✨﷽✨
🏴حاجت غلام در حرم حضرت امام رضا علیه السلام
✍محمّد بن عبداللّه هروى مى گويد: مردى از اهالى بلخ با غلامش به زيارت حضرت امام رضا عليه السلام آمد، خود و غلامش آن حضرت را زيارت كردند.
ارباب بالاى سر حضرت آمد و مشغول نماز شد و غلام پايين پاى حضرت به نماز ايستاد. چون هر دو از نماز فارغ شدند به سجده رفتند و سجده را طولانى نمودند، ارباب پيش از غلام سر از سجده برداشت و غلام را صدا كرد، غلام سر از سجده برداشت و گفت: لبيك اى مولاى من
به غلام گفت: مى خواهى آزادت كنم؟ گفت: آرى، گفت: تو در راه خدا آزادى و فلان كنيز من هم كه در بلخ است در راه خدا آزاد است و من در اين حرم مطهر او را با اين مقدار مهريه به همسرى تو درآوردم و پرداخت آن را نيز ضامن شدم و فلان زمين حاصل خيز خود را هم وقف بر شما دو نفر و اولادتان و اولاد اولادتان و همين طور نسل و ذريه شما كردم و حضرت امام رضا عليه السلام را هم به اين برنامه شاهد گرفتم.
غلام گريست و به خدا و حضرت رضا عليه السلام سوگند ياد كرد كه من در سجود جز اين امور را نخواستم و به اين سرعت اجابتش از سوى خدا برايم معلوم شد.
📚 بحار الأنوار ، جلد 49 ، صفحه 330 .
#کرامات #امام_رضا
┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅
.
.
🔴 چشماني كه بينا شد
يكي از اطبّا اصفهان مي گفت:
من به هيچ ديني معتقد نبودم. به خدا ايمان نداشتم. با اين كه بچه مسلمان هم بودم ، يك روز به عمرم نماز نخوانده بودم، روزه نگرفته بودم. خارج آمدم و تحصيل كردم، دكترايم را گرفتم. به ايران برگشتم. مطب باز كردم و متخصّص چشم بودم.
ازدواج كردم. خدا به من دختري داد، روز به روز كه اين دختر بزرگتر مي شد، علاقه من به او بيشتر مي شد،
دختر به سنّ 6-7 سالگي رسيد، يك روز صبح آمدم صدايش كردم، از خواب بيدار شد، چشمهايش را هم باز كرد. ولي به من گفت: بابا، هيچ جا را نمي بينم، هر چه دستم را جلو چشمش تكان تكان دادم، ديدم نمي بيند. وحشت زده لباسهايم را پوشيدم. او را به مطب آوردم معاينه اش كردم، ديدم نابينا شده. صددرصد ، و بينايي اش را كاملاً از دست داده،
تلفن كردم، بعضي ديگر از رفقاي همكارم آمدند؛ كميسيون كردند، گفتند: هيچ اميدي به او نيست.
از ايران به كشورهاي خارجي آمديم، همه جا جواب رد دادند. دوباره به ايران برگشتيم. ديگر نه غذا مي توانستيم بخوريم، نه خواب داشتيم، نه آسايش داشتيم، يك روز زنم آمد با اشك جاري، گفت فلاني، چند سالي است كه ما با هم زندگي مي كنيم، هنوز يك همچنين خواهشي از تو نكرده بودم. امروز مي خواهم يك خواهش از تو بكنم، كه به خاطر من انجام بدهي .
گفتم: چه هست كه بگويي انجام بدهم؟ گفت: نه تو اعتقاد نداري. چكار كنم؟ گفت: انگليس، آمريكا، آلمان بردي خوب نشد، اطبّاي ايران جواب كردند. مي خواهم از تو يك خواهش كنم، مي دانم تو خدا را قبول نداري، دين و امام رضا (ع) را قبول نداري، ولي ما اصفهان هستيم و تا مشهد راهي نيست. همه جا بچّه يمان را برديم.بيا سه تا بليط بگيريم و سه تايي، براي سه شب مشهد برويم و برگرديم
گفتم: اين حرف ها چيست؟ مزخرفات مي بافي. گفت: من كه گفتم: فقط به خاطر من اين كار انجام بده.
