eitaa logo
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
2.2هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
79 فایل
﷽ زمانــ رفتنی است با #قرآن زمان را ماندنی کنیم🚫 کانال #آموزشی آیدی ما 👇 @Mohmmad1364 بهترین نیستیم اما خوشحالیم که بهترینها ما را برگزیده اند💚 باحضور حافظان قرآنی 🎓 کپی از مطالب آزاد است ♻ گروه آموزشی رایگان حفظ داریم تاسیس 14 آبان 1397
مشاهده در ایتا
دانلود
شاید اولین عملیات اطلاعاتی توسط مادر حضرت فرماندهی شد اونجا که به خواهرش گفت برو در جمع کنیزان قصر نفوذ کن و از حال فرزندم برام خبر بیار وَقَالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّيهِ فَبَصُرَتْ بِهِ عَن جُنُبٍ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ 📜(قصص11) مادر موسی به خواهرش گفت دنبال بچه بروو او از دور بچه رو میپائید بدون اینکه اونا بفهمن
ﻫﻢﭘﯿﺎﺯﺧﻮﺭﺩ،ﻫﻢﭼﻮﺏﺧﻮﺭﺩﻭﻫﻢﭘﻮﻝﺩﺍﺩ ﺍﯾﻦ ﺿﺮﺏﺍﻟﻤﺜﻞ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﺎﺏ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﻗﺪﯾﻢ، ﺷﺨﺼﯽ ﺧﻄﺎﯾﯽ ﻣﺮﺗﮑﺐ ﺷﺪ، ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ ﺧﻄﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﺮﺗﮑﺐ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ،ﻗﺮﺍﺭ ﺷﺪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺳﻪ ﺭﺍﻩ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﻨﺪ: ﯾﺎ ﺻﺪﺿﺮﺑﻪ ﭼﻮﺏ ﺑﺨﻮﺭﺩ، ﯾﺎ ﯾﮏ ﻣﻦ ﭘﯿﺎﺯ ﺑﺨﻮﺭﺩ، ﯾﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺻﺪﺗﻮﻣﺎﻥ ﭘﻮﻝ ﺑﺪﻫﺪ. ﻣﺮﺩﮔﻔﺖ: "ﭘﯿﺎﺯ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﻡ" ﯾﮏ ﻣﻦ ﭘﯿﺎﺯ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ. ﻣﻘﺪﺍﺭﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩ، ﺩﯾﺪ ﺩﯾﮕﺮ ﻗﺎﺩﺭ ﺑﻪ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺑﻘﯿﻪﺍﺵ ﻧﯿﺴﺖ. ﮔﻔﺖ: "ﭘﯿﺎﺯ ﻧﻤﯽﺧﻮﺭﻡ، ﭼﻮﺏ ﺑﺰﻧﯿﺪ" ﺑﻪﺩﺳﺘﻮﺭ ﺣﺎﮐﻢ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮﻫﻨﻪ ﮐﺮﺩﻧﺪ ۲۹ضربه ﭼﻮﺏ ﮐﻪ ﺯﺩﻧﺪ ﺑﯽﻃﺎﻗﺖ ﺷﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: "ﻧﺰﻧﯿﺪ، ﭘﻮﻝﻣﯽﺩﻫﻢ" ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺰﺩﻧﺪ ﻭ ﺻﺪ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺍﺩ . ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻫﻢ ﭘﯿﺎﺯ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﻫﻢﭼﻮﺏ ﺭﺍ، ﺁﺧﺮ ﺳﺮ ﺻﺪ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺟﺮﯾﻤﻪ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺩﺍﺩ. ﺍﯾﻦﺑﻮﺩ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﻏﻠﻂ. ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید. @goranketabzedegi
زمان⏳؛ ارزشمندترین سرمایه ی💰 انسانهاست. پس "وقت دیگران را ندزدیم!"⛔️ وقت دزدی فقط با جلو زدن توی صف نیست😎 🔸دیر رسیدن سر قرار⌚️ 🔹حرف زدن زیاد و بیهوده🗣 🔸صحبت کردن با تلفن📱 در حالی که ارباب رجوع، منتظر است 🔹پاس دادن های بیهوده ی اداری!👈 🔸حرکت آهسته در لاین تندرو خیابان🚗 و... از مصادیق هستند. 👇 دقت👇 گاهی ریشه مشکلات بزرگ را باید تو امور کوچک جستجو کرد و به این امور میتوان گفت
