زمزمه.mp3
5.23M
.
#زمرمه
#امام_زمان
🔰عمریست که من،دیده به راهت
🔰من منتظر نیمه نگاهت
✳️ای منتقم خون حسینی
✳️هرجا که تویی،خدا پناهت
💢یک صبح دل انگیز،ایکاش بیایی
💢ایکاش ببینم در کرببلایی
🔘ایکاش که یک جمعه به مردم
🔘گویی که تو صاحب الزمانی
🔸ایکاش کنار کف العباس
🔸تو روضه مشک را بخوانی
🔺تو منتقم خون خدایی
🔺بس هست دگر آقا،کجایی
🌐دل خوش شده ام که یابن زهرا
🌐این جمعه به جمع ما میایی
☑️ای قبله قلبم،بَرگو که کجایی
☑️سامره نجف یا در کرببلایی
❇️برگرد که شیعه دل غمینه
❇️از دوریه تو زار و حزینه
👌هرجمعه غروب،میگه با خود
👌این جمعه ی بی تو آخرینه
⬅️#یابن_الحسن_ای_عزیز_زهرا
⬅️#یابن_الحسن_ای_عزیز_زهرا
#حاج_عباس_طهماسب_پور🎤
.
23.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️ #روضه_حضرت_مسلم بن عقیل سلام الله علیه
#حامد_کاشانی 🎤
1_5940661222.mp3
5.88M
#زمینه| امام رضا فرمود جدما رو تشنه و مجروح سر بریدن
👤 حاج #ابوذر_روحی
امام رضا فرمود جد ما رو تشنه و مجروح سر بریدن
امام رضا فرمود جدما رو مثل یک مذبوح سر بریدن
آقاجان..
به مذبوح آب میدن ولی
به جد تو یه قطره آب ندادن
آقاجان..
به اسبا آب دادن ولی
به جد تو یه ذره آب ندادن
آب و جلو چشاش زمین ریختن (بمیرم من )۲
خولی می گفت بدون سر اصلا (نمیرم من )۲
امام رضا فرمود روز عاشورا برا ما روز درده
امام رضا فرمود گریه از داغ حسین پلکامو زخمی کرده
آقاجان...
تو پلکات ،زخمیه ولی
تموم صورتش رو زخمی کردن
آقاجان...
با نعل اسباشون نگم
جلو زینب چقد بیرحمی کردن
نعلای اسبارو عوض کردن چقد تاختن
این بچه ها چرا باباشونو نمیشناختن
50823012-6472-432c-9681-e5cbd0cdeec9.mp3
3.79M
.
#زمینه
شاعر و نغمه پرداز:
#صادق_نجم
اجرا:
#حاج_سید_محمود_علوی
ما هذا الراس؟به این روز افتاده چرا؟
تو میشناسیش؟عمه ندیدیش تا حالا؟
بنده ی خدا
نبوده مادرش به دادش برسه
نمونده از محاسنش هیچی دیگه
ببین چه کردن با رگای گردنش
طفلکی دخترش ببینه چی میگه
سوخته دلم واسش
اگه چشام میشه خیس
این حالت رگ ها
کار یکی دو ضربه نیس
وای از دل دخترش(فقط دخترش۲)
#
ما هذا الراس ؟چرا کبوده این همه
موی سوختش، آتیشه روی قلبمه
بنده خدا
مگه کجاها رفته بوده این روزا
چرا آخه اینقده بوی نون میده
خرده ی چوب برا چیه روی لباش
بیچاره خواهرش ببینه جون میده
معلومه افتاده
گیر یه آدم حریص
زخمای رو لب هاش
کار یکی دو ضربه نیس
وای از دل دخترش (فقط دخترش۲)
#کارگاه_خوشدل
.
361ebffd-b5ef-4a82-bf0b-63a60ea7a128 (1).mp3
9.83M
#واحد ۱۴۰۲
شاعر و نغمه پرداز:
#حسین_انصاری_فر
اجرا:
#حاج_مسعود_پیرایش
:
شال عزای تو حبل المتین ماست
این سینه زنی از ارکان دین ماست
سینه زدن یعنی
سینه سپر کردن
تو راه تو مردن
واست خطر کردن
مثل شهیدا که شب ظلمُ سحر کردن
اباعبدالله
حسین ثارالله
یاد تو علت بغض گلوی ماست
این اشک دم به دم آب وضوی ماست
گریه ی توو روضه
میده به ما جرئت
لشکر آمادست
گریه کنِ هیئت
باز اومدیم حسینیه همه برا بیعت
اباعبدالله
حسین ثارالله
ما حلقه میزنیم دور مدار عشق
ذکر سلام ما سوی مزار عشق
قبله ی حاجاته
کرب وبلای تو
آدمُ میسازه
حال و هوای تو
قید همه عالمو میزنیم برای تو
اباعبدالله
حسین ثارالله
#کارگاه_خوشدل
1_5933547006.mp3
12.14M
#اجرا_شده_از_بسته_نوحه_محرم_۱۴۰۲_خوشدل
#شور
شاعر و نغمه پرداز:
#صادق_نجم
اجرا:
#حاج_روح_الله_بهمنی
متن نوحه:
کاش الان حرم بودیم
یه گوشه با. تو خلوت میکردیم
یه دل سیر. زیارت میکردیم
دم ضریح، با گریه مون ، قیامت میکردیم
با بیرق هیئتمون بریم حرم چه لذتی داره
این زندگی یه کربلا با رفیقا به ما بدهکاره
سخته که فکرش بیفته از سرم
جان عزیزت. حرم حرم حرم
بند دوم
من به این امید زندم
که باشمو ببینن این چشمام
روز فرج پا به پای آقام
با شهیدا ، تو مسیر ، نجف به کربلام
حتی تصورش برا یه لحظه هم ارزششو داره
چه اربعینی بشه اون روز که آقا کنار زواره
پشت آقامون میریم قدم قدم
مقصد دلهاس. حرم حرم حرم
#کارگاه_خوشدل
WWW.MOJTABAFAYAZI.IR (9).mp3
4.55M
.