گفتم باشد. ولي من خودم نمي آيم. من به امام رضا (ع) و اين حرف ها اعتقاد ندارم. گفت :« بسيار خوب» شما داخل حرم نياييد. من را ببر دمِ درِ حرم، من به حرم مي روم. شما دو ساعت ديگر دنبالم بيا.
بليط گرفتم، براي سه شب آمديم مشهد، وارد شديم، در هتل اثاثيه را گذاشتيم. حرم آمديم. چشمم به گنبد علي بن موسي الرضا افتاد، برگشتم.
زن در حرم رفت. دو ساعت بعد برگشت. شب دوّم، شب سوّم گذشت، خبري نشد.
به زنم گفتم : ديدي گفتم اين ها همه اش كشك است. علي بن موسي الرضا (ع) يعني چه؟ حالا ديگر بيا برويم. امشب ديگر پروازمان هست، زن باز هم زد زير گريه. گفت: امشب كه شب سوّم هست، شب جمعه هست، من شب جمعه حرم امام رضا (ع) را ترك نمي كنم. برو بليطمان را تمديد كن. سه روز ديگر بيشتر بمانيم. بليط را تمديد كردم. #شب_جمعه هم گذشت، خبري نشد. روز جمعه هم گذشت خبري نشد. شنبه صبح بود زنم گفت: ما را حرم نمي بري؟ گفتم چرا مي برم. ساعت 8 ما را حرم برد. خودش رفت كه ساعت 10 دنبالمان بيايد، دم صحن قرار گذاشتيم.
من رفتم و ساعت 10 آمدم دم قرار، ايستادم . دم صحن ديدم خبر نيست. ترسيدم « خدا» تا الآن تخلّف نكرده بودند. هر روز سر ساعت همين جا بودند. كجا رفتند؟ گم شدند؟
نگاه كردم در حرم تا آن لحظه حاضر نبودم از تعصّبي كه داشتم، داخل صحن را نگاه كنم. يك وقت ديدم حرم قيامت شده. مردم بر سرشان مي زنند. هر كسي هر كجا هست رو به حرم ايستاده، مي گويد: يا علي ابن موسي الرضا. خدا، چه خبر شده، چه شده، چه اتّفاقي افتاده؟ يك نفر آن نزديكي بود. صدا كردم. گفتم بيا جلو. نمي خواستم داخل حرم بروم. جلو آمد، گفتم: چه خبر است. حرم اين قدر قلقله است. گفت: مگر نمي داني امام رضا يك دختر بچه كور 6-7 ساله را شفا داده، الآن روي دست مردم است.
گفت: ديگر نفهميدم چه شد، گفتم: واي بر من، نكند دختر خودم باشد، داخل صحن دويدم، جمعيّت را شكافتم.
يك وقت ديدم دخترم روي دست مردم است، از آن دور من را ديد، مي گويد: بابا ديگر مي بينم.
گفت: جلو رفتم. دخترم را بغل كردم. دستم را جلوي چشمهايش حركت دادم ديدم چشم حركت مي كند. فهميدم بينا شده. دختر را رها كردم، داخل حرم دويدم، شبكه هاي ضريح را گرفتم. گفتم: آقا به خدا ديگر نوكرت هستم. اين قدر كريمي كه من به تو اعتقاد نداشتم، من را هم دست خالي برنگرداندي، به من هم عنايت كردي
📗منبع: نوار گلچين مصيبت هاي مرحوم خبازيان
#توسل #کرامات
حضرت #امام_رضا علیه السلام
.
.