قانون فوتبال دوران کودکی رو یادته؟ 1. اونیکه از همه چاقتتر بود، همیشه دروازبان بود. 2. همیشه اونی که مالک توپ بود، میگفت کی بازی میکنه کی نه. 3. زیاد قسم میخوردی پنالتی بود، قسم نمیخوردی پنالتی نبود. 4. بازی زمانی تموم میشد که همه خسته میشدن. 5. مهم نبود که بازی چند چنده. هر کی گلِ آخر بازی رو میزد، برنده بود. 6. داور هم که کشک بود. 7. اگه یه موقع توپ گیر نمیومد, یه دبه پلاستیکی, یه چیزی بالاخره توپ بود. 8. اگه تو یارکِشی آخر انتخاب میشدی، دیگه امیدی واسه زندگی نبود. 9. لحظه ای که توپ میرفت زیر ماشینی که در حال حرکت بود, پر استرس ترین لحظه زندگی بود. 10. وقتی مالک توپ عصبانی میشد، بازی تموم میشد. 11. همسایه ای از کوچه رد میشد، همه رونالدینیو میشدن. 12. کفشت، پیرهنت پاره میشد، کتکای شب رو نگو. 13. مسابقه با تیم کوچه بغلی, مثل لشکر کشی هیتلر به لهستان بود. آره, یادش بخیر. ای کاش میشد بازم برگشت به همون دوران. همون دورانی که معرفت و سادگی و انسانیت, حرف اول رو میزد. ولی حالا چی ...
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
💠| یــادت باشد  #Part_21 به حمید گفتم: من این سالاد رو نمی‌خورم! این چیزی که تو درست کردی به هر چ
💠| یــادت باشد  سحر اولین روز ماه مبارک، حمید کتاب «منتهی الآمال» را از بین کتابهایی که داشتیم انتخاب کرد. از همان روز اول شروع کردیم به خواندن این کتاب که درباره زندگی چهارده معصوم بود. هروز داستان و سیره زندگی یکی از ائمه را می خواندیم. روز چهاردهم کتاب را با خواندن زندگی امام زمان(عج) تمام کردیم. این کتاب که تمام شد، حمید از کتابخانه محل کارشان سی کتاب با حجم کم آورد. قرار گذاشتیم هر کدام کتابی را که خواندیم خلاصه اش را برای دیگری تعریف کند. بیشتر به کتاب های اعتقادی علاقه داشت. دوست داشت اگر جایی مثل حلقه های دوستان یا هیئت بحثی میشد با اطلاعات به روز پاسخ دهد.‌ ایام ماه مبارک رمضان حمید تا ساعت دو و نیم سر کار بود. بعد که می آمد، یکی دو ساعتی می‌خوابید. روزهای زوج بعد از استراحت می‌رفت باشگاه روزهای هم که خانه بود با هم کتاب می‌خواندیم، نظر می دادیم و بحث میکردیم. گاهی بحث‌هایمان چالشی میشد. همیشه موافق نظر همدیگر نبودیم. درباره همه چیز صحبت میکردیم. از مسائل روز گرفته تا بحث های اعتقادی، بعد از خوردن افطار هم کتاب می‌خواندیم. بعضی اوقات کتابهایی را میخواند که لغات خیلی سنگینی داشت. از این طور کتابها لذت میبرد. اگر لغتی هم بود که معنایش را نمی‌دانست می رفت دنبال لغتنامه. در حال خواندن یکی از همین کتابهای ثقیل بود که من داخل آشپزخانه مشغول آماده کردن سحری بودم. وقتی دید درگیر آشپزی هستم، شروع کرد با صدای بلند خواند تا من در جریان مطلب کتاب باشم. یکی دو صفحه که خواند تا من هم در جریان مطالب باشم. یکی دو صفحه ک خواند گفتم: زحمت نکش عزیزم. از چیزی که خوندی دو کلمه هم نفهمیدم. چون همه اش لغاتی داره که معناش رو متوجه نمی شم. جواب داد: همین که متوجه نمی‌شیم ؛ قشنگه ! چون باعث میشه بریم دنبال معنی کلمات. اینطور کتاب ها علاوه بر محتوا و اطلاعاتی که به آدم اضافه می‌کنن باعث میشه دامنه لغاتمون بیشتر بشه ... •♡• •♡• ✒️ ادامه دارد....
