eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
5.5هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
624 ویدیو
840 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. اومدم با مستی همه این راهو روی دست اربابم می بینم من ماهو می خونم این شعر ناصرالدین شاهو یم فاطمی-دُر سرمدی -گل احمدی مه هاشمی ز سُرادقات محمدی-طلعت ظهور جلالتی به سما قمر-به نبی ثمر-به فاطمه دُر-به علی گوهر به حسن جگر-به حسین پسر-چه نجابتی چه اصالتی علیُ اکبر مولانا علی«۲» ….. دومین سرداری توی دربار اقا لشکر اربابین با علمدار اقا نوکر دربارت شاه قاجار اقا به ملک مطاع به خدا مطیع به مرض شفا-به جزا شفیع چه مقام بندگیت رفیع-بَه چه بندگی و اطاعتی خم زلف تو چه شکن شکن-به مثال نقره فام تن-سپری به کتف و کفن به تن-بَه چه قامتی و قیامتی علی اکبرمولانا علی«۲» https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi/15483 👇
14031126-2-03.mp3
17.36M
| بازم با اشک حسرت توو این شبای غیبت ببین که من نشستم به زیر طاق نصرت بیا امید قلب ما بیا به درد ما دوا بیا معزالاولیا (آفای من ۲ یابن الحسن۲) مراسم احیای شب پنجشنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۳ مداح :
. ولادت حضرت عباس علیه السلام بند اول بگوش بگوش خبر میدن به شیعه‌ها بگوش منادی میگه از توی عرش خدا بگوش دارن میگن خادما از توو کربلا بگوش شور قیامت اومد خوش قد و قامت اومد امام هیات اومد وفا و غیرت اومد بزرگ طائفه‌ی جرعت و شهامت اومد شیر شجاعت اومد یار امامت اومد اون که با اسمش مریضا میشن سلامت اومد گره گشا اومده تا گره گشایی کنه ماشالا ماشالا اومده تا به قلب عاشقا خدایی کنه ماشالا ماشالا باب الحوائج تموم حاجتا اومده ماشالا ماشالا می‌خواد تموم نوکراش و کربلایی کنه ماشالا ماشالا الدخیل یبو فاضل بند دوم بگوش بگوش میر و علمدار اومده بگوش وارث ذوالفقار کرار اومده بگوش علی مرتضی به تکرار اومده بگوش ماه عشیره اومد به جنگ چیره اومد پهلوونی که بی نظیره اومد اون کسی که یک تنه جنگ و دست میگیره اومد فاتح میدون اومد شیر رجزخون اومد عموجون رقیه خاتون اومد برید کنار که حیدر از خیمه‌ها بیرون اومد جگر نداره کسی حتی روبروش وایسه ماشالا ماشالا حداقل یکی برای آبروش وایسه ماشالا ماشالا رقیه ذوق می‌کنه وقتی‌که بهش میگن ماشالا ماشالا هیشکی نمی‌تونه مقابل عموش وایسه ماشالا ماشالا بند سوم بگوش بگوش واسه شنیدن خبر بگوش علی مرتضی بازم شده پدر بگوش پیدا شده توو آسمونه شب قمر بگوش عشق به هوش اومده ساقی سبوش اومده علی اصغر و بگید بیاد عموش اومده شیر نر ام بنینه به خروش اومده علم بدوش اومده باده فروش اومده صدای حیدر از توو گهواره بگوش اومده بوسه زهرا رو ببین زیر گلوش اومده اومده اونکه روی ناموس حسین حساسه ماشالا ماشالا حتی تموم زائراشو هم به اسم می شناسه ماشالا ماشالا قبله حاجات تموم ارمنی ها روز تاسوعا ماشالا ماشالا به قول پیرمردای عراقیا امام عباسه ماشالا ماشالا .👇👇👇
10.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بگوش بگوش بند اول تولد حضرت عباس علیه السلام ۱۴۰۳ محفل شمع زینب سلام الله علیها مداح : کربلایی فرهاد محمدی