#شرح_زیارت_عاشورا
یاوارث
🚩▪️مهدی علیه السلام و عاشورا
◼️▪️در این مقام - به یقین - یادآوری این نکته مهم نیز لازم است که
🚩 صاحب اصلی، در این همه رنج و بلا و مصیبت و شهادت و اسارت (از آن چه بر سر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله آمد؛ در عصر جاهلیت عربی تا آن چه بر سر اوصیای پیامبر و خاندان او آمد؛ در عصر طاغوتیت اموی و عباسی)و
🚩وارث بزرگ آن همه عظمت و ایثار و حضور و اقدام و حماسه و افتخار و هدایت و تعلیم و تزکیه و ارشاد و رشادت و تعهد و رسالت و بیداری و شهامت و فداکاری در راه اعتلای کلمه حق
🚩و اعلام منشور عدل، برای نجات انسانیت و سعادت انسان
🚩و احیای آرمان قرآن؛.......
آری، وارث این همه، حضرت ولی عصر، حجت بن الحسن المهدی علیه السلام است
▪️و چون چنین است، بسیار ضرورت دارد که در این مجالس، همواره توجه ها معطوف به ساحت پاک آن شریک قرآن و رکن ایمان و حجت زمان و اسوه انسان و راز قبله و سِرّ غدیر و خون خواه عاشورا باشد
▪️و نهایت مرتبه ادب رعایت گردد و رضای خاطر ایشان - که مقدمه رضای خدای متعال است - منظور باشد و طلب شود.
▪️روشن است که یکی از عوامل عمده کسب رضای آن امام، غنی بودن محتوای این مجلس ها و منبرهاست؛ از حیث تبیین اهداف الهی دین و آگاه سازی مردم از حقایق معارف و تعالیم صدیقین، در جهت دعوت به نشر ایمان و اقامه عدل و اجرای قسط، به منظور جامعه «توحید و عدل» و زمینه سازی برای احیای دین خدا و آمادگی برای ظهور کلی آن نجات دهنده نهایی انسان و زنده کننده راستین قرآن و برپا دارنده «عدل فراگیر» در جهان.
◼️▪️▪️در این جا خوب است به این موضوع هم اشاره ای بکنیم که یکی از راه های مهم غنی ساختن محتوای مجالس یاد شده از نظر تربیت و سازندگی، این است که
(به جز خطبه های عاشورا و سخنان امام حسین علیه السلام در مسیر کربلا)، مضامین آموزشی و سازنده زیارت ها و دعاهای زیارت را، پس از درک عمیق مفاهیم و مقاصد آنها، به صورتی درست و با بیانی مناسب، به مردم بیاموزند. این دو منبع یاد شده، از مهم ترین منابع شناخت و آگاهی و معرفت و سلوک و تربیت و حماسه و اقدام است که همواره مغفول مانده است و بهره ای که باید از آنها گرفته شود، گرفته نشده است.
📚پی نوشت:
1. مقتل معبر «ابصارالعین»، از علامه شیخ محمد سماوی عراقی، ابصارالعین، ص 7 و 11.
2. مجلسی، بحارالانوار، ج 44، ص 333.
3. مجله الغری، ربیع الاول، 1381ق، چاپ نجف.
مرد اگر خون جگر خورد، شرافت دارد
📚پرسمان حوزه / بهمن ۸۴
محضر استادمرحوم محمد رضا حکیمی; برشی از کتاب قیام جاودانه
#امام_زمان ع
#محرم
#عاشورا
#تدبر_حسینی
.
بازآ که غم زمانه از دل برود
خواب از سر روزگار غافل برود
از آمد و رفت فتنهها دلتنگیم
ای جلوۀ حق! بیا که باطل برود
📝 #سیدحسن_حسینی
🏷 #امام_زمان
.
.
منتظر واقعی از شلوغیهای آخرالزمان کلافه نمیشود!
🔻 عارف بالله مرحوم #حاج_اسماعیل_دولابی: کسانی که سالها «عَجِّل عَلی ظُهُورِکَ یا صاحِبَ الزَّمان» میگفتند، چرا از ظهور #مشکلات و #نابسامانیها کلافهاند و تاب تحمّل آن را ندارند؟ اینها مقدّمهی #ظهور است. پس یا دعای بر تعجیل ظهور حضرت را پس بگیرند یا دست از بیتابی و بیقراری بردارند و به آنچه هست تن بدهند.