💫 و أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها لا نَسْئَلُكَ رِزْقاً نَحْنُ نَرْزُقُكَ وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْوى‌ «132» 💫 و خانواده‌ات را به نماز فرمان ده و بر آن پايدار باش. ما از تو روزى نمى‌خواهيم، (بلكه) ما تو را روزى مى‌دهيم، و سرانجامِ (نيكو) براى (اهل) تقوا است. نکته ها ✨💬 در روايات متعدّدى آمده است كه پس از نزول اين آيه، پيامبر صلى الله عليه و آله تا چندين ماه دَرب خانه‌ى حضرت على و فاطمه عليهما السلام را مى‌زدند و در آستانه در مى‌فرمودند: «الصلاة» آنگاه به قرائت آيه تطهير مى‌پرداختند. هرگاه وضع زندگى رسول خدا صلى الله عليه و آله تنگ مى‌شد، اين آيه را تلاوت مى‌فرمود، آنگاه به افراد خانه دستور مى‌دادند تا نماز بخوانند. 🌿 ✴️ «اصْطَبِرْ عَلَيْها» يعنى هم در انجام نماز وهم در امر به آن تأكيد وپايدارى كن. ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید. @goranketabzedegi
امام صادق علیه السلام: در شب و روزت منتظر امر (فرج) مولايت باش تَوَقَّع أمرَ صاحِبِكَ لَيلَكَ و نَهارَكَ بحارالأنوار جلد 98 صفحه 159
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اعجاز عددی در قرآن 🔹نکاتی جالب از اعجاز عددی در قرآن کریم که در سال ۵۸ در برنامه‌ی درس‌هایی از قرآن توسط حجت الاسلام قرائتی گفته شده است.
چند پیام از این آیه ✅ 🔶 1- همه‌ى هستى خدا را تسبيح مى‌گويند، پس چرا انسان از اين كاروان عقب بماند. تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ‌ ... 🔷 2- در آسمان‌ها نيز موجودات زنده و با شعور هست. «مَنْ فِيهِنَّ» 🔶 3- تسبيح هستى، همراه با حمد و ستايش است. «يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ» 🔷 4- بعضى صداها را ممكن است بشنويم، امّا نمى‌فهميم كه تسبيح است. «لا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ» 🔶 5- همه‌ى هستى شعور دارند، ولى اطلاعات انسان از هستى ناقص است. إِنْ‌ مِنْ شَيْ‌ءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ‌ ... لا تَفْقَهُونَ‌ 📚 تفسیر نور 💠
017044.mp3
145.5K
🌼 ترتیل آیه ۴۴ سوره اسراء 🔶 استاد پرهیزکار 🔸🔹🔸🔹🔸🔹 💠 تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ ۚ وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَٰكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ ۗ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا. آسمان های هفتگانه و زمین و هر کس که در آنهاست، خدا را تسبیح می گویند، و هیچ موجودی در عالم نیست مگر اینکه ذکر و تسبیح خدا را می‌گوید اما شما تسبیح آنها را نمی فهمید. یقیناً خداوند بردبار و بسیار آمرزنده است. 🔹🔸🔹🔸🔹🔸 چند پیام از این آیه 👇👇👇
🔥 برای زندگی نکن! تباه میشوی . . . غمگین ترین آدم ها ڪسانی هستند ڪه برداشتِ دیگران برايشان زیادی مهم است . . . |کار درست را انجام دهیم،حتی اگر مسخره شویم| @goranketabzedegi
🤲الهی فرزندم باشه ✳️یکی از نشانه های عصر نزدیک به ظهور این است که: در عین اینکه جوامع بشری از ظلم و ستم بیداد می‌کند... ✅در مقابل باید انسان‌های متقی و مؤمن هم تعداد قابل توجهی داشته باشند. 🔵تکلیف ما این است که بتوانیم انسان های صالح و شایسته‌ای برای عصر ظهور تربیت کنیم. ❇️اگر می‌خواهیم نسلی امام زمانی تربیت کنیم ... باید در مقابل حربه‌های دشمن _که به دنبال سلطه‌ی تربیتی است_ پای کار باشیم. 