کتاب #مهمان_شام زندگینامه شهید مدافع‌حرم #سیدمیلادمصطفوی

🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 #مهمان_شام 🌹زندگینامه شهید مدافع‌حرم #سیدمیلادمصطفوی قسمت 1⃣9⃣ سيد گاهی اوقات اينقدر شوخی و شلوغ می‌کرد كه اعتراض بعضی بچه‌ها بلند می‌شد، اما سيد هدفش فقط ايجاد انگيزه و روحيه بود. رفته بوديم شمال. کنار دريا سيد رورتو شن‌های ساحل دفن کردم و شروع کرديم براش نماز ميت خوندن!! نماز ميتی که رکوع، سجده و قنوت هم داشت. سيد فقط سرش بيرون بود.من هم با طمأنينه نماز می‌خواندم. سيد فقط می‌خنديد. بعد گفتم: « اللهم اغفر سيد ميلاد مصطفوی، ليسانسه‌ی بد ترکيب و... » همين طور می‌شمردم و سيد و رفقا هم مرده بودند از خنده. يه بار تا من وارد شدم بدوبدو اومد سراغم بلندم کرد و زد روی زمين. سريع يه پتو انداخت روم. من يه چاقو تو جيبم بود. سريع در آوردم و گرفتم جلوش. گفتم: « نامرد، زورت به مظلوم ميرسه؟ بيا برو با هم قد و قواره‌ات دست به يقه شو. » سيد يهو جا خورد! بعد گفت: « هر کسی رو که شما بگيد من حريفش ميشم. » گشتم از بين بچه‌ها بلند قامت‌ترين و ورزشکارترين‌شون رو پيدا کردم. تا به خودم بيام سيد اون بنده خدا رو هم به سرنوشت من دچار کرد. يك بار رسيديم به يادمان دهلاويه. اذان ظهر بود. با سيد وارد نماز خانه شديم. چند نفر روحانی اونجا بودند. سيد شيطنتش گل کرد و با صدای بلند گفت: « نابودی علمای... » بعد مکثی کرد و گفت: « علمای اسرائيل صلوات! » اون چند نفر روحانی اول با تعجب سيد رو نگاه کردند، اما جذبه سيد رو که ديدند با لبخند از سيد استقبال کردند. با سيد مشهد بوديم. ساعت سه نيمه شب از مشهد راه افتاديم. همه خسته بوديم. نوبتی رانندگی کرديم. صبح بود که من داشتم زيارت‌‌ عاشورا گوش می دادم. موقع سجده‌ی زيارت عاشورا بين خواب و بيدار بودم که ديدم ماشين داره ميره تو خاكی!! تا به خودم اومدم، ديدم که ماشين از جاده رفت بيرون. همگی هراسان بيدار شديم. سيد به خنده گفت: « پسر جون، وقتی سجده‌ی زيارت عاشورا می‌رسه، مواظب باش ماشين سجده نکنه. » 🎤 راویان: جمعی از دوستان ⬅️ ادامه دارد....

🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 #مهمان_شام 🌹زندگینامه شهید مدافع‌حرم #سیدمیلادمصطفوی قسمت 2⃣9⃣ 🇮🇷 سفر به مشهد يکی از برنامه‌هايی که همه ساله با بچه‌های هيئت داشتيم، سفر زيارتی به مشهد مقدس بود. يک روز بعداز تمرين تو زورخانه با بچه‌ها نشسته بوديم، يه دفعه صحبت از زيارت آقا امام رضا علیه‌السلام شد. سيد گفت: « حامدجان ان‌شاءالله ياعلی بگيم يه کاروان بچه‌ها رو ببريم مشهد. » گفتم: « سيدجان در خدمتم. نفری چقدر از بچه‌ها بگيريم. » گفت: « صد هزارتومن کافيه. » گفتم: « بابا خيلی کمه، صدتومن فقط پول کرايه‌مون ميشه. » گفت: « کارت نباشه حلش می‌کنم. » پيگيری کرد رفت پيش مسئول اردوئی سپاه و قول هتل سپاه رو در مشهد گرفت. تمام غذا و اسکان ما رايگان شد و فقط پول اتوبوس رو داديم که حتی اون صدتومن هم زياد اومد. آخرش رو کرد به من گفت: « ديدی حامد جان آقامون کريمه، خودش همه چيز رو جور کرد و رفتيم. » برای اتوبوس هم رفت يه راننده‌ای رو پيدا کرد يک ميليون تومان تخفيف گرفت. من باورم نمی‌شد. طوری شد که بچه‌ها رو شمال هم برديم. توسلش قوی بود. اخلاص داشت و کارش نتيجه می‌داد. تو زيارت خيلی خودمانی حرف ميزد. می‌گفت: « امام رضا علیه‌السلام كوچيكتم، نوکرتم. » چون ازته دل می‌گفت خيلی به دل می‌نشست. صاف و ساده بود. بی‌ريا حرف ميزد. ⬅️ ادامه دارد....

🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 #مهمان_شام 🌹زندگینامه شهید مدافع‌حرم #سیدمیلادمصطفوی قسمت 3⃣9⃣ يکی از برنامه‌های سيد در مشهد زيارت قبور شهدا بود. با اين که از حرم خيلی فاصله بود اما سيد سيره‌اش اين بود که حتما سری به شهدا بزنه. رفتيم گلزار شهدای مشهد. سر مزار شهيد برونسی که رسيديم حال عجيبی پيدا کرد. شروع کرد از شهيد برونسی صحبت کردن. داستان توسل شهيد به حضرت زهرا علیهاالسلام رو برای بچه‌ها گفت. اين که وسط ميدان مين گير می‌کنه و با توسل راه معبر رو پيدا می‌کنه و همراه نيروهاش خارج می‌شوند. می‌گفت: « بچه‌ها ببينيد شيطان با اين دل صاحب مرده‌ی ما چی کار کرده که ما می‌آييم تو حرم با آرامش کامل چند ساعت دعا و زيارت، و هيچ خبری نميشه. چرا ما جواب سلام رو از امام رضا علیه‌السلام نشنويم؟! مگه جواب سلام واجب نيست خوب امام هم حتما جواب سلام ما رو ميده، اما گوش ما از گناه کر شده. امام رضا علیه‌السلام و حضرت زهرای علیهاالسلام شب‌های عمليات هنوز هم هستند اما توسل ما ضعيف شده. » با گريه صحبت می‌کرد. می‌گفت: « بچه‌ها به معنويت بيشتر اهميت بدهيد، خودسازی کنيد تا ما هم به شهدا برسيم. » سوز عجيبی تو حرف‌هاش داشت. رفتيم زيارت. سيد بچه‌ها رو جمع کرد. حلقه زديم و يکی از بچه‌ها مداحی کرد. سيد حال قشنگی داشت. سينه ميزد، گريه می‌کرد. يادمه بچه‌ها رو اول برد موج‌های آبی، حسابی حال بهشون داد. بعدش گفت بريم مزار شهدا. سر مزار شهيد کاوه حال ديگری داشت. می‌گفت: « جفاست تا مشهد بيای و مزار شهدا نروی. » تو حرم هم چند تا شهيد بود. ما رو برد اون‌ها رو هم زيارت کرديم. از کوچکترين فرصت استفاده می‌کرد تا سيم ما رو به شهدا وصل کنه. با اين که در خلال اردو خيلی شوخ طبع بود، اما بعضی وقت‌ها از شهدا می‌گفت و دل‌هامون رو جلا می‌داد. جای جای حرم، مزار بزرگان و عرفا بود. ما را آنجا می‌برد و برای ما از کرامات اون بزرگان می‌گفت. مشهد رفتن با سيد حال و هوای ديگری داشت. معرفت بهمون می‌داد. ⬅️ ادامه دارد....

🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 #مهمان_شام 🌹زندگینامه شهید مدافع‌حرم #سیدمیلادمصطفوی قسمت 4⃣9⃣ يکی از دوستان رفته بود مشهد و اونجا پولش تموم شده بود. زنگ زده بود به سيد. گفته بود: « سيد جان دستم به دامنت اگه پول دستت هست برسون که حسابی لنگم. » سيد با اين که اون زمان دستش خالی بود گوشی موبايلی رو که تازه خريده بود فروخت و پول رو ريخته بود به حساب دوستش. هميشه جمله مرحوم آيه الله العظمی فاضل لنکرانی آويزه گوشش بود که فرمودند: « من پنجاه سال اسلام خوانده‌ام توصيه‌ام اين است بعد از انجام واجبات به جای مستحبات به کار و امور مردم رسيدگی کنيد. اگر آن دنيا از شما سؤال کردند بگوئيد فاضل گفته است. » مشهد که بوديم سيد خيلی به زائرها خدمت می‌کرد. سيد خيلی کم می‌اومد حرم. ميموند غذا و اسکان بچه‌ها رو هماهنگ می‌کرد. حتی به برخی از دوستان اعتراض کرد که چرا کمک کار نبودند. سيد گفت: « من يک بار رفتم حرم. زيارت من تو خدمت به زائرهاست. » مثل پروانه دور زائرها می‌چرخيد با تمام وجود و اخلاص. به قول خودمونی بگم، سيد خراب رفيق بود. يه بار ساعتی از ده شب زنگ زد بهم گفت: « حسين‌جان حاضر شو الان بريم مشهد. » گفتم: « بابا دست بردار، الان چه وقت مشهد رفتنه. » تا به خودم اومدم ديدم ساعت ۱۱:۳۰ شب سوار ماشين سيد به سمت مشهد در حال حرکت هستيم. زيارت که می‌رفتيم تا به صحن می‌رسيديم می‌گفت: « بچه‌ها از اين به بعد از همديگه جدا بشيم. » خيلی اصرار داشت تنها بره گوشه‌ای خلوت کنه. می‌گفت: « بچه‌ها هيچ وقت برای خودتون دعا نکنيد. حتما برای همديگر دعا کنيد تا زودتر مستجاب بشه. » ⬅️ ادامه دارد...

🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 #مهمان_شام 🌹زندگینامه شهید مدافع‌حرم #سیدمیلادمصطفوی قسمت 5⃣9⃣ آخرين مشهدش شد. تو مسير هميشه نماز جماعت بر پا می‌کرد و غالبا به اجبار ما خودش جلو می‌ايستاد. روز تولدش تو مشهد بوديم. اول گفت: « بذاريد مقداری تنها باشم. » رفت تا يک ساعت ازش خبری نبود. با چشمانی اشکبار برگشت و با همديگر رفتيم زيارت شهدا و... . می‌گفت: « هر چی می‌خوايد دست به دامن اين شهدا بشيد. » از مشهد هم برگشتيم رفتيم قم. اونجا هم مزار شهدا رفتيم. می‌گفت: « من رو بايد يه روزی ببرند پيش خودشون من اينجا موندنی نيستم. » بعد از شهادت سيد، قرار بود خادم الشهدای راهيان نور را ببريم مشهد. خيلی مشکلات بود. هر کاری می‌کرديم جور نمی‌شد. متوسل به شهدا شديم. سيد رو تو خواب ديدم. اومد سراغم. رفتيم خونه شهيد رحيمی. من و سيد و يکی از بچه‌ها رفتيم دست‌بوسی مادر شهيد. بعد سيد ما رو برد سر يک اتوبوس و گفت: « ان‌شاءالله بزودی راهی مشهد می‌شويد. » چند روز بعد از اين خواب با يکی از رفقا رفتيم منزل شهيد رحيمی. اتفاقا اون پسری که تو خواب با ما بود رو هم تو مسير ديديم. ايشان هم آمد و رفتيم منزل شهيد رحيمی. سيد تو خواب اسم يکی از بچه‌ها رو آورد و به من گفت: « که اين رفيقمون نمی‌تونه بياد مشهد! » با عنايت سيدميلاد خيلی زود ما راهی مشهد شديم. جالبه اون بنده خدا هم با ما اومد. اما تا رسيديم مشهد، زنگ زدند به اون دوست ما و گفتند: « زود برگرد يکی از بستگان نزديکت فوت کرده. » ايشان مجبور شدند باهواپيما سريع برگرده همدان. 🎤 راویان: مجيد قره‌خانی، حامد وزيری ⬅️ ادامه دارد....

✅ تصویر شهید سید حسن نصرالله و نتانیاهوی ملعون توسط هنرمندان عراقی کشیده شد اما به شکلی مجزا و متفاوت 👌 🪧#سید_حسن_نصرالله 🪧#لبنان🇱🇧 🪧#شهید_سید_حسن_نصرالله #امام_زمان #کانال_گردان_شهیدابراهیم_هادی https://eitaa.com/gordanshidhadi

⭕️ حمله پهپادی عراق به ایلات اشغالی. #امام_زمان #کانال_گردان_شهیدابراهیم_هادی https://eitaa.com/gordanshidhadi

🛑حیفا اشغالی هم اکنون #امام_زمان #کانال_گردان_شهیدابراهیم_هادی https://eitaa.com/gordanshidhadi

