eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
5.5هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
624 ویدیو
840 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. زندگینامه سلام الله علیها ♦️بخش اول 📝شناسنامه: 🔻وُصفت الرّباب بأنّها امرأة جمیلة عاقلة فاضلة شاعرة، وهی امّ سکینة وعبدالله  وى را زنى زیبارو، خردمند، بافضیلت و شاعر، توصیف کرده‏اند. رَباب، مادر سَکینه و عبد اللّه است 📖الطبقات الکبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة): ج ۱ ص 4 🔻تاریخ دمشق: رَباب کَلبى، دختر امرؤ القیس بن عَدىّ بن اوس بن جابر بن کعب بن عُلَیم بن هُبَل بن عبد اللّه بن کِنانه، همسر حسین بن على بن ابى طالب علیه السلام و مادر دخترش سَکینه، در میان آن دسته از خاندان حسین علیه السلام است که پس از شهادتش، در دمشق، بر یزید، وارد شدند و حسین علیه السلام در یکى از شعرهایش از او یاد کرده است. ⬅️خواستگاری: عوف بن خارجه مى‏گوید: در روزگار خلافت عمر بن خطّاب، نزدش بودم که مردى گردن‏کج، از میان مردم، عبور کرد و به سوى عمر آمد و پیش رویش ایستاد و به او با عنوان خلیفه، سلام داد. عمر گفت: تو کیستى؟ گفت: مردى مسیحى! من، امرؤ القیس پسر عَدىّ کلبى هستم. عمر، او را نشناخت. مردى از میان جماعت به او گفت که این، از قبیله بکر بن وائل است که در جنگ جاهلىِ فَلَج، بر آنان هجوم آورده است. عمر گفت: چه مى‏خواهى؟ گفت: مى‏خواهم مسلمان شوم. عمر، اسلام را بر او عرضه داشت و وى، پذیرفت. سپس عمر، نیزه‏اى خواست و پرچم امارت بر مسلمانانِ قبیله قُضاعه را بر آن بست و به او سپرد. این پیرمرد، باز گشت، در حالى که پرچم بر بالاى سرش به اهتزار در آمده بود و تا آن هنگام، ندیده بودم مردى که یک سجده هم نکرده، امیر گروهى از مسلمانان شود. على بن ابى طالب علیه السلام به همراه دو پسرش، حسن و حسین، از آن مجلس برخاستند و خود را به او رساندند. على علیه السلام سرِ او را گرفت (او را به سوى خود، متوجّه کرد) و فرمود: «من، على بن ابى طالب، پسرعمو و داماد پیامبر خدایم و این دو، پسران من از دختر او هستند. ما مى‏خواهیم داماد تو شویم. به ما همسر بده». امرؤ القیس گفت: اى على! مُحَیّاه دختر امرؤ القیس را به عقد تو در آوردم، و اى حسن! سَلمى دختر امرؤ القیس را به عقد تو در آوردم، و اى حسین! رَباب دختر امرؤ القیس را به عقد تو در آوردم. ◀️ رَباب، همان است که حسین علیه السلام در حقّش چنین سروده است: لَعَمرُکَ إنَّنی لَاحِبُّ دارا تَحُلُّ بِها سُکَینَةُ وَالرَّبابُ‏ احِبُّهُما و أبذُلُ بَعدُ مالی ولَیس لِلائِمی فیها عِتابُ‏ ولَستُ لَهُم وإن عَتَبوا مُطیعا حَیاتی أو یُغَیِّبَنِی التُّرابُ‏ به جانت سوگند، من، سرایى را دوست دارم‏ که سَکینه و رَباب در آن، جاى دارند. دوستشان