🔻دشمن علاوه بر سلطه‌ی اقتصادی، فرهنگی و سیاسی به دنبال سلطه‌ی تربیتی است. و تا حدود زیادی در این امر به نتایج موفقیت‌آمیزی رسیده... ⚠️دشمن در سلطه‌گری دارد از غفلت ما استفاده می‌کند‼️ سطح خانواده ها را در حد تأمین‌کننده‌ی نیازهای زیستی پایین آورده‌اند❗️ 💢همین که مادر به فکر پوشاک و خوارک بچه باشد. و پدر به فکر تامین هزینه‌های فرزند باشد. کافی‌است!!!! ⚠️در نتیجه این بچه آماده‌ی آماده رها می‌شود، تحویل داده می‌شود، پای تلوزیون و فضای مجازی ...⚠️ ⁉️حال چه کسی او را دارد تربیت می‌کند⁉️ یک سری سلبریتی ... یعنی: ما پدر و مادرها فقط نقش تأمین‌کننده را ایفا می‌کنیم ✳️در صورتی که ما باید روی بچه‌هایمان اثرگذار باشیم.... ✅نسل ظهور را ما باید تربیت کنیم ✅
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
💠| یــادت باشد  #Part_22 سحر اولین روز ماه مبارک، حمید کتاب «منتهی الآمال» را از بین کتابهایی که
•┈┈••✾•◈◈◈◈◈◈◈◈◈•✾••┈┈• 💠| یــادت باشد  از دوره نامزدی هر بار که عکسهای گالری موبایلش را نگاه می‌کردم ؛ از من می پرسید : کدام عکس برای شهادتم خوب است ؟ زیاد جدی نمی‌گرفتم و با شوخی بحث را عوض می‌کردم،ولی این بار حسابی جا خوردم و دلم لرزید . دوست نداشتم این موضوع را ادامه بدهد . چیزی به ذهنم نمی رسید . پرسیدم: پات بهتر شده. آب و هوا چطور بود؟سوغاتی چیزی نگرفتی ؟ کمی سکوت کرد و بعد با لبخندی گفت : آنقدر آنجا دویدیم که پام خوب خوب شده. تا من برم به مادرم سر بزنم ، تو از بین عکس ها یکی رو انتخاب کن ببینم سلیقه همسر شهید چه شکلیه ! وقتی برای دیدن عمه رفت با پدرم تماس گرفتم و گفتم : باباجون ، حمید تازه از ماموریت برگشته ، خسته است . امروز باشگاه نمیاد. خودتون زحمت تمرین این شاگرد ها رو بکشید . این حساسیت من روی حمید شهره عام و خاص شده بود. همه دستشان آمده بود. پدرم از پشت گوشی خندید و گفت: حمید خواهرزاده منه . اون موقعی که من اسمش را انتخاب کردم . تو هنوز به دنیا نیومده بودی ، ولی الان انگار تو بیشتر هواش رو داری ! کاسه داغ‌تر از آش شدی دختر!خداحافظی کردم ، دوباره رفتم سراغ عکس ها . با هر عکس کلی گریه کردم . اولین باری بود که حمید رو این شکلی می دیدم . نور خاصی که من را خیلی می ترساند. همان نوری که رفقای پاسدار و هم هیئتی به شوخی می گفتند : حمید نور بالا می زنی. پارچه بنداز روی صورتت ! آن قدر این حالات در چهره حمید موج می‌زد که زیر عکس هایش می نوشتند شهید حمید سیاهکالی! یا به خاطر شباهتی که چشم‌های باحیایش به شهید «محمد ابراهیم همت» داشت ، او را حمید همت صدا می کردند. یکی از دوستانم که حمید را می شناخت همیشه به من می گفت: نمی دونم چه موقعی ، ولی مطمئنم شوهرت شهید میشه. •♡• •♡• ✒️ ★᭄ ادامه دارد....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠سوره آل عمران (آیه ۱۳۷ الی ۱۳۹) 🔰قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ سُنَنٌ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ (١٣٧) 🔸پیش از شما، سنّت‌هایی وجود داشت؛ (و هر قوم، طبق اعمال و صفات خود، سرنوشتهایی داشتند؛ كه شما نیز، همانند آن را دارید.) پس در روی زمین، گردش كنید و ببینید سرانجام تكذیب‌كنندگان (آیات خدا) چگونه بود؟! 🔰هَٰذَا بَيَانٌ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِينَ (١٣٨) 🔸این، بیانی است برای عموم مردم؛ و هدایت و اندرزی است برای پرهیزگاران 🔰وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (١٣٩) 🔸و سست نشوید! و غمگین نگردید! و شما برترید اگر ایمان داشته باشید! @goranketabzedegi
