⛔️از گرفتن تا گرفتن
فاصله اندک است..
💠دستگیر باشیم نه مچ گیر ...
@goranketabzedegi
*«اللَّهُمَّ اجعلنا أقرب عبادك إليك»*
*خدایا! مرا جزء نزدیک ترین بندگانت قرار بده...♥️*
#خداوند
🦋🕊️🦋🕊️🦋🕊️🦋🕊️🦋
@goranketabzedegi
#یک_آیه_تدبر
-وهرجاباشیداوباشماست.
وخداوندنسبتبهآنچهانجام
میدهیدبیناست!
📚#حدید - 4
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
@goranketabzedegi
11.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اجرای چند هزار نفری سلام فرمانده توسط دهه نودی ها
لطفا در نشر این کلیپ کوشا باشید
@goranketabzedegi
#نکات_طلایی_حفظ
#حفظ_جدید
#توصیه_مشاور
📢حافظ عزیز:
⁉️سوال؟
✍چی کار کنم ساده و فارسی نخونم؟ آخه عادت کردم. خودم هم دوست ندارم ساده بخونم. لطفا راهنمایی کنید
🧐🧐🤔🤔🤔🤔
📢یه پیشنهاد آسون برای این دوستان دارم اینه که:
✅فایل صوتی 🎵📋صفحه به صفحه ((قاری ای که شنیدن صداش براتون دلچسبه و اذیت نمیشید و به مزاجتون خوش میاد و با روحیه تون سازگاره)) که باهاش استماع ترتیل دارید رو دانلود کنید، حین مرور؛ مخصوصا در روخوانی ها، اجازه بدید صوت قاری به اندازه نیم یا یک خط پخش بشه؛ همراهش بخونید.
بعد صوت رو قطع کنید⏸ .حالا همون ریتم رو تا آخر صفحه حفظ کنید و با همون لحن ادامه بدید.
صفحه بعد رو دوباره همین کارو تکرار کنید.
🔷به همین راحتی و به همین خوشمزگی ترتیل میخونید و کلی هم ذوق میکنید و تازه اطرافیان هم از دست اون صدای یکنواختتون راحت میشن؛ شاید یه دعایی هم به جون من کردن.😊
موفق باشید. 🌷
@goranketabzedegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تلاوت ماندگار
سوره والضحی با یک نفس
اعضای محترم 😎
نام قاری رو درصورت امکان به آیدی ما ارسال فرمایید
بسیارشنیدنی
@goranketabzedegi
🔴 قدر فرصتهای ناب را بدانیم
✍یکی از مفسران قرآن کریم میگوید: مانده بودم «لفی خسر» را چگونه معنا کنم، از بس فکر کردم خسته شدم و با خود گفتم بروم سراغ سورههای دیگر تا فرجی شود.
نقل میکند روزی گذرم به بازار افتاد و دیدم کسی با التماس فراوان به مردم میگوید: مردم رحم کنید به کسی که سرمایهاش در حال آب شدن هست و داره نابود میشه، نگاه کردم دیدم او یخ فروش است و یک قالب یخ آورده، هوا هم گرم است و یخ هم در حال آب شدن و او التماس میکند از مردم که از من یخ بخرید. من معنای «لفی خسر» را در سوره عصر از این یخ فروش فهمیدم؛ ما هم لحظه به لحظه یخ زندگیمان در حال آب شدن است اما قدر این نعمتها و فرصتهای ناب را نمیدانیم و درک نمیکنیم مگر زمانی که دیر میشود و جز افسوس کاری از ما ساخته نیست.
@goranketabzedegi
✍امام علی(ع)
از دو رویی بپرهیز!
و بدان آدم دو چهره،
نزد خدا هیچ منزلتی ندارد.
📚فهرست غرر، ص394
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
@goranketabzedegi
#یک_آیه، یک درس
... وَقَالَ اللَّهُ إِنِّي مَعَكُمْ...
... و خداوند فرمود: قطعا من با شما هستم... (مائده/١٢)
🔹🔸🔹
🔻 یکی از انتظاراتی که بشر از دین دارد، یا بهتر بگویم، یکی از فواید دین، پاسخ به #تنهایی انسانهاست.
🔸 این تنهایی ۴ نوع دارد که همهی ما کموبیش هر کدام از این موارد را احساس کردهایم:
۱- گاهی اوقات انسان تنهاست و هیچکس کنارش نیست.