📖 تقویم شیعه ☀️ دوشنبه: شمسی: دوشنبه - ۰۹ مهر ۱۴۰۳ میلادی: Monday - 30 September 2024 قمری: الإثنين، 26 ربيع أول 1446 🌹 امروز متعلق است به: 🔸سبط النبي حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام 🔸سیدالشهدا و سفينة النجاة حضرت امام حسین علیهما السّلام ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️8 روز تا ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام ▪️12 روز تا ولادت امام حسن عسکری علیه السلام ▪️14 روز تا وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها ▪️38 روز تا ولادت حضرت زینب سلام الله علیها ▪️46 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز) ✅ التماس دعای فرج

*💫 الهی 💫* *💫یا حمید بحق محمد 💫 یا عالی بحق علی 💫* *💫 یا فاطر بحق فاطمه 💫 یا محسن بحق الحسن 💫* *💫 یا قدیم الاحسان بحق الحسین 💫* *💫 عجل لولیک الفرج صاحب العصر و الزمان💫* *✨اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن✨* *🌟💚 السلام علیک یا بقیة الله یا ابا صالح المهدی یا خلیفة الرحمن و یا شریک القرآن ایها الإمام الانس و الجان سیدی و مولای الامان الامان 💚🌟* *✨اَللّهُمَ صَلِّ عَلی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک ✨* *✨ روز دوشنبه روز زیارتی امام حسن و امام حسین علیهم السلام ✨* *✨ذکر روز: یا قاضی الحاجات «۱۰۰مرتبه»✨* *🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃*

❤️ ما مأموریت داریم برای فرج امام زمان (عج) کارکنیم الـٰلّهُمَ ؏َجــِّلِ‌ لوَلــیِّڪَ‌ اَلْفــَرَجْ‌ بحق‌ حضࢪٺ‌ زینب‌ ڪبرۍ‌ سلام‌ الله‌ علیها‌

🚨🚩پیکر شهید نصرالله در کربلا به خاک سپرده می شود‼️ 🪧#سید_حسن_نصرالله #امام_زمان #کانال_گردان_شهیدابراهیم_هادی https://eitaa.com/gordanshidhadi

⁠ ❤دردآورترین فریم هایی که در زندگی ام دیده ام همین تصاویر است. طنین فریادهای محمد و پدرش را هنوز ⁣می شنوی؟ « نزنید! بچه اینجاست، نزنید!» ⁣🌹 سالروز شهادت مظلومانه ⁣#محمد_الدرة، کودک ۱۲ساله فلسطینی #امام_زمان #کانال_گردان_شهیدابراهیم_هادی https://eitaa.com/gordanshidhadi

#حاج‌قاسم 🎥 حاضرم قلب و سرم را تقدیم دو نفر کنم: امام‌خامنه‌ای و سیدحسن‌نصرالله فیلم کمتر دیده شده از شهید سلیمانی #امام_زمان #کانال_گردان_شهیدابراهیم_هادی https://eitaa.com/gordanshidhadi

🚩‼️شهید #نیلفروشان: ان‌شاءالله در راه محو رژیم صهیونیستی به شهادت برسم #امام_زمان #کانال_گردان_شهیدابراهیم_هادی https://eitaa.com/gordanshidhadi

🚨نتانیاهو: ‼️همانطور که در تورات آمده است، من دشمنان خود را تعقیب خواهم کرد و آنها را از بین خواهم برد!! ⛔️تورات که فقط از نابودی شما گفته 😂😂 🪧#سید_حسن_نصرالله #امام_زمان #کانال_گردان_شهیدابراهیم_هادی https://eitaa.com/gordanshidhadi

🥀 پیش بینی آیت الله کشمیری در مورد آینده سیدحسن نصرالله... 🪧 #سید_حسن_نصرالله #امام_زمان #کانال_گردان_شهیدابراهیم_هادی https://eitaa.com/gordanshidhadi

🚨 سخنان معنادار سردار حاجی زاده : 🔺️در عملیات «وعده صادق» زبان ما برای پاسخ به تهدیدات وزیر امور خارجه بود. 🥀شهید امیر عبداللهیان ، وزیر امور خارجه در تراز انقلاب اسلامی بود. 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 #امام_زمان #کانال_گردان_شهیدابراهیم_هادی https://eitaa.com/gordanshidhadi