دارم و دارایى‏ام را مى‏دهم‏ وسرزنشگرم را یاراى سرزنش نیست. و هر چند[مرا]سرزنش کنند، مطیع آنان نیستم‏ در طول زندگى‏ام تا آن گاه که خاک، مرا پنهان کند. ⏪وهِیَ الَّتی أقامَت عَلى قَبرِ الحُسَینِ علیه السلام حَولًا،⏩ ثُمَّ قالَت: إلَى الحَولِ ثُمَّ اسمُ السَّلامِ عَلَیکُما ومَن یَبکِ حَولًا کامِلًا فَقَدِ اعتَذَر او کسى است که یک سال بر مزار حسین علیه السلام، اقامت[و عزادارى‏]کرد و سپس سرود: تا یک سال، مى‏گِریم و سپس، شما دو تن  را بدرود مى‏گویم‏ و البته هر کس یک سال کامل بگرید، عذر مقبولى[براى رفتن‏]آورده است. ظاهرا مقصودش از دو تن، امام حسین علیه السلام و فرزندش عبداللّه[على اصغر]باشند چون حسین علیه السلام وفات کرد، به خواستگارى رَباب آمدند و پافشارى کردند؛ امّا او گفت: «پدرْشوهر دیگرى جز پیامبر خدا صلى الله علیه و آله بر نمى‏گزینم» و دیگر ازدواج نکرد و پس از حسین علیه السلام، یک سال بدون سقف و سایه‏بان، زندگى کرد تا آن جا که فرسوده شد و از افسردگى، جان داد. او از زیباترین و عاقل‏ترینْ زنان بود. ✅ تاریخ دمشق: ج ۶۹ ص ۱۲۰ .......... . رفت از کف من دار و ندارم چه کنم؟ از داغ گلم اشک نبارم چه کنم؟ نوشیده ام آب و شیر من جوشیده از غصه ی طفل شیرخوارم چه کنم؟ بر نیزه سر کوچک او را بستند این داغ کجای دل گذارم چه کنم؟ پیداست به نیزه ترک لب هایش از کودک خویش شرمسارم چه کنم؟ از آب نصیبی به گل من نرسید جز آه چه از جگر برآرم چه کنم ؟ بر نیزه سرش ، تنش کجا افتاده است؟ من مادرم و جان نسپارم چه کنم؟ ✅ ۱۴۰۳ .
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. زندگینامه #حضرت_رباب سلام الله علیها ♦️بخش اول 📝شناسنامه: 🔻وُصفت الرّباب بأنّها امرأة جمیلة ع
. علاقه مندی امام حسین علیه السلام به و علیهم السلام 🔹بنا بر نقل مورخان، امام حسین(ع) رباب را بسیار دوست می‌داشت[۸] و درباره وی شعر هم می‌سرود. لَعَمْرُک اِنِّنی لَاُحِبُّ دارا  تَحُلُّ بها سکینةُ و الربابُ اُحبِّهما وَ اَبْدُلُ جُلَّ حالی  وَ لَیسَ لِلاَئمی فیها عِتابُ «به جان تو سوگند! من خانه‌ای را دوست دارم که سکینه و رباب در آن باشند. آن‌ها را دوست دارم و تمامی دارایی‌ام را در راه آنان می‌بخشم و عتاب و سرزنشی در این دوست داشتن بر من نیست.»[۹] 🔹شعر دیگری نیز درباره رباب به امام حسین(ع) منسوب است: اُحبُّ لِحُبِّهَآ زبدا جمیعا  وَ نَثْلَةَ کُلَّها و بَنی رباب وَ اخْوالاً لَهَا مِن آلِ لامَ  اُحِبُّهُم وَ طُرَّ بَنی جنابُ «من به خاطر دوستی او نثل و تمام «بنو رباب» را دوست دارم. و همچنین دایی‌های او را از خاندان لام و همه [خاندان] بنی جناب را دوست دارم.»[۱۰] ✅منابع 🔹تاج العروس، ج۲، ص۱۰. انساب الاشراف، ج۲، ص۱۹۶. 🔹 اعیان‌الشیعة، ج۶، ص۴۴۹. 🔹 البدایة و النهایة، ج۸، ص۲۲۹. .