✅ یه ضرب المثل معروف هست که اونم انگار ریشه ی قرآنی داره 💢میگه👇 «چاه مکن بهر کسی، اول خودت دوم کسی!» 💢قرآنم میگه 👇 «وَلَا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ» (فاطر43) مکرو نیرنگ دامن خود نیرنگ باز را میگیرد و بس این آیات درباره مشرکانی نازل شد که می گفتند: ما مثل بعضى از امت هاى پیشین که پیامبران را تکذیب کردند و آنها را به شهادت رساندند، نیستیم، اما وقتی پیامبر(ص) با قرآن به سراغشان آمد، نه تنها اسلام نیاوردند، بلکه در مقام تکذیب و مبارزه و انواع مکر و فریب بر آمدند. ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید. @goranketabzedegi
❤️ خداوند مرگ و زندگی را آفرید... تا امتحانتان کند که... کدام یک از شما بهتر رفتار می‌کنید! 📖 سوره ملک، آیه ۲ ‌‎‌‎‌‌ ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ @goranketabzedegi
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 🔸پيامبر اکرم (ص)میفرمایند: 🔺اَلضَّيفُ يَنزِلُ بِرِزقِهِ و َيَرتَحِلُ بِذُنوبِ اَهلِ البَيتِ ميهمان، روزى خود را مى آورد و گناهان اهل خانه را مى برد. (بحارالأنوار، ج 72، ص 461) 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
...وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلىٰ جُيُوبِهِن.. 31 نورَّ و باید روسری های خود را بر روی گریبان ها بزنند ( تا گردن و سینه پوشانده شود ) تبيين حجاب در بينش قرآن كريم اين است كه زن بايد كاملاً درك كند كه حجاب او تنها مربوط به خود او نيست تا بگويد من از حق خودم صرف‏نظر كردم، حجاب زن مربوط به مرد نيست تا مرد بگويد من راضيم، حجاب زن مربوط به خانواده نيست تا اعضاي خانواده رضايت بدهند، حجاب زن، حقي الهي است، حرمت زن نه اختصاص به خود زن دارد نه شوهر و نه ويژه برادر و فرزندانش مي‏باشد، نظر آیت الله جوادی آملی در باره حجاب
این گل در کل جهان به نام "ماها مه رو و آریا" شناخته می شود و فقط و فقط در منطقه هیمالیا رشد می کند! گفته می شود این گیاه هر ۴۰۰ فقط سال یک بار گل می دهد! اگر می خواهیم آن را بار دیگر ببینیم بایستی ۴۰۰ سال دیگر صبر کنیم! نسل ما خیلی خوش شانس است که این گل را می بیند! تقدیم به بهترین زندگی کنید! 🌍
🌺دعاهای فرد ۴۰ ساله درقرآن🌺 🌸🌷🌸🌷🌷🌸🌷🌸🌷 1⃣ شکر گذاری ✅ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَىٰ وَالِدَيَّ ﻭ ﺑﻪ سن ﭼﻬﻞ ﺳﺎﻟﮕﻲ ﺑﺮﺳﺪ ، ﮔﻮﻳﺪ : ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ! ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﻟﻬﺎم ﻛﻦ ﺗﺎ ﻧﻌﻤﺘﺖ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﺮ ﻣﻦ ﻭ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭم ﻋﻄﺎ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻱ ﺳﭙﺎﺱ ﮔﺰﺍﺭم 2⃣ عمل صالح ✅ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ ﻭ ﻛﺎﺭ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﻱ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﻰ ﭘﺴﻨﺪﻱ ﺍﻧﺠﺎم ﺩﻫﻢ. 3⃣ اصلاح فرزندان ✅ وَأَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي ﻭ ﺫﺭﻳﻪ ﻭ ﻧﺴﻞ ﻣﺮﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﻦ ﺻﺎﻟﺢ ﻭ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﮔﺮﺩﺍﻥ 4⃣ توبه ✅ إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ به درگاه تو توبه آوردم 5⃣ تسلیم خدا ودین ✅ وَإِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ ﺑﻪ ﻳﻘﻴﻦ ﺍﺯ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺷﺪﮔﺎﻥ [ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺍﺣﻜﺎم ] ﺗﻮﺍم.(احقاف۱۵) 🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷
شرح ارسالی از کاربر @goranketabzedegi
امام على _عليه السلام_: مَن دامَ كَسَلُهُ خابَ أمَلُهُ كسى كه پيوسته تنبلى كند، در رسيدن به آرزويش ناكام ماند. ميزان الحكمه جلد10 صفحه 131 🔹🔸🔹 ☝️اگر هدف مهمی داری، باید برای رسیدن بهش تلاش کنی! هیچ کس با تنبلی به اهدافش نرسیده هیچ کس هم نخواهد رسید! اگر میخوای حافظ مسلطی باشی، قاری خوبی باشی، معلم توانمندی باشی، یا... باید برای رسیدن به هدفت تلاش کنی! ✅این قانون زندگیه: و أن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ ... ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺟﺰ ﺁﻧﭽﻪ ﺗﻠﺎﺵ ﻛﺮﺩﻩ [ ﻫﻴﭻ ﻧﺼﻴﺐ ﻭ ﺑﻬﺮﻩ ﺍﻱ ]ﻧﻴﺴﺖ (نجم/٣٩) قــــــرآنـــــ کتابـــــ زندگــی eitaa.com/joinchat/3456958479C5b7a9b8b74 @goranketabzedegi
📚 یکی تعریف می‌کرد وقتی از نماز جماعت صبح بر می‌گشتم جماعتی را دیدم که بزور قصد سوار کردن گاو نری را در ماشین داشتند. گاو مقاومت می‌کرد و حاضر نبود سوار ماشین بشود، من رفتم دستی به پیشانی گاو کشیدم؛ گاو مطیع شد و سوار شد. من مغرور شدم و پیش خودم گفتم؛ «این از برکت نماز صبح است.» وقتی رسیدم خانه دیدم مادرم گریه و زاری می‌کند، علت را که جویا شدم گفت «گاومان را دزدیدند!» گاو مرا شناخته بود ولی من او را نشناختم! ☑️ قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚 لینک عضویت 🔰 @goranketabzedegi
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
•┈┈••✾•◈◈◈◈◈◈◈◈◈•✾••┈┈• 💠| یــادت باشد  #Part_23 از دوره نامزدی هر بار که عکسهای گالری موبایلش
💠| یــادت باشد  اواسط اردیبهشت ماه بود. آن روز از سرکار مستقیم برای مربیگری رفته بود باشگاه. خانه که رسید از شدت خستگی، ساعت ده نشده خوابید. نیم ساعتی خوابیده بود که گوشی حمید زنگ خورد. از محل کارش تماس گرفته بودند. دو دل بودم که بیدارش کنم یا نه. در نهایت گفتم شاید کار مهمی داشته باشند. بیدارش کردم. گوشی را که جواب داد، فهمیدم حمید را فراخوان کرده اند. باید به محل پادگان می رفت. سریع آماده شد. موقع خداحافظی پرسیدم کی برمیگردی؟ گفت: «مشخص نیست!» تا ساعت دوازده شب منتظرش ماندم. خبری نشد. کم کم خوابم برد. ساعت دو نصفه شب از خواب پریدم. هنوز برنگشته بود. خیلی نگرانش شدم. گوشی را نگاه کردم. دیدم پیامک داده خانوم من میرم بندرعباس. مشخص نیست کی برگردم. مراقب خودت باش.)خیلی تعجب کردم. با خودش چیزی نبرده بود، نه لباسی، نه وسیله ای، نه حتی شارژر گوشی. معمولا مأموریت هایی که می رفت از قبل خبر می دادند و من وسایل مورد نیازش را داخل ساک می چیدم. دلم خیلی آشوب شده بود. سریع تلویزیون را باز کردم و زدم شبکه خبر تا ببینم بندرعباس اتفاقی افتاده یا نه؟ زیرنویس نوشت که در این منطقه رزمایش برگزار می شود. خیالم کمی راحت شد. با خودم گفتم حتما یک رزمایش یکی، دو روزه است. می روند و برمی گردند. ولی باز دلم قرار نگرفت. طاقت نیاوردم و به گوشی حمید تماس گرفتم. داخل اتوبوس بود صدای خنده همکارهای پاسدارش می آمد. گفتم حمید، چرا این طور بیخبر؟ نصفه شب بندرعباس کجا بود؟ هیچی هم که نبردی؟.... •♡• •♡• •┈┈••✾•◈◈◈◈◈◈◈◈◈•✾••┈┈• ✒️ ادامه دارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💖بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ💖 🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀 کانال قــــــرآنـــــ کتابـــــ زندگــی eitaa.com/joinchat/3456958479C5b7a9b8b74 @goranketabzedegi