🔸 بعد از هر شلوغی، خلوتی متناسب با آن خواهد بود و هر چه شلوغی بیشتر باشد، خلوت بعد از آن بزرگتر است. در #آخرالزمان شلوغی خیلی زیاد است، به نحوی که «یکفُرُ بَعضُهُم بِبَعضٍ وَ یَلعَنُ بَعضُهُم بَعضا»ً؛ گروهی گروه دیگر را تکفیر میکند و جمعی جمع دیگر را لعنت میکند.
#امام_زمان
.
.
#حضرت_سکینه
🔹🔷《اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يَا سُکَینَهَ(س) بِنْتَ الْحُسَيْنِ(ع) الشَّهيدِ》🔷🔹
✅مرحوم کفعمى در کتاب المصباح از حضرت سکینه(س) روایت مى کند که چون پدرم کشته شد، آن بدن نازنین را در آغوش گرفتم و حالت اغماء و بیهوشى برایم روى داد، در آن حال شنیدم که پدرم مى فرمود :
📋《شِیعَتِی مَهْمِا شَرِبْتُم مَاءِ عَذْبٍ فَاذکُرُونِی،
اَوْ سَمِعْتُم بِغَـــــریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی》
♦️شیعیان من! هنگامی که آب گوارا نوشیدید، مرا یاد کنید.
و یا هنگامی که ازغریبی یا شهیدی خبری شنیدید، برمن ندبه کنید.
📋《فـَاَنا السِّبْطُ الَّذی مِنْ غَیْرِ جُــرْمٍ قَتِلُونی،
وَ بِجَرد الخَیْـلِ بَعْد القَتْلِ عَمْداً سَحِقُوُنِی》
♦️من، نواده ی [پیامبر] هستم که مرا بی گناه کشتند و پس از آن از روی عمد، مرا پایمال سمّ اسبان کردند.
📋《لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشــورا جمیـعاَ تَنْظُرونی،
کَیْفَ اِسْتَسْقی لِطِفْـلی فَاَبَوا اَن یّرْحَمُونِی》
♦️ای کاش، همگی در روز عاشورا بودید و میدیدید،
که چگونه برای کودک خردسالم،آب خواستم وآنان رحم نکردند.(۱)
در مقاتل آمده است که ؛
📋《ثُمَّ إِنَّ سُكَيْنَةَ اعْتَنَقَتْ جَسَدَ أَبِيهَا الْحُسَيْنِ(ع) فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ》
♦️حضرت سكينه(س) پيكر پدرش امام حسين(ع) را در آغوش كشيد [ولى نگذاشتند كه سكينه در بالين پدر بماند] گروهى از اعراب اجتماع كردند و سكينه(س) را از روی بدن پدرش کنار زدند.(۲)(۳)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
ای لشکرِ بی آبرو، آخَر کجایم می برید؟
من طفلم و بی طاقتم، این سان کجایم می برید؟
در پهلوی نعشِ پدر، خواهم بمانم یک شبی،
با تازیانه از چه رو، این سان به فرقم می زنید؟
خواهم نمایم شستشو از خاک و خون جسم پدر،
این تن عزیز مصطفی است، آخر شما رحم آورید!
👤حسام
📚منابع :
۱)المصباح کفعمی، ص۷۴۱
۲)اللهوف ابن طاووس، ص۱۸۰
۳)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۵۹
#اسنادالمصائب
.
.
از #کرامات #امام_جواد علیه السلام
✍اباصلت هروی میگوید :
پس از دفن حضرت امام رضا علیهالسلام به دستور مأمون زندانی شدم. پس از یک سال از تنگی زندان و بی خوابی شب ها به ستوه آمدم، دعا کردم و برای رهایی از زندان به محمد و آل محمد متوسل شدم .
از خداوند خواستم به برکت ایشان در کار من گشایشی حاصل کند ، هنوز دعایم به آخر نرسیده بود که امام زمانم حضرت جواد علیه السلام، نجاتبخش گرفتاران عالم وارد زندان شد و فرمود :
ای اباصلت ، از تنگنای زندان بیتاب شدهای؟
عرض کردم : به خدا سوگند سخت بیتابم!
فرمود : برخیز !
