eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.6هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
800 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
جایگاه شهید و شهادت از نگاه قرآن.mp3
1.61M
👆جایگاه شهید و شهادت از نگاه قرآن با شوق وقتی بسته بودی ساک خود را، دیروز، امروزِ خودم را دیده بودم فردای بی تو در دلم احساس میشد، این روزهای سخت را فهمیده بودم دل کندی از این زندگی تا دل ببندی، تنها به پیمانی که بستی با خدایت تو در نبردِ جبهه ی حق ایستادی، من با عذاب دوری ات جنگیده بودم بی تاب رفتی در میان آتش و خون، من هم شبیهت سوختم از بیقراری هر روز حالت را مدام از آسمان و، از دشتِ سرخِ لاله ها پرسیده بودم دیشب هوایت آن چنان دیوانه ام کرد، هی در اتاقت راه رفتم هی نشستم عکس و لباس انگشتر و سجاده حتی، جای قدمهای تو را بوسیده بودم انگار دربِ خانه وا شد آمدیّ و، آغوش گرمت را برایم باز کردی وقتی که از توی کمد پیراهنت را، از شدت دلتنگی ام پوشیده بودم ای مایه ی دلگرمی ام رفتیّ و حالا، سرمای سخت استخوان سوزی است در من هرگز نمیدیدم غروب عمر خود را، روزی که در دنیای تو تابیده بودم وقتی به خوابم آمدی آرامشی را، در قلبِ پرآشوب خود احساس کردم ای کاش چشمانم به دنیا وا نمیشد، ای کاش دیشب تا ابد خوابیده بودم... .
34.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حکایات تکان دهنده از ۱۳۸ 🎥ارتباط با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف...
shab sevom02 - - Output - Stereo Out.mp3
6.98M
💠الهم رب شهر رمضان شب سوم ماه رمضان ۱۴۰۲ 📜 خاطره از مادر شهید
3. شهدا.mp3
10.16M
🎤 شهیدان از مِی توحید مستند شهیدان سرخوش از « جام الستند » نمردند و نمی میرند هرگز شهیدان زنده ی جاوید هستند ... تا گشودند به نام شهدا « دفتر عشق » جلوه ای یافت ز ایمان و شرف « پیکر عشق » قصه ی لیلی و مجنون همه از یاد برفت تا گشودند به نام شهدا « دفتر عشق » خبر از عشق خدایی ست در این خانه و بس پای ازین خانه کِشد هر که ندارد سرِ عشق پیشتازان و دلیران به صفِ جنگ و جهاد به کفی جام شهادت به کفی ساغر عشق سرو جان دادن و رضوان طلبیدن بر دوست تا بدین مرحله ایثار نبود باور عشق تشنه از دریا گذشتن یا درآتش سوختن از علمدار رشید کربلا آموختین کام ما ، را مرگ خونین از عسل شیرین تر است این چنین از یادگارِ مجتبی آموختین جانا به دل خسته ی ما هم نظری کن یک شب تو از این کوچه ی ویران گذری کن این کوچه ی ظلمت زده از نور فراریست ای ماه بیا و شبِ دل را سحری کن مولا تو کجا و منِ آلوده ، ولیکن چون گل به برِ خار شبی را سپری کن 10/12/1401
1. معراجیان.mp3
6.11M
( دهه ی هفتاداجرا شده است ) 🎤 مِعراجيان از شطِ خون معراج کردند با داغِ خود ، صبر مرا تاراج کردند دریا دلان از شطِ خون بی سر گذشتند نالان مرا بگذاشتند و درگذشتند .. من گرچه با دریا دلان همراه بودم در اندرونِ خویشتن در چاه بودم یاران من رفتند و من در خواب ماندم در خوابِ سنگین با دلی بی تاب ماندم یاران من در کار خود هشیار بودند هرچند ، مست از باده ي ايثار بودند ( ياران من رفتند و من مهجور ماندم من با جهاني آرزو در گور ماندم ) 2 امشب بیا ای عشق حالی در من افکن من جنگلِ خشکم شرابی در من افکن امشب بیا ای عشق حالی در من افکن من جنگلِ خشکم شرابی در من افکن شاعر : ( فرید )✍
سخنرانی_01.mp3
31.65M
گلزار ی کرمان 🔵سخنرانی استاد در یادواره ی شهید بادپا
زمزمه ی عاشقاست.mp3
1.35M