22.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بگوش بگوش بند دوم تولد حضرت عباس علیه السلام ۱۴۰۳ محفل شمع زینب سلام الله علیها مداح : کربلایی فرهاد محمدی
✨﷽✨ ✍آیت الله العظمی جوادی آملی: يك سيد بزرگواری كه امام جماعت يكی از اين مساجد قم بود و اوايل ما هم در همان مسجد مباحثه مي‌كرديم. اين سید بزرگوار به يك بيماری سكته مغزی مبتلا شد، در اثر توسل به اهل بيت علیهم السلام شفا پيدا كرد.به من مي‌گفت كه من در آن حالت بيماری بچه‌ های من مرا از قم به تهران مي‌بردند مي‌آوردند هيچ كدام از اينها را نمي‌شناختم نمي‌فهميدم چه كسی من را مي‌برد چه كسی من را مي‌آورد، با اينكه بچه‌ های من بودند، پرستار من بودند، اينها را نمي‌شناختم ولی يادم نرفته بود. مرتب مي‌خواندم. اين همان معنای حفظ دين است. خب خيلی است، مي‌گفت زيارت عاشورا كه در حال صحت ادامه مي‌دادم، اين يادم نرفته بود، اين را مرتب در رفت و آمد مي‌خواندم اما بچه‌هايم را نمي‌شناختم.اين ‌طور مي‌شود خب انسان وقتی به آن اواخر كه رسيد زبان او در اختيار ملكات اوست، در اختيار خود او نيست، الان ما كه سالميم زبان در اختيار ماست هر حرفی را خواستيم بزنيم مي‌زنيم، اما در آن لحظات آخر زبان ما در اختيار ملكات ماست در اختیار رفتار نیک و اعمال نیک ماست. مثل آدم خوابيده. آدم خوابيده حرف مي‌زند اما حرفش روی اختيارش نيست كه بخواهد چه بگويد چه نگويد بلكه روی اعمال قبلی اوست. 📚درس اخلاق ۸۹/٧/٢٩ ┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅ .
64.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️قرائتِ کاملِ دعای پرفیضِ توسّـل⭕️ 📖 📖 🎤‌: کربلایی‌علـی‌حاجیـــان‌فر 🕌رواق امام خمینی |حرم مطهر رضوی 🗓‌سه‌شنبه 6 آذر 1403
. ۳۰ بهمن، سالروز شهادت روحانی شهید و مجاهد، حجة الاسلام سید مجتبی صالحی‌خوانساری گرامی باد. 💠شهیدی که در عرصه های علم و عمل و ایمان و عبادت و تبلیغ و خدمت به مردم و تربیت جوانان جهاد کرد. و در کامیون حمل بسته های نان به جبهه‌های کردستان به اصابت گلوله ها به پهلویش، ارث مادری و مزد جهاد خود را گرفت. و با کرامت امضای خونین برنامه امتحانی دختر خود پس از شهادت، نام خویش را در تاریخ ماندگارتر کرد. 🌺 ادامه .... .👇
🔹🔷💠 ماجرای کرامت 💠🔷🔹 🌷شهید صالحی خوانساری بعد شهادت🌷 از زبان همسر بزرگوار شهید: 💠بعد از شهادت آقا مجتبی، مراسم های متعددی از سوی ارگان ها و گروه های مختلف به منظور بزرگداشت ایشان برگزار شد. قرار بود در خوانسار هم مراسمی به همین منظور از سوی فرماندار آنجا برگزار شود. به همین خاطر ما را هم به این مراسم دعوت کرده بودند. دخترهای کوچکم به خاطر درس و مدرسه شان نتوانستند همراه ما به خوانسار بیایند و در قم ماندند. آن روز برای دخترهای من روز عجیبی بوده است. خودشان می گویند در آن روز همه اش احساس می کردند کسی آنها را دنبال می کند. حتی وقتی به گلزار شهدا و نانوایی رفته بودند این احساس را داشتند. دخترم زهرا کلاس اول راهنمایی بود. وقتی به مدرسه می رود، مدیرشان برنامه امتحانات ثلث دوم را بین دانش آموزان پخش می کند و از بچه ها می خواهد که والدینشان آن را ملاحظه و امضا کنند. دخترانم هم با ناراحتی به خانه بر می گردند. بچه ها را به خواهرم سپرده بودم، به همین خاطر شب هم پیش آنها مانده بود. آن شب زهرا پدرش را در خواب می بیند. از او می پرسد بابا غذا خوردی؟ پدرش می گوید نه بابا، غذا نخوردم. زهرا می گوید خوب من می روم برای شما غذا بیاورم. 🌺پدر می گوید نیازی نیست. برو آن برگه ات را بیاور. دخترم می گوید کدام برگه؟ پدرش می گوید همان برنامه ای که امروز مدیر مدرسه به شما داد. زهرا می رود برنامه امتحانی اش را بیاورد، اما هرچه دنبال خودکار آبی می گردد پیدا نمی کند. 🌹 او می دانست که پدرش هیچگاه با خودکار قرمز امضا نمی کند، به همین دلیل می گردد تا بالاخره خودکار آبی را پیدا می کند و به پدرش می دهد. بعد می رود به آشپزخانه تا برای پدرش غذا حاضر کند. وقتی برمی گردد پدرش را در اتاق پیدا نمی کند، نگران به سمت حیاط می دود و می بیند در حال رسیدگی به باغچه است. آقا مجتبی عاشق گل و گیاه بود. زهرا دوباره به آشپزخانه بر می گردد و وقتی غذای پدرش را برایش می برد، می بیند او دیگر در حیاط نیست. این بار هراسان و گریان به دنبال او می دود اما هرچه می گردد، پیدایش نمی کند. همین موقع از خواب می پرد. خاله اش برایش آب می برد و آرامش می کند. زهرا دوباره می خوابد. صبح که از خواب بیدار می شود توجهی به خواب شب گذشته اش نمی کند. موقع رفتن به مدرسه که با عجله وسایلش را آماده می کند. 🌷ناگهان چشمش به برنامه امتحانی اش می افتد که با خودکار قرمز امضا شده، برگه را به خواهرش نشان می دهد. خواب دیشب برایش تداعی می شود. با تعجب ماجرا را برای خواهرش تعریف می کند و تاکید می کند که به کسی نگوید. شهید صالحی در قسمت ملاحظات برنامه نوشته بود «اینجانب نظارت دارم، سید مجتبی صالحی» و امضاء کرده بود. آیت الله خزعلی از دوستان شهید بودند. ایشان از ما خواستند تا مدتی، موضوع را پیش کسی مطرح نکنیم. علمای آن زمان صحت ماجرا را تایید کردند و نامه به رویت حضرت امام(ره) هم رسید. اداره آگاهی تهران هم پس از بررسی، اعلام کرد امضا مربوط به خود شهید مجتبی صالحی است اما جوهری که با آن امضا شده، شبیه هیچ خودکار یا خودنویسی نمی باشد. 🏵روح آن مجاهد بزرگ عرصه علم و عمل و جهاد و شهادت شاد و راهش پر رهرو باد. .
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. #اصول_دعاخوانی 🎙 حاج مهدی سماواتی 🔰حال و هوای دعاخوانی با مداحی متفاوت است 💠مناجات خوانی، دعاخ
. 🎙حاج علیرضا بکایی 🔰دعاخوانی دیر بازده است 🔸آموزش دعاخوانی دیر بازده است و یا بهتر بگویم با سیستم آموزش رایج متفاوت است. سازو کارش با مداحی متفاوت است. 💯اگر جوانان بخواهند دعاخوان بشوند بهتر است تا حدی از مداحی فاصله بگیرند تا بتوانند راجع به دعاخوانی فکر کنند و در فضای آن قرار گیرند. 🌀بنده وقتی در جلسات دعا شرکت می کردم به این فکر که روزی دعا اجرا کنم نبودم. فقط برای بهره گیری معنوی در مجلس دعا حضور می یافتم. 💠سالیان طولانی در مسجد امین الدوله بزرگواری دعا می خواند و ما بهره می بردیم بنابراین دعاخوان باید اول خودش حس بگیرد تا بتواند آن را به مخاطب منتقل نماید. .