش، زحمات چندین ساله ی او را در چند روز به باد داده است.
آری، هزاران نفر از مردم بنی اسرائیل، در برابر مجسّمه ای طلایین به سجده می افتادند و با گوساله ی مقدّسشان راز و نیاز می کردند! موسی با دیدن این صحنه فریاد برآورد: مگر پروردگارتان به شما وعده های خوبی نداده بود؟ مگر مژده ی نزول تورات و نجات و پیروزی و سرافرازیتان را نشنیده بودید؟ چرا خودتان را به این روز انداختید؟ آیا ده روز تأخیر من باید شما را به اینجا بکشاند؟! در این هنگام، مردم بیچاره که با نهیب های موسی تکانی خورده و تازه فهمیده که بودند مرتکب چه گناه بزرگی شده اند، تقصیر را بر گردن سامری انداختند و گفتند: ما با اختیار خودمان این کار را نکردیم؛ هر چه هست، زیر سر سامری است! البتّه خدا هیچ گاه بهانه ی گوساله پرستان را نپذیرفت و با سرزنشِ آن ها فرمود: آیا نمی دیدند که آن گوساله نه حرفی می زد و نه سود و زیانی به آنان می رساند؟ پس چرا عقلشان را به کار نگرفتند؟ موسی که انحراف سخت بنی اسرائیل آزرده اش کرده بود، برای بیدار کردن ذهن های خفته ی بنی اسرائیل و توجّه دادن آن ها به زشتی بسیار اعمالشان، الواح تورات را با آن همه عظمت بر زمین گذاشت و بر سر برادر بزرگ ترش هارون که خود پیامبر الهی بود فریاد برآورد: این چه وضعی است؟ چرا وقتی انحراف این ها را دیدی، با آنان برخورد نکردی؟ آیا از فرمان من سرپیچی کردی؟! هارون، برادرش را آرام کرد و گفت: برادر، مرا سرزنش نکن. من ترسیدم که تو بگویی میان بنی اسرائیل تفرقه افکندی و سفارش من به حفظ وحدت جامعه را رعایت نکردی. آری، این مطلب حیاتی یعنی وحدت و یکپارچگی یکی از مهم ترین نیازهای یک جامعه برای ادامه ی زندگی اش است. از این رو هارون که گمان می کرد برخورد با سامری، با متلاشی شدن جامعه ی بنی اسرائیل مساوی باشد، ترجیح داد تا بازگشت برادرش موسی سکوت کند. درست به همین سبب نیز موسی دلیل برادرش را پذیرفت و دیگر او را سرزنش نکرد. بر اساس روایات، در امّت اسلامی نیز حادثه ای شبیه ماجرای گوساله پرستی در بنی اسرائیل رخ داد؛ بدین ترتیب که پس از پیامبر ، توصیه ی مهم ایشان در مورد جانشینی علی نادیده گرفته شد. در آن زمان، انحراف بسیار بزرگی در امّت اسلامی ایجاد شد؛ ولی علی برای حفظِ وحدت امت اسلامی، راه سکوت را پیش گرفت و از حقّ مسلّم خود صرف نظر کرد. سرگذشت بنی اسرائیل، بیشتر از هر داستانی در قرآن بازگو شده است. در روایتی از پیامبر اسلام می خوانیم: «هر آنچه در میان بنی اسرائیل اتّفاق افتاد، با شباهت زیادی در این امّت نیز اتّفاق می افتد.» بنابراین ما مسلمانان باید با سرگذشت بنی اسرائیل به خوبی آشنا شویم و اشتباهات آنان را تکرار نکنیم.
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