زمزمه ی عاشقاست یا حسن و یا حسین این هیئتا یادگار مونده از پیر خمین ما که دلداده ی ثاراللهیم با همه حسینیا همراهیم پیرو نهضت روح اللهیم "سالها می گذرد حادثه ها می آید‏ ‏‏انتظار فرج از نیمه خرداد کشم‏" هستیم ما تا پای جان مدافع این نظام از دشمن های شرور ما می گیریم انتقام ما به خون شهدا مدیونیم پای انقلابمون می مونیم به یاد شهیدامون می خونیم علوی می میرم مرتضوی می میرم انتقام حرم زینب و من می گیرم پر زد مرغ قلب من تا گنبد جمکران شد ذکر لب همه آقا صاحب الزمان ما همه دلیر و بی واهمه ایم ما که پر شور و پر از زمزمه ایم جانفدای مهدی فاطمه ایم "نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد" .
. شهیدی که بعلت لو ندادن عملیات زنده سرش را بریدند عباسعلی فتاحی بچه دولت آباد اصفهان بود حدود ۱۷ سال سن داشت. سال شصت به شش زبان زنده‌ی دنیا تسلط داشت تک فرزند خانواده هم بود زمان جنگ اومد و گفت: مامان میخوام برم جبهه. مادر گفت: عباسم! تو عصای دستمی، کجا میخوای بری؟ عباسعلی گفت: امام گفته. مادرش گفت: اگه امام گفته برو عزیزم…عباس اومد جبهه. خیلی ها می شناختنش. گفتند بذاریدش پرسنلی یا جای بی خطر تا اتفاقی براش نیفته. اما خودش گفت: اسم منو بنویس میخوام برم گردان تخریب. فکر کردند نمی دونه تخریب کجاست. گفتند: آقای عباسعلی فتاحی! تخریب حساس ترین جای جبهه است و کوچکترین اشتباه، بزرگترین اشتباهه… بالاخره عباسعلی با اصرار رفت تخریب و مدتها توی اونجا موند. یه روز شهید حسین خرازی گفت: چند نفر میخوام که برن پل چهل دهنه روی رودخونه دوویرج رو منفجر کنن. پل کیلومترها پشت سر عراقیها بود… پنج نفر داوطلب شدند که اولینشون عباسعلی بود. قبل از رفتن.. حاج حسین خرازی خواستشون و گفت: ” به هیچوجه با عراقی ها درگیر نمی شید. فقط پل رو منفجر کنید و برگردید. اگر هم عراقی ها فهمیدند و درگیر شدید حق اسیر شدن ندارین که عملیات لو بره… تخریبچی ها رفتند… یه مدت بعد خبر رسید تخریبچی ها برگشتند و پل هم منفجر نشده، یکی شونم برنگشته… اونایی که برگشته بودند گفتند: نزدیک پل بودیم که عراقی ها فهمیدن و درگیر شدیم. تیر خورد به پای عباسعلی و اسیر شد… زمزمه لغو عملیات مطرح شد. گفتند: ممکنه عباسعلی توی شکنجه ها لو بده! پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: حسین! عباسعلی سنش کمه اما خیلی مرده، سرش بره زبونش باز نمیشه برید عملیات کنید… عملیات فتح المبین انجام شد و پیروز شدیم. رسیدیم رودخانه دوویرج و زیر پل یه جنازه دیدیم که نه پلاک داشت و نه کارت شناسایی. سر هم نداشت. پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: این عباسعلیه! گفتم سرش بره زبونش باز نمیشه… اسرای عراقی میگفتند: روی پل هر چه عباسعلی رو شکنجه کردند چیزی نگفته… اونا هم زنده زنده سرش رو بریدند…😭😭 جنازه اش رو آوردند اصفهان تحویل مادرش بدهند. گفتند به مادرش نگید سر نداره. وقت تشییع مادر گفت: صبر کنین این بچه یکی یه دونه من بوده، تا نبینمش نمیذارم دفنش کنین! گفتن مادر بیخیال. نمیشه… مادر گفت: بخدا قسم نمیذارم. گفتند: باشه! ولی فقط تا سینه اش رو می تونین ببینین. یهو مادر گفت: نکنه میخواین بگین عباسم سر نداره؟ گفتند: مادر! عراقی‌ها سر عباست رو بریدند. مادر گفت: پس میخوام عباسمو ببینم… مادر اومد و کفن رو باز کرد. شروع کرد جای جای بدن عباس رو بوسیدن تا رسید به گردن. پنبه هایی که گذاشته بودن روی گلو رو کنار زد( یاد گودی قتلگاه و مادر سادات) و خم شد رگ های عباس رو بوسید. و مادر شهید عباسعلی فتاحی بعد از اون بوسه دیگه حرف نزد… .