#زمینه
شاعر و نغمه پرداز:
#محمد_جواد_صادقی
#یوسف_زندیه
اجرا: #کربلایی_مجتبی_فیاضی
جلوی چشم منو قاسم
بغل نکردی بچه هاتو
محاله تو، دلم کسی،عمو بگیره جاتو
چی بهتر از اینکه بابام
من و به دست تو سپرد
کنار تو یه لحظه ام
آب توو دلم تکون نخورد
برای جبران اومدم
ایشالا رو سفید بشم
امامِ من! دلم میخواد
توو بغلت شهید بشم
"عمو حسین عموحسین
تحمل اینکه تو گودال
تشنه بمونی و ندارم
الان میرم، از علقمه، برا تو آب میارم
فدای خشکی لبات
چه خونی رفته از تنت
نمیدونی چی بم گذشت...
وقتی همه میزدنت
میخوام که از تو بدنت
نیزه هارو دربیارم
زورم نمیرسه آخه...
یه دست که بیشتر ندارم
عموحسین عمو حسین
#کارگاه_خوشدل
بخش پنجم-واحد.mp3
7.59M
#زمینه ۱۴۰۲
شاعر و نغمه پرداز:
#محمد_زارع
اجرا:
#حاج_علیرضا_شریفی
خلاصه ی بهشته ضریح تو
شدم زنده با دم مسیح تو
فدای اون لبخند ملیح تو
ندیدم شبیه تو....
سلام بر تو بهترین عباراته
جدایی از تو بدترین خساراته
گدای تو شدن از افتخاراته
زیارت تو کامل الزیاراته
یاحسین نوحه ی عالمه
جون بدن همه برات کمه
بی بی فاطمه تو این شبا
بانی ماه محرمه
ابی عبدالله حسین مولا
____
شفا فقط توی خاک تربته
اجابت دعا تحت قبته
هرجا میرم آقا از تو صحبته
گدا با تو راحته...
زلال زمزمی اگرچه عطشانی
تو سفره داری و قدیم الاحسانی
تو جلوه ی تمام عیار انسانی
تو محوریت تمام ادیانی
عشق تو پاک و مقدسه
دلیل اذا تنفّسه
دم مردنم فقط یه بار
یاحسین بگم برام بسه
ابی عبدالله حسین مولا
#کارگاه_خوشدل
.
⚫️ توسل به حضرت سیدالشهدا(ع)
مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری رضوان الله علیه نقل می کنند:
در موقعی که سرپرستی حوزه علمیه اراک را به عهده داشتند برای حضرت آیت الله حاج مصطفی اراکی نقل فرموده بودند.
هنگامی که من در کربلا بودم شبی که شب سه شنبه بود در خواب دیدم شخصی به من گفت: شیخ عبدالکریم کارهایت را انجام بده سه روز دیگر خواهی مرد. من از خواب بیدارشدم و متحیر بودم.
گفتم: البته خواب است و ممکن است تعبیر نداشته باشد.
روز سه شنبه و چهارشنبه مشغول درس و بحث بودم تا خواب از خاطرم رفت پنج شنبه که تعطیل بود با بعضی از رفقا به طرف باغ مرحوم سیدجواد رفتیم در آنجا قدری گردش و مباحثه علمی نمودیم تا ظهر شد ناهار را همانجا صرف کردیم پس از ناهار ساعتی خوابیدیم.
در همین موقع لرزه شدیدی مرا گرفت. رفقا آنچه عبا و روانداز داشتم روی من انداختند ولی همچنان بدنم لرزه داشت و در میان آتش تب افتاده بودم حس کردم که حالم بسیار وخیم است به رفقا گفتم مرا به منزلم برسانید. آنها وسیله ای فراهم کرده و زود مرا به شهر کربلا آوردند و به منزلم رساندند.
در منزل بی حال و بی حس افتاده بودم بسیار حالم دگرگون شد.
در این میان به یاد خواب سه شب پیش افتادم علائم مرگ را مشاهده کردم با در نظر گرفتن خواب احساس آخر عمر کردم.