۲- گاهی اوقات انسان در جمع است ولی باز هم تنهاست و احساس میکند کسی او را درک نمیکند.
۳- گاهی اوقات نیز اطرافیان انسان، او را درک میکنند اما راهحلی برای حل مشکلات ندارند و کاری از دستشان ساخته نیست.
۴- مورد آخر که از بقیه غمانگیزتر است، این است که اطرافیان محلت میگذارند و حتی کمکت هم میکنند، اما نه بهخاطر خودت، بلکه بهخاطر منافع خودشان!
💠 و تنها خداوند مهربان است که همهجا کنار انسان است و کاملاً مخلوقش را میشناسد و او را برای خودش میخواهد و کمک میکند که انسان به بهترینها برسد...
👤 آیت الله جوادی آملی
📚 انتظار بشر از دین
@goranketabzedegi
🔆 #داستان_شب
✍ تو زندگیات دنبال مقصر نباش، مقصر اصلی خودتی
🔹پیرزنی در خانه خود نشسته بود که دزدی از بالای درب به درون خانه پایین پرید. به ناگاه میخِ پشتِ در به چشمش خورد و چشمش درآمد.
🔸پیرزن گفت:
برخیز نزد قاضی برویم.
🔹دزد گفت:
دست مرا رها کن، من از تو شاکی هستم.
🔸هر دو نزد قاضی رفتند. قاضی تا چشمِ خونآلود و کورِ دزد را دید، تکانی خورد.
🔹پیرزن گفت:
من از این دزد شاکی هستم، برای دزدی به خانه من آمده است.
🔸قاضی گفت:
مگر چیزی هم دزدیده؟
🔹پیرزن گفت:
نمیتوانست؛ چون هم کور شد و هم من دستگیرش کردم.
🔸قاضی گفت:
ای پیرزن تو ساکت باش.
🔹پس رو به دزد کرده و پرسید:
چشم تو کجا کور شد؟
🔸دزد گفت:
میخ پشت درِ خانه این پیرزن کورم کرد.
🔹قاضی رو به پیرزن گفت:
حال میدهم چشم تو را کور کنند.
🔸پیرزن باهوش وقتی فهمید قاضی چیزی از قضاوت نمیداند و فقط دنبال کور کردن چشم کسی است، سریع لحن کلام خود را عوض کرد.
🔹وی گفت:
آقای قاضی اکنون فهمیدم من مقصرم. اما گناه من نبود، گناه آهنگر است که این میخ را پشت درب خانه من گذاشت. من که از آهنگری چیزی نمیدانم.
🔸قاضی گفت:
آفرین ای پیرزن.
🔹دستور داد رهایش کنند و سراغ آهنگر بروند. آهنگر را آوردند.
🔸آهنگر گفت:
آقای قاضی اگر یک چشم مرا کور کنید، چه کسی است که بر لشگریان امیر شمشیر و زره بسازد؟
🔹قاضی گفت:
پس کسی را معرفی کن و خود را نجات بده.
🔸آهنگر گفت:
شاه یک شکارچی دارد که موقع شکار یکی از چشمانش را لازم دارد و دیگری را میبندد. اگر یک چشم او را درآورید مشکلی برای شاه پیش نمیآید.
🔹قاضی گفت:
آهنگر را رها کنید و شکارچی را بیاورید.
🔸شکارچی را آوردند و گفتند:
چشمی درآمده، باید چشم تو را درآوریم چون نیاز نداری.
🔹شکارچی گفت:
آقای قاضی، من در زمان کشیدن کمان یک چشم خود را میبندم و برای جستوجوی شکار باید دو چشمم باز باشد.
🔸قاضی گفت:
کسی را میتوانی معرفی کنی؟
🔹گفت:
بلی. شاه یک نیزن دارد که وقتی نی میزند دو چشم خود را میبندد و هر دو چشمش اضافه است و یکی نباشد چیزی نمیشود.
🔸شکارچی را رها کردند. نیزنِ شاه را آوردند و گفتند:
دراز بکش که چشمی درآمده و چشم تو را باید درآوریم و از تو واجدِ شرایطتر نیافتیم.
🔹ما نیز گاهی وقتی خسارتی میبینیم، به هر عنوان هر کسی جلویمان بیاید از او تقاص میکشیم. کاری نداریم که در بسیاری از خطاهایمان، مسبب خودمان هستیم و نباید دنبال یافتن متّهم و مجازات احدی باشیم.
#شب_بخیر
@goranketabzedegi