. " " تنها به زبان نگفتند «اِنّی حَربٌ لَِمَن حٰاربَکُم» عاشورا را با تمام وجود درک کردند و مصداق «اَلَذیّنَ بَذَلوُ مُهَجَّهُم دُونَ الحُسین عليه السلام»شدند... رفقا! شهادت معطل من و تو نمیماند، اگر سرباز خدا نشوی، دیگری میشود. بی ادعا باش و شهدایی زندگی کن تمام هویت و مرام شهدا خلاصه شده در همین بی ادعایی... از خودت و دلبستگی های دنیایی ات که بگذری تازه میشوی لایق... " لایق شهادت " ☫
D1737640T14837300(Web)-mc.mp3
10.36M
🔹 جایگاه و مقام شهید و خانواده حدیثی قدسی از مرحوم طبرسی در مجمع البیان مطرح شده است. پیامبر گرامی اسلام (ص) می‌فرمایند: وقتی کسی در خانه‌ای به شهادت می‌رسد منِ خدا جانشین اویم در خانواده‌اش.
342.2K
. ➖➖➖ اسم زیبای تو زیر و روم کرد نوکریت صاحب آبروم کرد از ته دل میگم خیر ببینه اونکه با پرچمت روبروم کرد2 مدیونیم به شهیدانی که با سختی روضه ها رو برپا کردن از خون و خونواده شون دل کندن برای ما راه و مهیا کردن قول میدیم میون روضه ها میون سوز و اشک و دعا از شهدامون غافل نشیم اگه قدم زدیم تو کربلا بگو به یاد شهدا لبیک یا ثارالله ➖➖ 🔹بند دوم: مدیون خون پاک شما شد هرکی با روضه ها آشنا شد عکستونو گرفته به دستش هرکسی راهی کربلا شد به نیت شما میریم مشایه توی مسیر قدم قدم با مایید دعا کنید ما رو میون روضه اون شبایی که مهمون آقایید قول میدیم تو راه کربلا گریه کنیم به نیت شما قول بدید شما بجای ما سلام بدید محضر آقا میگیم به یاد شهدا لبیک یا ثارالله ✍ .