8.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نمایشگاه مرکزي نیکران موتور در شرق تهران افسریه کامل ترین مجموعه بنلی با شرایط ویژه و فوق‌العاده بدون سود اقساط یکساله به همراه ‌هدایای ارزنده آدرس فروشگاه افسریه، اتوبان بسیج، ۱۵متری سوم، نبش خیابان ۲۵ هماهنگی ۰۹۳۹۶۱۱۲۶۰۶یعقوبیان ۰۹۱۹۲۱۱۸۰۳۹خانی فروشگاه ۰۲۱.۳۳۸۰۳۶۹۲ https://eitaa.com/afsa112
. به نام نامی او احترام بگذارید پس از «حسین»، «علیه السلام» بگذارید به غیر اسم «علی» روی نسل خود نگذاشت به روی نسل خود این‌گونه نام بگذارید ز پا نشست، نمازی مگر به پا دارد زمان برای قعود و قیام بگذارید عمود خورده و فرق سرش دو تا شده است که فرق بین حلال و حرام بگذارید اگر خدای نکرده دچار درد شدید کمی ز تربت او بین کام بگذارید شبیه سنت اجدادمان محرم را نشانه‌ی عَلَمی روی بام بگذارید برای اینکه سلامی به محضرش بدهید به سینه دستِ ادب صبح و شام بگذارید بدون روضه‌ی گودال، خاک‌تان نکنند! برای ذریه‌ی خود پیام بگذارید لباس مشکی‌مان را میان خانه‌ی قبر فقط به نیت حُسنِ خِتام بگذارید چنانچه کم بگذارید، خود ضرر کردید قدم به مجلس روضه مدام بگذارید شبیه ضجه‌زدن‌های مادرش هرشب برای مرثیه سنگ تمام بگذارید به کهنه پیرهنش کوفیان طمع نکنید کمی لباس برای امام بگذارید گرسنه بود که شد ذبح، لااقل دیگر برای طفل یتیمش طعام بگذارید شاعر: ✍ .
3. وضعیت نشستن.mp3
8.66M
⚠️ آموزش مداحی وضعیت نشستـن مداح روی صندلی و روش گرفتن کاغذ شعـــر و میکروفـن در مقابل جمعیت و استرس و ... 🎙حاج محمود کریمی [حاج محمود کریمی]
روضه دشتی.mp3
19.94M
نمونه روضه توسط حاج محمود کریمی در قالب دشتی ⚠️ [حاج محمود کریمی]
. در مرثیت امام موسی بن جعفر ( ع ) / نوحه ------------- چکد اشک دیده شده دل مکدّر کند گریه امّا به موسی بن جعفر امامی که مسموم کین شد دل از داغ او در طنین شد واویلا واویلا واویلا واویلا بسوزد دل ما ز خَلِّصْنیِ یا ربّ ازآن بغض گلگون که بنشسته بر لب ز زندان رسیده نوایی رضا جان ، رضا جان کجایی واویلا واویلا واویلا واویلا چه آتش به دلها ازین ماجرا شد که موسی بن جعفر ز زندان رها شد چو مرغی پر و بالِ بسته ز زنجیر کینه شکسته واویلا واویلا واویلا واویلا ز هر کس که دیدم غم او فزون بود مکانش به زندان به قعرِ سجون بود بخوان شرح زندان او را ببین ظلم و جور عدو را واویلا واویلا واویلا واویلا بگو تسلیت تو امام زمان را که جدّ غریبش ز کف داده جان را به قعرِ سیه چال دشمن ز داغش دل ما به شیون واویلا واویلا واویلا واویلا ** حاج محمود تاری «یاسر»✍ .
. ✍ کن راحتم خدای الرحمان کن راحتم دیگه ازین زندان خسته شدم از جور زندان بان خدای رحمان به جرم بی گناهی محکومم تنگه دلم برای معصومه م تنگه دلم برا رضا جونم خدای رحمان اسیره یوغ و غل و زنجیرم سلسله ها کرده زمین گیرم حرومی هی میکنه تحقیرم خدای رحمان یه عمریه همه ش دارم ناله روضه خونم همین سیا چاله بعضی جاهاش شبیه گوداله سخته با پاهای ورم کرده با بدنی که مملوِ ازدرده بیفتی رو زمینی که سرده .