سپس دستی به زنجیرها زد ، و غل و زنجیرها از دست و پای من بر زمین افتاد. آن گاه دست مرا گرفت و از کنار نگهبانان زندان عبور داد. نگهبانان در حالی که مرا نظاره میکردند، توان سخن گفتن نداشتند ، و به راحتی از زندان خارج شدم.
سپس امام جواد علیه السلام فرمود:
برو در امان خدا که هرگز دست مأمون به تو نخواهد رسید!
اباصلت میگوید : همان گونه که حضرت فرمود ، دیگر هرگز مأمون را ندیدم!
📚 عیون أخبار الرضا علیه السلام .
#امام_رضا
....................
.
▪️خبر حضرت رضا علیه السلام از شهادت خویش
شیخ صدوق از محول سیستانی نقل کرده است که:
وقتی چاپارها خبر گسیل داشتن امام رضا علیه السلام را آوردند من در مدینه بودم. آن حضرت برای وداع با پیامبر(ص) به مسجد رفت و چندین بار وداع می نمود و تا درِ مسجد می آمد و مجددا برمی گشت و صدای گریه اش بلند میشد.
من قدم پیش گذاشته و سلام دادم آن حضرت پاسخم را داد و من -شاید به خاطر دعوتی که از حضرت شده است- به او تهنیت گفتم فرمود رهایم کن من از جوار جدم بیرون برده می شوم و در غربت می میرم و در کنار هارون دفن می شوم -راوی میگوید- من در پی حضرت و روان شدم و همانگونه که فرموده بود واقع شد.
📚منبع:
مقتل معصومین، جلد٣، ص٣۶٩
#شهادت_امام_رضا
.
.
#حضرت_زهرا
✨﷽✨
🌼از حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل شده است که :
✍در روز قیامت جبرئیل در حالی که افسار مرکب مجلل فاطمه (سلام الله علیها ) را در دست دارد با صدای رسا به اهل محشر اعلام می کند که :«غضّوا أبصارکم حتّی تجوز فاطمة بنت محمّدٍ؛ ای اهل محشر چشمان خود را فرو بندید تا فاطمه دختر محمد (صلی الله علیه و آله) عبور کند.
تمام پیامبران، رسولان، صدیقان و شهیدان که در آنجا حضور دارند چشمان خود را فرو می بندند تا فاطمه سلام الله علیها از میان جمعیت عبور کرده و مقابل عرش خداوند توقف می کند. به درگاه خداوند عرضه می دارد: بارالها! ای مولای من، بین من و کسانی که به من ستم کردند و فرزندانم را کشتند خودت داوری کن! از سوی خداوند بزرگ ندا می رسد:
یا حبیبتي و ابنة حبیبي سليني تعطي و اشفعي تشفّعي ، فوعزتي و جلالي لاجازن ظلم ظالمٍ.
ای حبیبه من و دختر حبیب من! هر چه دوست داری از من بخواه تا به تو عطا کنم و برای هر کسی می خواهی شفاعت کن که پذیرفته خواهد شد به عزت و جلالم قسم که ستم ستمگر را نادیده نخواهم گرفت. در این لحظه حضرت زهرا(سلام الله علیها) به خداوند عرضه می دارد: الهي و سیّدي ذرّیتي و شیعتي و شیعة ذريتي و محبّي و محبي ذرّیتي .
ای آقا و مولای من! فرزندان و شیعیانم و پیروان فرزندانم و دوستدارانم و دوستداران ذریّه ام را نجات بده و به فریادشان برس. از سوی خدا ندا می رسد: أین ذرّیة فاطمة و شیعتها و محبّوها و محبّو ذرّیتها ؟!
ذریّه و شیعیان و دوستداران فاطمه و دوستداران فرزندان فاطمه(سلام الله علیها) کجایند؟
آنان همگی حاضر می شوند و در حالی که فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در پیشاپیش آنان در حرکت است و فرشتگان رحمت گرداگرد آنان حلقه زده اند به سوی بهشت روانه می شوند.
📚 امالى الصدوق ص 25 ،
و بحارالانوار ج 43 ص 219,220 .
✅ #کرامات
┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅
.