. به گزارش مشرق، آیت‌الله محمد محمدی گلپایگانی عصر دوشنبه در همایش نکوداشت مجاهد بصیر آیت‌الله ابوالقاسم خزعلی گفت: «آرمان علی‌وردی» به عنوان طلبه‌ای که در اغتشاشات سال گذشته حوالی شهرک اکباتان با طرز فجیع و مظلومانه‌ای به شهادت رسید. یکی از مداحان متدین برای حضرت آقا نقل می‌کرد که هنگامی که پیکر پاک آرمان را در قبر گذاشتم. مادرش در بالای قبر خیلی بی‌تابی می‌کرد. به او گفتم مادر جان من این جنازه پاک را در آغوش امام حسین(ع) گذاشتم. با این گفته مادر آرمان آرام شد. رئیس دفتر مقام معظم رهبری ادامه داد: دو سه روز بعد، فردی که از این قضیه اطلاع نداشت به این مداح می‌گوید در خواب حضرت امام حسین(ع) را دیدم که فرمودند که من جنازه آرمان را به آغوش گرفتم. آیت‌الله محمدی گلپایگانی با اشاره به راهپیمایی عظیم اربعین، یادآور شد: دیدید مردم در اربعین چه کردند؟ پای پیاده زیر این آفتاب سوزان به راه افتادند. کسانی که یا حسین(ع) گفتند و به پایش هم ایستادند را در اربعین دیدیم. جمعیت ۲۲ میلیونی راه طولانی را زیر آفتاب راه رفتند و این عشق خاموش شدنی نیست. وی یادآور شد: رهبری در جای می‌فرمایند که امام حسین(ع) علی اصغرش را در دست گرفته بود و خون‌ها را به سمت آسمان می‌پاشید و می‌فرمود که تحمل این مصیبت برای من آسان است چرا که می‌دانم خدا دارد می‌بیند. رئیس دفتر مقام معظم رهبری تصریح کرد: پدرم می‌گفت که مرحوم مقدس اردبیلی کسی بود که پاسخ سوالاتش را در نجف اشرف مستقیم از امیرالمومنین(ع) می‌گرفت. امیرالمومنین می‌گفت برو از فرزندم مهدی بپرس. پدرم می‌گفت کسی پس از مرگ در عالم خواب از مقدس اردبیلی پرسید چه خبر؟ او گفت ما را به تاول پا بخشیدند. موضوع را جویا شدند و فهمیدند که پای پیاده به سفری رفته بوده است. آیت‌الله محمدی گلپایگانی تأکید کرد: ما باید افتخارات خود را بیشتر و بهتر بشناسیم. مردم بسیاری از آنها را نمی‌شناسند و نمی‌دانند. مقدس اردبیلی، علامه حلی، آخوند خراسانی، آیت الله بروجردی، آیت الله خزعلی و دیگر علمای ما برای نسل جوان ناشناس هستند. کشور ما در این زمینه غنی است چه در علوم دینی و قرآنی و چه در غیر آن. وی ادامه داد: آیت‌الله خزعلی پس از بازگشت امام(ره) در قم به خدمت ایشان رسید و تمام مراسم امام در فیضیه را اداره کرد. او نسبت به رهبری بسیار فداکار بود. رئیس دفتر مقام معظم رهبری افزود: ما چقدر آیت‌الله خزعلی را می‌شناسیم؟ این شخصیت برجسته از استقبال امام خمینی (ره) در قم و تا فعالیت‌های دیگر نقش بسزایی داشت و می‌توانیم بگوییم نسبت به رهبری، ایشان فدایی بود. .
. 💠مداح، پشت بیسیم📞 چه خواند که حاج از هوش رفت⁉️ 🔰شهید به علیه علاقه‌ی وافری داشتند و در غالب مداحی‌هایشان از مصائب ایشان می‌خواندند. همچنین وصیت نمود که بروی سنگ قبرش بنویسند: ...  🔰 او به نماز اول وقت اهمیت فراوانی می‌داد و قران کریم را بسیار تلاوت می‌نمودند. همیشه دو ساعت قبل از نماز صبح به راز و نیاز می پرداختند. 🌷خط مقدم کارها گره خورده بود خیلی از بچه ها پرپر شده بودند، خیلی شده بودند. حاجی بی قرار بود، اما به رو نمی آورد! خیلی ها داشتند باور می کردند اینجا ! یه وضعی شده بود عجیب! تو این گیر و دار حاجی اومد بیسیم چی📞 را صدا زد، حاجی گفت: هرجور شده با بیسیم را پیدا کن! 🌷( شهید تورجی زاده فرمانده گردان یازهرا) بااخلاص و از بچه های لشکر بود. خلاصه محمدرضا رو پیدا کردند، حاجی بیسیم را گرفت با حالت بغض و گریه😢 از پشت بیسیم گفت: محمدرضا چند خط (س) برام بخون. 🌷محمدرضا فقط زمزمه کرد که دیدم حاجی از هوش رفت! خدا میدونه نفهمیدیم چی شد وقتی به خودمون اومدیم دیدیم بچه ها دارند تکبیر میگند خط را و عراقی‌ها را تارومار کردند... محمدرضاتورجی زاده خوانده بود: 🔸در بین آن دیوار و 🔸زهرا صدا می زد پدر 🔹دنبال می دوید 🔹از پهلویش خون می چکید 🔰جراحتی که موجب شهادت ایشان شد همچون بود: جراحاتی بر پهلو و بازو و ترکش هایی مانند تازیانه بر کمر ایشان اصابت کرد . | | | .