ناگهان دیدم دو نفر ظاهر شدند و در طرف راست و چپ من نشستند و به همدیگر نگاه می کردند و گفتند: اجل این مرد رسیده مشغول قبض روحش شویم.
در همین حال با توجه عمیق قلبی به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله(ع) متوسل شدم و عرض کردم: ای حسین عزیز دستم خالی است کاری نکردم و زادی تهیه ننموده ام شما را به حق مادرتان زهرا(ع)از من شفاعت کنید که خدا مرگ مرا تاخیر اندازد تا فکری به حال خود نمایم.
بلافاصله پس از توسل دیدم شخصی نزد آن دو نفر که می خواستند مرا قبض روح کنند آمد و گفت: حضرت سیدالشهدا(ع) فرمودند: شیخ عبدالکریم به ما توسل کرده و ما هم در پیشگاه خدا از او شفاعت کردیم که عمر را تاخیر اندازد.
خداوند اجابت فرموده بنابراین شما روح او را قبض نکنید در این موقع آن دونفر به هم نگاه کردند و به آن شخص گفتند: "سَمعاً وَ طاعَه"
سپس دیدم آن دو نفر و فرستاده امام حسین(ع) (سه نفری) صعود کردند و رفتند.
در این موقع احساس سلامتی کردم. صدای گریه و زاری شنیدم که بستگانم به سر و صورت می زدند آهسته دستم را حرکت دادم و چشمم را گشودم دیدم چشمم را بسته اند و رویم چیزی کشیده اند خواستم پایم را جمع کنم ملتفت شدم که شستم (انگشت بزرگ پایم) را بسته اند.
دستم را برای برداشتن چیزی بلد کردم. شنیدم می گویند ساکت شوید گریه نکنید که بدن حرکت دارد.
آرام شدند رواندازی که بر روی من انداخته بودند برداشتند و چشمم را گشودند و پایم را فوری باز کردند با دست اشاره به دهانم کردم که به من آب بدهند آب به دهانم ریختند کم کم از جا برخاستنم و نشستم.
تا پانزده روز ضعف و کسالت داشتم و به حمدالله از آن حالت به کلی خوب شدم این موهبت به برکت مولایم آقا سیدالشهدا(ع) بود.
* ایشان سپس در مابقی عمر خود، حوزه علمیه قم را تاسیس کردند که به مرکز علمی جهان تشیع تبدیل گردید.
📚منبع:
کرامات الحسینیه، حجت الاسلام و المسلمین شیخ علی میرخلفزاده، ص ۲۶۳
#کرامات
#کرامات_سیدالشهدا_ع
.
.
▪️محبت وصف ناپذیر حسین (ع) و زینب(س) به همدیگر
روزی حضرت فاطمه سلام الله علیها عرض کرد: یا ابتا! مرا تعجب گرفته است از محبتی که بیرون از نهایت است در میان زینب (س) و حسین (ع) و این دختر چنان است که بر دیدار حسین (ع) شکیبایی ندارد و اگر ساعتی بوی حسین (ع) را نشنود جانش بیرون شود.
زمانی که رسول خدا (ص) این سخن را شنید آه دردناک از سینه برکشید و اشک از دیده بارید و فرمود: ای روشنی چشم من! این دختر با حسین (ع) به سفر کربلا خواهد رفت و به هزار گونه رنج و تعب گرفتار خواهد شد.
📚منبع:
ریاحین الشریعه، ج ۳ ، ص ۴۱
برگرفته از:
گریزهای مداحی، علی اکبر لطیفیان، ص ۱۰۸
#محرم۱۴۴۵
#روضه #حضرت_زینب
#گریزهای_مداحی
.
.
▪️شفای مرد افلیج
شیخ ابوجعفر نیشابوری رضوان الله تعالی علیه نقل فرمود:
سالی با جمعی از رفقا برای زیارت حضرت سیدالشهدا علیه السلام از شهر و دیارمان بیرون آمدیم چون به دو سه فرسخی کربلا که رسیدیم یکی از رفقایی که با ما بود ناگاه بدنش خشک و کم کم فلج شد و مثل یک قطعه گوشت گردید.
از این وضعیت بسیار ناراحت شد و به ما التماس میکرد و قسم میداد که او را وا نگذاریم و با خود به کربلا ببریم شخصی ایستادگی کرد و او را کمک و پرستاری کرد و محافظت نمود و او را بر روی حیوانی گذاشت تا به کربلا رسیدیم چون داخل حرم شدیم او را در یک پارچهای گذاشتند و دو نفر از ما دو سر آن را گرفته و او را به سمت قبر حضرت سیدالشهدا علیه السلام بلند کردیم .
آن مرد افلیج دعا میکرد و گریه و تضرع و ناله مینمود خدا را به حق حسین علیه السلام قسم میداد که او را شفا دهد چون آن پارچه را به زمین گذاشتند آن مرد نشست و بعد برخاست و راه رفت چنانچه گویی از بند رهایی و نجات یافت.
📚منبع:
کرامات الحسینیه، حجت الاسلام و المسلمین شیخ علی میرخلفزاده، ص ۲۵
#کرامات #امام_حسین
#کرامات_سیدالشهدا_ع
.