. 💠مصائب حضرت اباعبدالله‌الحسین(ع) 🏴هلهله و شادی دشمن 🔖خاطره: 🔹شهید «شاهرخ ضرغام(کیانپور)» خیلی به امام حسین(ع) ارادت داشت. او قبل از انقلاب گذشته خوبی نداشت، اما بعد از انقلاب امام خمینی(ره) انقلاب عظیمی هم در وجود او رخ می‌دهد و عاشق امام و اسلام و انقلاب شد. 🥀به او می‌گفتند: «حرّ انقلاب اسلامی». آن‌قدر در جبهه‌ها دلیرانه می‌جنگید که بین عراقی‌ها معروف شده بود و او را می‌شناختند. او پس از رشادت‌های بسیار از ناحیه سینه مورد اصابت گلوله مستقیم تیربار دشمن قرار گرفت و به شهادت رسید. 💢دشمنان پس از شهادتش به خاطر کینه‌ای که از او به دل داشتند، سرش را از تنش جدا کرده و بالای سرش هلهله و شادی کردند؛ خوشحال از اینکه دلاور ایرانیان را کشته‎‌اند. ♨️روضه و گریز: 🌀 خدا را شکر که خواهرش آنجا نبود تا این مصیبت را ببیند؛ اما دلها بسوزد از داغ عزیز فاطمه(س)؛ در زیارت عاشورا میخوانیم: «وَ هذا يَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِيادٍ وَ آلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَيْنَ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَيْهِ؛» 🔸اگر خانواده‌ای داغدار شود، به آنها دلداری و تسلی می‌دهند، اما بمیرم برای اهل‌بیت حسین(ع)؛ ارباب مظلوم ما در خون خود دست و پا میزند ولی حرامیان بی حیا، در مقابل چشم زینب داغ دیده(س) و اهل حرم، هلهله کنان، شادی و پای‌کوبی میکردند. | | 📚منابع: 📖مقتل شهدای دفاع مقدس_محمدباقر نادم 📖شاهرخ حُرّ انقلاب؛ص118 📖مصباح المجتهد؛ج2،ص775 .
. .پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : بالاى هر نيكوكارى، نيكوكار [ديگرى] است تا آن گاه كه مرد در راه خدا كشته شود . پس ، چون در راه خدا كشته شد، بالاتر از آن نيكى (ارزشى) وجود ندارد . : فَوقَ كُلِّ ذِي بِرٍّ بِرٌّ حتّى يُقتَلَ الرجُلُ في سبيلِ اللّه ِ ، فإذا قُتِلَ في سبيلِ اللّه ِ فليسَ فَوقَهُ بِرٌّ . [1] 📚 الكافي : 2/348/4  .
. پنجم ‌اردیبهشت ماه_ سالگرد شهادت شهید محمد رضا 🔖روضه حضرت زهرا(س) 🌟 خط مقدم کارها گره خورده بود خیلی از بچه ها پرپر شده بودند، خیلی‌ مجروح شده بودند. بی قرار بود اما به رو نمی‌آورد؛ خیلی‌ها داشتند باور می‌کردند اینجا آخرشه.. 📞یه وضعی شده بود عجیب! تو این گیر و دار، حاجی اومد بی‌سیم‌چی را صدا زد. حاجی گفت: هر جور شده با بی‌سیم، را پیدا کن.. شهید تورجی‌ زاده فرمانده گردان یا زهرا(س) بودند و با اخلاص و از عاشقان حضرت زهرا(س) بود.. 💎خلاصه تورجی را پیدا کردند. حاجی بی سیم را گرفت با حالت بغض و گریه از پشت بی‌سیم گفت: تورجی چند خط روضه حضرت زهرا (س) برام بخون.. 📿تورجی فقط یک بیت زمزمه کرد که دیدم حاجی از هوش رفت.. صدا را روی تمام بی سیم‌ها انداخته بودند. خدا می‌دونه نفهمیدیم چی شد وقتی به خودمون اومدیم دیدیم بچه ها دارند تکبیر میگن.. 🎗 خط را گرفته بودند، عراقی‌ها را تارو مار کردند. تورجی خونده بود: 🚩در بین آن دیوار و در زهــرا(س) صدا می‌زد پدر 🚩دنبال حیـدر(ع) می دوید از پهلویش خون می چکید «زهرای من، زهرای من..» 🌷محمد ارادت خاصی به حضرت زهرا (س) داشت . یکی از سادات گردان نقل می کرد: یک بار به سنگر فرماندهی رفتم. محمد به احترام من از جا بلند شد. گفتم: «یک مرخصی چند ساعته می خواهم تا به اهواز برم!» 🔸به دلایلی مخالفت کرد. اصرار کردم اما بی‌فایده بود در نهایت وقتی ناامید شدم گفتم: باشه شکایت شما را می‌برم پیش مادرم.. 🌀هنوز چند قدمی از چادر دور نشده بودم که پابرهنه به دنبالم دوید‌ دستم را گرفت و گفت: این چه حرفی بود که زدی؟! بیا این برگه ی مرخصی سفید امضا کردم هر چه قدر می‌خواهی بنویس. 💔 تا به چهره اش نگاه کردم دیدم خیس از اشک است. گفتم: به خدا شوخی کردم منظوری نداشتم و.. اما محمد همچنان اصرار داشت که من حرفم را پس بگیرم! 🔮یک سال بعد در عملیات کربلای ۱۰ گلوله‌ی خمپاره به درون سنگر اصابت کرد. خیلی عجیب بود، سه ترکش به او اصابت کرده بود.. یکی به پهلو یکی به بازو و دیگری به سر.. 🔹یک باره به یاد حرف سال قبل محمد افتادم. او از شهادت خود این گونه گفته بود: من در عملیاتی شهید می‌شوم که با رمز یا زهرا(س) باشد و من آن زمان فرمانده گردان یا "زهرا" باشم.. 🚩مدتی بعد پیکر او تشییع شد و همان‌گونه که وصیت کرده بود سربند یا "زهرا (س)" به پیشانی او بستیم و در کنار دوستانش در گلستان شهدای اصفهان آرمید. راوی: محمود اسدی از لشکر امام حسین(ع) .
شهید خدمت.pdf
1.14M
فایل pdf سبک و شعر شهید خدمت جمع آوری از شاعران شامل: غزل، قصیده، دوبیتی، نوحه، زمینه، واحد، شور (چینش شده و آماده چاپ) در اندازه و کاغذ A5
شعر و سبک شهدا.pdf
587.1K
فایل pdf سبک و شعر های شامل: قصیده، دوبیتی، نوحه، زمینه، واحد، شور (چینش شده و آماده چاپ) در اندازه و کاغذ A5 .👇👇👇👇👇👇👇👇
▪️بسم رب الشهید ... ▪️کربلایی مسعود پیرایش 👇
4_6041894004688164391.mp3
4.48M
📻 بشنوید| : 📝 دلم اسیر شاه شهیدان 🎤 حاج محمد فراهانی 🕌 مجمع یاس کبود 📆 یکشنبه ۱۴۰۳/۰۷/۰۸ 🚩 دلم اسیرِ شاهِ شهیدان یه روز سر من می شه نثارِ راه شهیدان نقش رو قلبم پرچم الله میون عالم پیچیده ذکر نصر من الله سینه ما پر از محن شد دوباره وقت پر زدن شد کبوترا بیاید که وقت پر زدن سید حسن شد -------- حسین حسین حسین حسین جان -------- میون دلها آه شهیدان تو رفتی پیش عموت ابالفضل ماه شهیدان همیشه بودی مست ابالفضل خوشا به حالت دستت و دادی دست ابالفضل اونکه تو چشماته حسینه میون اشکاته حسینه رو لب حزب الله تو این غم ذکر لثارت الحسینه حسین حسین حسین حسین جان .
. 📋 ببخش ای ابر، اگر صحرا نبودیم (س) حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ببخش ای ابر، اگر صحرا نبودیم ببخش ای آسمان، دریا نبودیم بخش ای حاضرِ غائب، که هر وقت سراغ از ما گرفتی، ما نبودیم برای با تو بودن قول دادیم زمان وعده شد اما نبودیم تمامِ جمعه‌ها در خواب ماندیم همانطوری که عاشورا نبودیم سحرگاهان دعای عهد خواندیم سر عهد آمدی، آنجا نبودیم ببخش ای یادگارِ فاطمیه اگر هم‌ناله با زهرا نبودیم اگر دیدیم در را بینِ آتش ولی آن ابرِ باران‌زا نبودیم اگر دیدیم حیدر دست بسته‌ست برای یاری‌اش مِنّان نبودیم اگر دیدیم ظهرِ کربلا را ولی سربازِ آن غوغا نبودیم اگر دیدیم لبها تشنه‌اند و برای کودکان سقا نبودیم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . 📋 شبِ تاریک در حال عبور است با نوای حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شبِ تاریک در حال عبور است نسیمی می‌وزد بوی ظهور است به یُمن نهضتِ سرخِ خمینی جهان یک سر حسینی شد حسینی برای پاسخ هَل مِن مُعینش چه غوغایی به پا شد اربعینش سپیده دَم ندیده آفتاب است جهان آماده‌ی یک انقلاب است ببخش آقا، اگر بی‌نور ماندیم اگر تاریک و سوت و کور ماندیم اگر شبهای حمله با شهیدان نرفتیم و ز مقصد دور ماندیم خوشا خرازی و همت که رفتند دریغ از ما اگر مهجور ماندیم خوشا آنان فقط گمنام ماندند دریغ از ما فقط مشهور ماندیم رها از تن به آزادی رسیدن ولیما همچنان محصور ماندیم خوشا دست جدای حاج قاسم دریغا ما که از او دور ماندیم ولی امروز پای عهد هستیم همان عهدی که در آغاز بستیم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📋 به رغمِ ظلم دژخیمان صَهیون (س) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به رغمِ ظلم دژخیمان صَهیون نخواهد شد خزان این باغ زیتون گرفتند از فلسطین دل‌خوشی را بنا کردند اگر کودک‌ کشی را ولی از خونِ سرخِ بی‌گناهان به پا خواهد شد از نو سیل و طوفان برای قدس پیروزی یقین است که این تفسیرِ آیاتِ مبین است فلسطین بر تنِ اسلام بازوست کلید رمزآلود فرج اوست خوشا وقتِ سحر آغاز می‌شد دعا آماده‌ی پرواز می‌شد نشد آتش، گلستان و در این غم گلِ یاس پیمبر داشت می‌سوخت نمازِ شب که می‌خواندند عشاق شبِ سنگر پُر از اعجاز می‌شد دعا بود و مناجات و توسل تمام جبهه غرق راز می‌شد هوای روضه می‌کردیم و غم با صدای تورجی دَم‌ساز می‌شد چه رازی بین آن دیوار و در بود که او می‌خواند و معبر باز می‌شد ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📋 وای من و وای من و وای من (س) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ توو کربلای پنج وقتی که شهید حسین خرازی دید کار گره خورده؛ گفت بی‌سیم بزنید محمد رضا بیاد پشت بی‌سیم یکم روضه برامون بخونه. شروع کرد محمدرضا روضه بخونه: وای من و وای من و وای من میخ در و سینه‌ی زهرای من در وسطِ کوچه تو را می‌زدند کاش به جای تو مرا می‌زدند بچه‌ها رو صدا زد:« بچه‌ها میاین؟! می‌خوام برای خودم دعا کنم، بچه‌ها اومدند. مادر جانمازش و پهن کرد؛ حسنین اومدند، زینبم اومد نشستند دور مادر. مادر می‌خواد برای خودش دعا کنه؛ دستاش بالا نمیاد، حسن داره کمک مادر می‌کنه دستاش و بالا بیاره. - حسین جان کمکم می‌کنی؟! حسن جان کمکم می‌کنی؟! آروم آروم دستا رو بالا برد؛ همه منتظرن مادر دعا کنه آمین بگن برا دعای مادر. اما دیدن همین طور که این دستا رو آروم آروم بالا می‌آورد زیر لب هی داشت دعا می‌کرد: « اَللَّهُمَّ عَجِّلْ وَفَاتِي سَرِيعا». - چی داره میگه مادر؟! - مادر این حرفا چیه داری میزنی؟! ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
هدایت شده از امام حسین ع
. دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نگشت آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست نه بقا کرد ستمگر،نه به جا ماند ستم ظالم از دست شد و پایه مظلوم بجاست زنده را زنده نخوانند که مرگ از پی اوست بلکه زنده است شهیدی که حیاتش ز قفاست تو در اول،سر و جان باختی اندر ره عشق تا بدانند خلایق که فنا شرط بقاست ✍ ➖➖➖➖➖➖➖➖ 2️⃣ آیه 32 توبه يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَ يَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ 📖 ترجمه: کافران می‌خواهند که نور خدا را با دهانشان (با گفتار جاهلانه و باطل خود) خاموش کنند (و از گسترش اين نور كه اسلام است جلوگيرى كنند) ولى خداوند جز اين نمى‌خواهد كه نور خود را به كمال رساند (و پيوسته با پيروزى اين آئين، آن را گسترده‌تر گرداند) هرچند كه كافران دوست نداشته باشند .
Shahid Nilfroshan 1403 Narimani [Mohjat_Net] (1).mp3
2.02M
وداع با شهید نیلفروشان تو نا امیدی ها بازم امید اومد تو شهرمون بازم بوی شهید اومد حالا که از دست زمونه دلگیریم به پای این تابوت تا کربلا میریم بازم شهید آوردن و دلا هوایی شد شهید رسید و بانی چه روضه هایی شد بازم نسیم کربلا تو شهرمون پیچید بازم هوای روضه ها امام رضایی شد کنار هر شهید ارباب برا تو روضه میگیریم ما هر داغی که میبینیم برا داغ تو میمیریم امید هرچی نا امید حسین جانم به تو رسیده هر شهید حسین جانم **** حالا که رفتی و رسیدی به ارباب دلای بی تابو جا مونده رو دریاب بگو به ارباب که حسابی دلتنگیم یه عمره که داریم با دوری میجنگیم تو حسرت شهادتیم و دل پر از درده چیزی که بسته پامونو دنیای نامرده امام حسینیا دارن یکی یکی میرن میبینی دوری از حسین بیچارمون کرده بَدَم اما ببین ارباب پای داغ تو میمیرم منم آخر توی روضه شهادتنامه میگیرم امید هرچی نا امید حسین جانم به تو رسیده هر شهید حسین جانم **** خبر چه سنگینه خبر پر از درده غم رفیقامون بیچارمون کرده زمینی بودندو به آسمون رفتن دوباره جا موندیم رفیقامون رفتن تا کی باید بمونیم و بسوزیم از غصه کی آخه میرسه به ما مسیر این قصه تا کی با دستمون روی گلا بریزیم خاک خدایا پاره پاره شد دلم دیگه بسه رفیق عین برادر شد رفاقت تا سرِ جونه غم داغ رفیقو پ برادر مُرده میدونه عزیز من شهید من خداحافظ امید من شهید من خداحافظ مهرماه 1403